دکتر علي شاه حسيني مدرس دانشگاه/اگر مي خواهيد از زندگي تان رضايت بيشتري داشته باشيد، برنامه ريزي را فراموش نکنيد
برنامهريزي يعني نقشه موفقيت
وقتي واژه «برنامهريزي» را ميشنويم شايد اين تصور برايمان تداعي شود که بايد کار و تکنيک خاصي را انجام دهيم و انجام آن قطعا مشکل خواهد بود. در صورتي که تمام امور کوچکي که در طول روز انجام ميدهيم، نوعي برنامهريزي هستند...
درحقيقت برنامهريزي، فرايندي براي رسيدن به اهداف است که با توجه به فعاليتها ميتواند بلندمدت، ميانمدت يا کوتاهمدت باشد. براي مديراني که در جستجوي حمايتهاي بيروني هستند، برنامهريزي، مهمترين و کليديترين سند براي رشدشان است. برنامهريزي نقش مهمي در کمک به جلوگيري از اشتباهات يا تشخيص فرصتهاي پنهان بازي ميکند و تا حدودي در پيشبيني و ساختن آينده کمککننده است و پلي است بين آنجايي که هستيم و آنجايي که ميخواهيم برويم.
واقعبينانه بنگريد
بسياري از افرادي که در مقاطع مختلف زندگي با شکست يا اشتباهاتي مواجه ميشوند، عوامل خارجي را در شکلگيري آن موثر ميدانند، اما واقعيت چيز ديگري است. تا چه زماني ميتوان عوامل خارجي چون جامعه، والدين، اطرافيان، دوستان و... را در شکستها يا ناکاميهايمان مقصر بدانيم.
اگر کمي منطقي فکر کنيم و بازخوردي از کارهايمان داشته باشيم، قطعا متوجه خواهيم شد که در کجاي مسير خودمان مقصر بودهايم، چه زماني جسارت به خرج ندادهايم يا آنطور که بايد و شايد براي انجام کاري اراده نکردهايم که در نهايت باعث از دست دادن مجالها شده است. براي رسيدن به اين هدف، بايد حساب خودمان را با خود مشخص کنيم و ببينيم آيا تا به حال توانستهايم انسان موفقي باشيم؟
بعد از آن بازخورد، اصلاح مسير انجام دهيم يعني اگر دچار ضعف هستيم آن را بپذيريم و درصدد اصلاح آن بربياييم و از انسانهايي که الگوي مناسبي براي جامعه و اطرافيان هستند و يا از يک مشاوره متخصص براي ادامه راه بهره بگيريم.
اگر به مدت 30 يا 40 سال است که با پيروي از برنامه قبلي به اينجا رسيدهايم قطعا صد سال آينده نيز در همين نقطه خواهيم بود. پس اگر هدفتان والاتر از اين است، بايد راه ديگري را پيش بگيريد و برنامهريزي خاصي براي زندگيتان داشته باشيد و از ابزارهاي ديگري براي رسيدن به هدفتان کمک بگيريد. امروزه مهارتهاي زندگي، يکي از فنون، تکنيکها و مباني است که هر انساني بايد آن را ياد بگيريد تا بداند چگونه زندگي کند.
با مهارتها به برنامهريزي موفق دست يابيد
اکثرا براي اينکه چگونه کار کنيم و انسان، مدير، مهندس، معلم يا پزشک موفقي باشيم، پرورش يافته?ايم درحالي که کسي به ما ياد نداده است چگونه همسر، ولي يا فرزند موفقي براي والدين يا حتي همسايه يا شهروند خوبي باشيم. اين کار مستلزم اين است که مهارتهاي زندگي اجتماعي خانوادگي را ياد بگيريم.
براي دستيابي به مهارتهاي زندگي فرد بايد چگونگي برقراري ارتباط و فکر کردن را بياموزد. حتي بايد ياد بگيريد در طول زندگي با چه کساني در تماس باشد تا فکر او در جهت درست و به سمت تعالي حرکت کند.
شايد اين سوال پيش بيايد که برنامهريزي چه ارتباطي با اين مساله دارد. بايد گفت ذهن انسان در محيط شکل ميگيرد. همکلاسي، همسفر، همسايه دوست و همگي کساني که با ما به نوعي همگوني ايجاد ميکنند در برنامهريزي و دستيابي ما به اهدافمان تاثيرگذارند و گاهي نقش کاتاليزور را ايفا ميکنند؛ درحقيقت آنها با اين نقششان حرکت ما را در رسيدن به اهداف متعالي تسريع ميبخشند.
پس نبايد فراموش کرد که همه عوامل چه در حاشيه و چه در دايره زندگي، در رسيدن به اهداف و داشتن يک برنامهريزي صحيح موثرند حتي آن پرنده خوشآوازي که روي درخت نشسته است. از اين رو بايد چشمها را خوب باز کرد و ديد چرا گاهي حوصله برنامهريزي نداريم يا دچار اشتباه ميشويم. اکثر افرادي که حوصلهاي براي برنامهريزي ندارد عوامل موثر در آن (که اغلب در حاشيه هستند)، را بيتاثير ميدانند، درحالي که چنين نيست.
فردي که بدون برنامه پيش ميرود خود را قرباني هر حادثه و اتفاقي ميکند و اجازه ميدهد هر کسي براي او برنامهريزي کند. وقتي فردي برنامهريزي براي زندگي خود نداشته باشد به جايي نخواهد رسيد و در مسير زندگي هر کس او را به مسيري هدايت خواهد کرد که در نهايت باعث گمراهي او خواهد شد.
در حال حاضر بسياري از افراد تحصيلکرده و سرمايهدار جامعه سردرگم هستند و زماني که جوياي حالشان هستي با اين کلمات مواجه ميشوي «نميدانم» يا «به هم ريختهام.» وقتي به زندگي و افکار آنها نزديک ميشوي ميبيني اصول مديريت آنها مغاير با «بسيج منابع» است. بسيج منابع يعني گردآوري، نزديک کردن و به کارگيري منابع انساني (شامل اعضاي خانواده، دوست، همکلاسي، استاد و همسايه ...)، سرمايه مالي، ابزارها و امکانات فرصتها و توانمنديها که همگي باعث ميشوند بتوانيم وزنه تصميمان را در ترازوي برنامهريزي سنگين کنيم.
گاهي افراد شبيه پر هستند که با هر وزش به هر سمتي سوق پيدا ميکنند، درحالي که در مقابل آنها افرادي هم هستند که همچون سنگ مقاومند. اينها افرادي هستند که ياد گرفتهاند با به کارگيري بسيج منابع، استفاده از اهرمهاي ديگران، اهرم فکر اعضاي خانواده و دوستان و... چگونه وزن خود را در برنامهريزي زياد کنند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)