دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: از شمایل به تصویر ـ داریوش آشوری

  1. #1
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    12,119
    ارسال تشکر
    25,003
    دریافت تشکر: 20,366
    قدرت امتیاز دهی
    2458
    Array

    پیش فرض از شمایل به تصویر ـ داریوش آشوری

    از شمایل به تصویر ـ داریوش آشوری


    ایا شبکه، ابزارِ انباشت است؟ ایا به واقع شبکه فصل الخطاب جهان های موازی است، یعنی تمام جهان های موازی این امکان را خواهند داشت تا تحت شمول شبکه ایند؟ ایا شبکه بر همان قوام ساختارگرایانه اش می تواند تمام افق های زبانی، متنی و مفهومی را تحت شمول اورد؟ مواجه شبکه با گذشته بر چه قوامی پرداخت شده است، ایا شبکه صرفا ارشیو زمان حال است یا می تواند گذشته را نیز انباشت نماید؟ مهمترین پدیده های شبکهْ گریز کدامند؟ ایا نظام تولید شبکه با نظام تولید اگاهی هم سان است؟ فرمِ شبکه به راستی بر چه سیاقی متشکل یا برساخته خواهد شد؟ ایا فرایندِ تولیدِ فرمِ شبکه نهایتا با سامانه فرمْ ایده ی شبکه هم سان خواهد بود؛ یعنی فرمِ شبکه بر قرار یک روند قابل پیش بینی به پیش خواهد رفت و یک ساختار از پیش موجود را شکل خواهد داد؟ ایا شبکه محصول عقلانیتِ عقل باور و بعضا عقل زده است یا می تواند خِرَدگریز نیز باشد؟ ایا ممکن است شبکه در مواجه با وضعیت به استیصال رسد، به بیان ساده تر شبکه کجا عمل نمی کند و از ارائه پاسخ در می ماند؟
    اتووودْ آبزرور به دنبال پاسخ پرسش های پیشین نیست، بلکه تلاشش تدقیق عملی است برای انباشت ان تکه هایی از فکر که بنا بر مناسبات تولید شبکه، تکه های غیر قابل انباشت شناخته شده اند و مشمول ارشیو نگردیده اند؛ شاید نوعی تلاش برای انباشتِ تاریخِ ضد حافظه.
    اتووودْ آبزرور سعی می کند در چارچوب الزامات، سهم و مفاهیم مورد علاقه اتووود، نگاشت هایی که تا همین آن یا مومنت، بر شبکه بارگذاری نشده اند را بر شبکه بازْنشر دهد؛ یعنی در قامت یک میانجی ظاهر شود و دو دنیا را در نقطه ای به هم رساند؛ تا نهایتا گذشته در اکنون زنده بماند و چگونگی دریافت ما از گذشته نمودار قابلیت درک مان از حال باشد و تاریخ نه در قامت راوی حقیقت گذشته که در قامت اشکارکننده ی حقیقتِ اکنون ظاهر شود، حتی اگر بر قراری که ارنست کاسیرر می گوید: هیولای اسطوره برای ساختن جهان جدید به کار رفته است و مردوخ خدای بابِل پس از جنگ با تیامات ها و شکستشان، از بدن هاشان برای ساختن جهان جدید استفاده کرد و کیهان دگر بار با قسمت هایی از تکه های همان اژدهای تاریکی ای ساخته شد که همت بر نابودیشان بسته بود.
    کلی گویی و کلی بینی ویژگی هنر پیش مدرن است. وصف امیر و بارگاه و شکارگاه او، یا معشوق، در قصیده و غزل در درازنای ادبیاتی هزار ساله، همه جا، در هر دفتر و دیوانی، کمابیش همان است که "قدما" گفته­اند، آن هم در پهنه­ی جغرافیایی­ای که بخش بزرگی از قاره­ی آسیا تا حاشیه­ی اروپا را دربر می گرفت و هزاران شاعر در آن، در قالب های سنتی شعر گفته اند. در نقاشی سنتی ما، یا همان مینیاتور، نیز آنچه ظریف و چشم نواز است همان بازی خط­ها و رنگ ها و رنگارنگی­شان است. اما، درون مایه یا تم­شان، کم ـ و ـ بیش همیشه یکسان است. اگر نقاش از چهره و بالای شاهی یا شاهزاده­ای یا زن و مرد جوان زیبایی یا از منظره­ای و بنایی نقشی می زند، این نقش با هیچ انسان یا نما یا بنای خاص چندان ربطی ندارد، بلکه شمایل آن است. یعنی، نقشی همگانی و کلی از چیزی یا کسی، یا نمونه­ی مثالی آن یا، به زبان دیگر، پیش نمون prototype اش. تمامی ادبیات و هنر ما کمابیش همین گونه است؛ یعنی، ادبیات و هنر شمایل سازی است.
    در شمایل سازی تنها برخی کسان و چیزها، آن هم با ویژگی­های کلی­شان، نمودار می شوند. آن ویژگی­ها صفت­های نوعیِ کسان یا چیزها هستند، یا چنین شمرده می­شوند. دیگر چیزها به فراموشی سپرده می­شوند. "شمایل" طرحی ساده و قالبی­ست، چه شمایل ادبی چه هنری. آن "ویژگی­ها" در کسان و چیزها نیز همان­­هایی­ست که یک فرهنگ در آنها می­شناسد و از راه گفتمان­های خود در ذهن پروردگان خود می نشاند. کنجکاوی و جویندگی و پویندگی فردی­ای یا به ـ چشم ـ خود ـ دیدن در آنها نیست. این جا یک چشم همگانی­ست که چیز را در طرح کلی ثابتی می بیند. به همین دلیل، فرد در چنین فرهنگی کمتر چهره­ای فردی دارد و در قالب بندی های نوعیِ خود گم می شود. گزارش تذکره های ما را از زندگی شاعران­مان بنگرید که چه اندازه کلی و قالبی و کلیشه­ای­ست و خالی از هر دانسته­ی دقیق و جزئی درباره­ی زندگی واقعی­شان. آنچه اینها به ما می­رسانند، به راستی، شمایل شاعر است و بس، نه تصویر او. شمایلی­ترین این گونه "زندگی نامه"ها را در تذکره الاولیاءها می­توان دید که زندگی­ها را یکسره در قالب افسانه ها و اسطوره ها گزارش می کنند.
    همچنین هر چیزی اجازه­ی حضور در فضای ادب و هنر دنیای سنتی را ندارد، بلکه همواره تم­ها و موضوع­های معینی با وصف­های معینی نمودار می­شوند، از جمله در شعر با استعاره­ها و تشبیه­ها و تمثیل­های معین. در جهانِ ذهنیت شمایل سازْ چیزها و اندیشه­ها و رفتارها تنها در قالب­های پیش داده نمایان می­شوند. این قالب­ها همواره داوریِ ارزشی و اخلاقی در بر دارند یا خود را با شمایل اخلاقی پدیدار می­کند. به همین دلیل، در چنان جهانی بسیاری چیزها هرگز در فضای همگانی گفتنی و نمودار کردنی نیستند، اگرچه همه بدانند که چنان چیزهایی هم هست. در جهان شمایل سازی "زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد." ذهنیت در جهان شمایل ساز همواره قالبگونه stereotypy است و قالبها همیشه از ـ پیش ـ داده­اند. ذهنیت قالبی ذهنیتی­ست همواره داوری کننده و برای هر چیز حکمی از ـ پیش ـ داده دارد.
    اما آنچه در اروپا با رنسانس رخ داد، آزادی ذهن فردی از قالب بندی های ذهن و گفتمان­های جمعی بود. رنسانس، در حقیقت، سرآغاز پدیدار شدن گفتمان فردی­ست. نقاش اروپایی خود را از فضای پیش نمون­های مینیاتوری قرون وسطایی بیرون کشید؛ از فضایی که در آن پیش نمون­های چیزها یا شمایل­شان همواره با شکلی یکنواخت، از یک زاویه­ی ثابت، در یک نور یکنواخت ازلی ـ در "نور خدا" ـ غوطه می­زدند. او به سوی "خود چیزها" رفت تا آنها را از چشم انسانی در زمان و مکان معین بنگرد و بکوشد تا آنها را در جایگاه زمان ـ مکانیِ معین، از بسیاری زاویه­ها و چشم اندازها، به نمایش درآورد. با این حرکت، انقلابی بزرگ پدید آمد؛ انقلابی که پنج ـ شش قرن است که کره­ی زمین و جهان انسانی را در تب ـ و ـ تابی عظیم افکنده است: غوغای مدرنیت. اگر بخواهیم این داستان را خلاصه کنیم، می­توانیم گفت که گذار از قرون وسطا ـ از جهان "سنتی" و از سنت ـ به جهان مدرن، گذار از جهان شمایل است به جهان تصویر.
    در جهان شمایل ساز، چنان که گفتیم، آنچه بر ذهن­ها حکومت می­کند ایده های کلی چیزهاست، همراه با داوری ارزشی و اخلاقی، که از راه گفتمان ها از زبان "مراجع" به آدمیان می سد. گفتمانها شیوه­ی نگرش و زیست آدمیان و زاویه­ی دیدشان را تعیین می­کنند و در سایه­ی تیغ نظام­های قدرت بر ذهن­ها حکومت می­کنند. سر رشته­ی گفتمان ها در جامعه­ی قرون وسطایی همیشه به یک "کتاب کتابها" می رسید، که مرجعِ تفسیرگرِ بسیار با اقتدار و هراس انگیزی نیز بر روی زمین داشت.
    در جهان شمایل ساز چشم اسیر زبان است و زبان اسیر گفتمان. نقاش شمایل ساز چیزها را چنان نقش می­زند که به او گفته­اند. او هنگامی که چشم از بند زبان و گفتمان آزاد می­شود، می­خواهد خود ببیند. چشمی که خود می­بیند، چیزها را در سر جای خود و در هنگام معین می­بیند. چشم آزاد شده از بند زبان و گفتمان­های فرمان­روا، فرصت می یابد که چیزها را از دیدگاه خود ببیند. این گونه است که دیدگاه نسبی مشروعیت می یابد. شمایل ساز تنها چیزهای را می­کشد که اجازه دارد بکشد و آنها را همیشه از نمای ثابت معین می­کشد، از رو ـ به ـ رو. اما نقاشی که چیزها را از دیدگاه خود می­بیند، این آزادی را دارد که خود را در چشم اندازهای گوناگون نسبت به آنها قرار دهد و از چشم اندازهای گوناگون نقاشی کند. بدینسان، انسان، از راه آزاد کردن چشم از چنگ زبان و گفتمان­های فرمان­روا، به امکان آزادی دیدگاه می رسد. شاید بشود گفت ـ و چه بسا تاکنون بسیار گفته­اند ـ که ریشه­ی تمامی آزادی­های انسان مدرن را می­توان در همان انقلابی یافت که نقاشان دوران رنسانس در ایتالیا برپا کردند. آنان هنوز، به معنای مدرن، عنوانِ "هنرمند" artist نگرفته بودند، بلکه از دید ان روزگار، پیشه ورانِ با هنر artisan ی بودند در خدمت پاپ­ها و امیران و سوداگران بزرگ. و به سفارش آنها کار می­کردند. در نتیجه، هیچ آگاهی به این نداشتند که با هنرنمایی­های معصومانه­شان در بازی با نور و چشم انداز و تکنیک­های نوآورده­شان در نمایش چیزها، زمینه­ی چه انقلاب عظیمی را در جهان بشری فراهم می­کنند. همچنان که زمینه­ی انقلاب صنعتی را نیز همین پیشه ورانِ چه بسا بی­نام و نشان، اما با هنر، فراهم کردند.
    این انقلاب در نگاه، با آزاد کردن چشم، برای نمایان کردن خود، چیز دیگری نیز می­طلبید: انقلاب در تکنیک. نقاش می­بایست بسیاری چیزهای تازه را با دقت علمی بیاموزد و بسیار شگردهای تازه بیافریند تا بتواند چیزها را از زندانِ شمایل سازی قرون وسطایی آزاد کند و به آنها اجازه دهد که با تصویر یگانه­ی فردیِ خود در فضایی سه بعدی و زمانی خاص ـ چنان که چشمِ انسان می­بیند ـ نمودار شوند. این کار با نگریستن رویارو به چیزها، با تمام ویژگی­های فردی­شان، و نمایش دادن­شان با تکنیک­های استادانه­ی طرح ریزی و بازی­های نور، یا سایه ـ روشن، و سنجش نسبت­های هندسی فضا در تابلو امکان پذیر شد. این "پیشه وران" برای آن که بتوانند تصویر بدن انسان را هرچه دقیق­تر و خواناتر با اصل بکشند یا تندیس­اش را بسازند، دست به کالبد شکافی زدند و با این کار نیز، گویا، پیشاهنگ پزشکی مدرن شدند که کار خود را با کالبد شکافی آغاز کرد. قدرت شگفت انگیز تکنیک­های تازه در نقاشی رنسانس همان است که رفته ـ رفته خود را در همه­ی زمینه­های دیگر هم نمودار می کند و از دل آن علم و تکنولوژی مدرن و انقلاب صنعتی می­زاید. این قدرت مشاهده­گری و بازنمود آن در اثر هنری با شگردها و تکنیک های تازه، در ادبیات مدرن، در داستان نویسی و نمایشنامه نویسی، و سینما، هم هست، و نیز در تمامی نمودهای زندگانی در جهان مدرن. توانایی مشاهده­ی observation پیگیر چیزها و ریختنِ حاصل مشاهده در قالب زبان علم یا هنر، آن چیزی­ست که جهان مدرن و شیوه­ی زیست و اندیشه­ی آن به انسان آموخته است. مشاهده­ی هنری بود که زمینه را برای مشاهده­ی علمی فراهم کرد.
    گذشته از دست آوردهای رنسانس در علوم طبیعی، علوم انسانی مدرن هم در همان دوران پایه­ریزی شد. هنگامی که ماکیاولی چشمان تیزبین خود را به صحنه­ی کردار سیاسی دوخت و برای فهم معنای واقعی آن به مطالعه­ی تاریخ روی آورد، در حقیقت، با آزاد کردن فهم زندگی و رفتار سیاسی از زندان شمایل سازی قرون وسطایی و داوری های اخلاقی، علم سیاست مدرن را پایه گذاری کرد. این علم به جای رویکرد به شمایل اخلاقی رفتار سیاسی و نمونه­ی آرمانی آن ـ که در اندرزنامه ها و نصیحه الملوک­ها می­بینیم ـ به واقعیت آن روی می کند، بر اساس یافته های تجربی یا داده­های تاریخی، و به دنبال معنای چیزهایی می گردد که به راستی در صحنه­ی جامعه و تاریخ رخ داده است.
    انقلاب در نگاه، با آزاد کردن چشم از زندان زبان و گفتمان­های فرمان­روا، امکان این پرسش را نیز پیش کشید که، "ما چگونه می­بینیم؟" چه به معنای حقیقی کلمه، که علم پزشکی دنبال می­کند، چه به معنای مجازی، که معنای ان "ما چگونه می­فهمیم؟" است. یعنی، پرسشی که فلسفه­ی مدرن پیش کشیده و همچنان دنبال می­کند و فلسفه­ی دکارتی و کانتی بنیادگذار آن است. از این پس، ذهن نیز رخصت می­یابد که از زندان زبان و گفتمانهای فرمان روا آزاد شود و امکان اندیشیدن آزادانه و بی­هراس فراهم شود. ذهن از این پس به جای آن که اسیر زبان باشد، می­تواند زبان را در چنگ گیرد و آزادانه به کار برد.
    و اما بعد. چنین درآمدی ناگزیر این پرسش را برای "ما" پیش می­آورد که "ما" در ذهنیت و رفتار تا چه حد توانسته­ایم خود را از جهان شمایل­ها و شمایل سازی آزاد کنیم؟ مقصود ـ ما از "ما"، ما روشنفکران این ـ سوی ـ جهانی­ست که نمایی از اندیشه­گر و هنرمند "شمایل شکن" iconoclast آن ـ سوی ـ جهانی، ما را به سوی خود می کشد و چه بسا خود را با آن یکی می پنداریم. "ما" تا چه حد توانسته­ایم از داوری های قالبی جهان خیر و شر مطلق آزاد شویم و "به سوی خود چیزها" برویم، از جمله به سوی "خودِ خودمان"؟ به هر حال، این شکی­ست روا و بجا، که بپرسیم، نکند ذهنیت ما در بن همچنان شمایل ساز مانده باشد؟ نکند همه­ی کند ـ و ـ کاو ما در زیر و روی تاریخ­مان برای دست یافتن به هسته­ی اصلی مشکل­مان، همچنان جز شمایل سازی نباشد. مهم نیست که کت و شلوار فرنگی بپوشیم و مدرک دکتری گرفته باشیم و آخرین کتاب­های فلسفه و ادبیات را کفلمه کرده باشیم. مشکل چیزی ژرفنمایی­تر از اینهاست که با هیچ لوازم آرایشی نمی توان زدود. با لوازم آرایش می توان پوشاند و جلوه و نمایی دیگر بخشید، اما "آن ته" رسوب­های پرتراکم چسبنده­ای هست که کندن و دور ریختن­شان کار آسانی نیست. در نتیجه، شاید هر یک از ما به یک "جهاد با نفس" نیاز داریم. یعنی، در افتادن با همه­ی عادت­های به ارث رسیده­ی ذهن و شکستن شمایل­های فردی و جمعی­مان ـ که مایه­ی خودشیفتگی فردی و جمعی در ما هستند ـ تا از راه این شمایل شکنی بتوانیم به تصویری از خود در چشم­انداز جهانی که در آن به سر می­بریم، برسیم.


    مینیاتور؛ بازتدقیقِ جهان بسته

    گئورنیکا از پیکاسو؛ افرینش جهانِ باز
    ​​


  2. 4 کاربر از پست مفید وحید 0319 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نسل جدید کاغذ دیواری ها ( تصویری)
    توسط وحید 0319 در انجمن گالری عکس های معماری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20th September 2012, 01:55 PM
  2. این تصویر شما را دیوانه می کند!
    توسط ماری مریم در انجمن سرگرمي(طنز، بازي فكري، ...)
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 3rd March 2012, 11:34 AM
  3. دیوارهای نامرئی وای- فای/ گزارش تصویری-
    توسط Rez@ee در انجمن اخبار اختراعات و نو آوری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th March 2011, 09:18 AM
  4. کیوان ساکت و بهنام ابوالقاسم - کنسرت تصویری آرش کمانگیر
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن موسیقی و آواز اصیل ایران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th March 2011, 09:25 PM
  5. کتک کاری در مجلس تایوان (تصویری)
    توسط s@ba در انجمن اخبار تصویری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th April 2010, 02:02 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •