حضور ذهن چنانچه كبات زين ميگويد به معني توجه كردن به طريق خاص، معطوف به هدف، در زمان حال و بدون داوري است. در حضور ذهن فرد ميآموزد كه در هر لحظه از حالت ذهني خود آگاهي داشته و توجه خود را به شيوههاي مختلف ذهني خود متمركز نمايد. حضور ذهن ابتدا در دانشگاه ماساچوست توسط جان كبات زين به كار گرفته شد. وی در كلينيك كاهش استرس خود، به شركتكنندگان تمرين آرامش ذهني همراه با حضور ذهن ميداد. اين كوششها به شكل گرفتن مدل حضور ذهن مبتني بر كاهش استرس انجاميد.
در حال حاضر رايجترين روش، آموزش حضور ذهن مبتني بر كاهش استرس (mbsr ) ميباشد، که سابق بر اين تحت عنوان برنامة كاهش استرس و تنآرامي شناخته ميشد (كبات ـ زين ، 1982، 1990). اين روش در ساختار طبرفتاري و براي دامنة وسيعي از افراد مبتلا به اختلالات مرتبط با استرس و درد مزمن طراحي شد.
روش مذكور، به شكل يك برنامة 8 تا 10 هفتهاي براي گروههايي كه بيش از 30 شركتكننده دارند، اجرا ميشود. به علاوه، جلسات به طور هفتگي و هر جلسه حدود 5/2-2 ساعت برگزار ميگردند. دستور جلسات شامل تمرين مهارتهاي مراقبه، بحث در مورد استرس، روشهاي مقابلهاي و تكاليف خانگي ميباشند. جلسات متراكم حضور ذهن نيز تشكيل ميشوند كه يكروزه هستند و حدود 8-7 ساعت طول ميكشند و مهارتهاي مراقبهاي متعددي آموخته ميشوند.
براي مثال، وارسي بدني تمريني است كه در آن شركتكنندگان روي زمين دراز ميكشند و با چشمان بسته حدود 45 دقيقه، توجه خود را به طور متوالي روي نقاط مختلف بدن معطوف ميسازند، و احساسات مربوط به هر ناحيه از بدن به دقت مشاهده ميگردند. در مراقبة نشسته، شركتكنندگان در يك حالت آرام و كاملاً بيدار با چشمان بسته به حسهاي تنفس تمركز ميكنند. از ژستهاي يوگا، براي آموزش حضور ذهن از حسهاي بدني نيز استفاده ميشود. هم چنين، شركتكنندگان، حضور ذهن داشتن را در طول فعاليتهاي روزمره نظير پيادهروي، ايستادن، و خوردن به كار ميگيرند.
شركتكنندگان در mbsr جهت تمرين اين مهارتها خارج از جلسات گروهي، روزانه حداقل 45 دقيقه، و شش روز در هفته آموزش ميبينند. كاستهاي شنيداري در اوايل درمان به كار ميروند، اما پس از چند هفته، شركتكنندگان ترغيب ميشوند تا، بدون كاست تمرين كنند.
در كلية تمرينات حضور ذهن، شركتكنندگان آموزش ميبينند تا بر فعاليتهاي خود (نظير تنفس يا پيادهروي) تمركز كنند و در هر لحظه از احوال خود آگاه باشند و هرگاه هيجانات، حسها يا شناختها پردازش ميشوند، بدون قضاوت مشاهده كنند. زماني كه شركتكنندگان در مييابند كه ذهن در درون افكار، خاطرات يا خيالپردازيها سرگردان شده، در صورت امكان و بدون توجه به محتوا و ماهيت آنها، توجه خود را به زمان حال باز ميگردانند. بنابراين، شركتكنندگان آموزش ميبينند تا به افكار و احساساتشان توجه كنند، اما به محتواي آن نچسبند (كبات ـ زين، 1982).
حتي به افكار قضاوتي خود (مثل «اين يك اتلاف وقت احمقانه است") بدون آن كه درباره آنها داوري كنند، توجه نمايند. يكي از پيامدهاي تمرينات حضور ذهن اين است كه افراد در مييابند، اكثر حسها، افكار و هيجانات داراي نوسان، يا زودگذرند و مانند امواج دريا عبور ميكنند (لينهان ، 1993).
حضور ذهن شيوهاي است براي پرداختن توجه كه از مراقبة شرقي نشأت گرفته و به عنوان «توجه كامل به تجربيات زمان حال به شكل لحظه به لحظه» توصيف شده است (مارلات و كريستلر ، 1999). هم چنين به عنوان «پرداختن توجه به يك شيوه خاص در زمان حال، و بدون قضاوت (كبات ـ زين،1994)، و توانايي معطوف ساختن توجه به گونهاي كه بتوان از طريق تمرينات مراقبه آن را پرورش داد، اين شيوه خاص تحت عنوان خود ـ تنظيمي توجه از يك لحظه به لحظة ديگر تعريف شده است» (كبات ـ زين، 1982).
متون معاصر ذهن آگاهي تمرينات متنوعي را جهت فراگيري مهارتهاي مراقبهاي معرفي كرده است (كبات- زين، 1990). افراد ترغيب ميشوند تا به تجربيات دروني خود در هر لحظه، هم چون حسهاي بدني، افكار، و احساسات توجه كنند، هم چنين توجه كردن به جنبههاي محيطي نظير مناظر و صداها مورد ترغيب قرار ميگيرد (كبات ـ زين، 1994؛ لينهان، 1993).
توصيه ميشود كه حضور ذهن بايد اين نگرش را در افراد بوجود آورد كه نسبت به امور، پذيرش بدون قضاوت داشته باشند. يعني، ايجاد آگاهي در افراد نسبت به ادراكات، شناختها، هيجانات يا حسها اما بدون اينكه نسبت به خوبي يا بدي، حقيقي يا كاذب، سالم يا، ناسالم بودن، و مهم، يا بياهميت بودن آنها، قضاوت و ارزيابي شود (كريستلر، 1999). بنابراين حضور ذهن عبارت است از مشاهدة بدون داوري جريان سيال محركات دروني و بيروني.
از آنجائي كه حضور ذهن ريشه در فرهنگ بوديسم مشرق زمين دارد، ممكن است براي افراد نامأنوس باشد، از اين رو كبات زين (2000) پيشنهاد ميدهد كه بهتر است تمرينات آن منطبق با فرهنگ افراد باشد. به همين علت پژوهشگران و متخصصين بالينياي كه تمرينات حضور ذهن را در برنامههاي خدمات بهداشت رواني قرار ميدهند، معمولاً اين مهارتها را مستقل از مذهب و سنتهاي فرهنگي مبدأ آن آموزش ميدهند (كبات ـ زين، 1982؛ لينهان، 1992).
در متون تجربي معاصر، مداخلات باليني مبتني بر آموزش مهارتهاي حضور ذهن به سرعت در حال رشد است. بيش از 240 بيمارستان و كلينيك در ايالات متحده برنامههاي كاهش استرس مبتني بر حضور ذهن را ارائه ميدهند (سالمون، سانتورلي و كبات ـ زين؛ 1998). همچنين آموزش حضور ذهن، جزء محوري رفتار درماني ديالكتيك است (لينهان، 1993)، رويكردي كه در درمان اختلال شخصيت مرزي كاربرد فراواني دارد. متون تجربي آموزش حضور ذهن مشكلات روششناختي بسياري دارد، اما بيانگر اين است كه اين روش ميتواند به كاهش انواع شرايط مشكلزا، از جمله، استرس، اضطراب، عود افسردگي، و اختلال خوردن بينجامد (كبات ـ زين، 1982؛ كريستلر و هالت، 1992؛ شاپيرو ، شوارتز و بانر ، 1994، تيزدل و همكاران، 2000).
علاقه مندی ها (Bookmarks)