نگاه روان شناس
دكتر پرويز رزاقي
عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي
نوسان در بازار،تنش در خانه
يكي از نيازهاي اساسي انسان در زندگي، احساس امنيت رواني است و اين احساس زماني ايجاد ميشود كه زندگي افراد در مسير متعادل و مناسبي پيش رود و علاوه بر آن جامعهاي كه در آن زندگي ميكند، احساس امنيت رواني در او ايجاد كند.
همانطور كه ميدانيد، امنيت رواني با شغل و ميزان درآمد افراد نيز ارتباط مستقيمي دارد و هر عاملي كه احساس امنيت را به خطر بيندازد، جامعه را از نظر رواني دچار اضطراب، دلهره، پرخاشگري، تزلزل، بيقراري و ناآرامي خواهد كرد.
در حال حاضر نقش بازار و نوسانات آن در همه ابعاد زندگي افراد اعم از شغل، درآمد، سلامت رواني و اجتماعي بسيار قابل توجه است و هرگونه اتفاقي كه اين نوسانات را تشديد ميكند، روي سيستم رواني جامعه تاثير ميگذارد. هنگامي كه در جامعه گراني غيرمعمول به وجود ميآيد، مردم احساس خطر ميكنند و تصور ميكنند نميتوانند خوب زندگي كنند و درآمد متناسبي داشته باشند، بنابراين دلهره و اضطراب سراغشان ميآيد و مستاصل خواهند شد.
علاوه بر آن، زماني كه در جامعه بحران اقتصادي شكل ميگيرد، برنامهريزيهاي اقتصادياي كه افراد جامعه بر مبناي درآمدشان انجام داده بودند، به هم ميريزد و مدام بايد فكر كنند تا چارهاي بينديشند. اين كار انرژي رواني زيادي از آنها ميگيرد و بر اعتمادبهنفسشان هم تاثير ميگذارد و مدام در حال ترس خواهند بود كه بالاخره بازار كي ثبات پيدا ميكند! همچنين چون به هر طريقي كه برنامهريزي ميشود، باز هم قيمتها بالا ميرود و نوسانات ادامه دارد، فرد نميتواند نيازهايش را برآورده كند و احساس ناكامي ميكند. اولين نمود اين احساس، پرخاشگري است.
پرخاشگري و تندخويي با اعضاي خانواده آغاز ميشود و در خانواده تنش ايجاد خواهد شد و اگر پدر خانواده پرخاشگر نباشد، دغدغههاي ذهنياش را درون خود ميريزد و به اصطلاح خودخوري ميكند و در او احساس حقارت، ناتواني و درماندگي نمايان ميشود.
با اين اوصاف پاسخ پدر به خواستههاي خانوادهاش اين خواهد بود: «فعلا صبر كن»، «ندارم»، «چه كار كنم؟»، «مهماني باشد براي بعد»، «ترم ديگر كلاس ثبتنام كن» و هنگامي كه نيازهاي اعضاي خانواده برآورده نميشود، در خانواده تنش به وجود ميآيد بنابراين ميتوان گفت «نوسان در بازار، تنش در خانه!» تحتتاثير شرايط اقتصادي ناپايدار، كنترل نشدن هيجانها نيز اتفاق ميافتد بهگونهاي كه افراد نميتوانند هيجانهاي خود را مديريت كنند، خيلي زود عصباني و برانگيخته و آماده دعوا ميشوند.
حتي نشانههاي افسردگي نيز در آنها پديدار ميشود؛ يعني احساس كرختي، فرورفتن در خود و احساس ناتواني شكل ميگيرد، درحالي كه قدرت مهار چنين وضعيتي دست خود افراد نيست. درحقيقت زماني كه احساس درماندگي در فرد افزايش پيدا كند و به صورت مداوم دربيايد، اميد به آينده را از دست خواهد داد.
براي اينكه بتوانيد تنشهاي روانيتان را با توجه به نابسامانيهاي اقتصادي كمتر كنيد به اين توصيهها توجه كنيد:
1- اين احساس را در وجود خود تقويت كنيد كه شرايط اقتصادي موجود مشكل همه جامعه است و فقط مشكل شما نيست.
2- توكل بر خدا را فراموش نكنيد و تحت هر شرايطي خدا را كنار خود احساس كنيد.
3- به جاي بيقراري، صبر و حوصله داشته باشيد و مدام به خود بگوييد: «اوضاع تغيير ميكند و مشكلات حل خواهد شد.» البته منظور اين نيست كه خود را گول بزنيد بلكه خودتان را راضي كنيد تا از نظر رواني كمتر آسيب ببينيد.
4- دخل و خرجتان را متناسب و از خرجهاي غيرضروري پرهيز كنيد تا دغدغههاي فكريتان كمتر شود.
5- اگرچه شرايط اقتصادي تاثير زيادي در شادزيستن دارد ولي ميتوانيد تحت هر شرايطي با مهارتهاي ارتباطي اجتماعي شاد زندگي و شرايط شادي براي خود فراهم كنيد.
6- سعي كنيد مثبتانديش باشيد. لازم است به خود بگوييد: «اگر من هر روز حرص بخورم، عصبي شوم و با خانوادهام بدرفتاري كنم، هيچ تغييري در وضعيت اقتصاديام به وجود نخواهد آمد. پس لااقل از نظر رواني به خود و خانوادهام كمك كنم.» نداشتن امنيت رواني، سطح اضطراب و افسردگي را افزايش ميدهد و دغدغههاي تنشزاي زندگي نيز بيشتر ميشود، بنابراين به خودتان كمك كنيد و به جاي تفكرات منفي، اوضاع زندگيتان را مديريت كنيد و روانتان را سالم نگه داريد.
7- اين حق را براي خود قائل نشويد كه چون اجناس گران شده، حتما سر فروشنده فرياد بزنيد و با همه دعوا كنيد بلكه بايد ديد كلان داشته باشيد. با پرخاشگري نه اجناس ارزان ميشود و نه وضعيت اقتصادي شما بهتر، بنابراين از مهارتهاي كنترل خويشتن استفاده كنيد.
8- سعي كنيد به جاي پرخاشگري و دعوا، همديگر را درك كنيد چون چنين رفتارهاي اجتماعياي اوضاع را بدتر خواهد كرد و همه در آن آسيب خواهند ديد بنابراين از تصور مثبت و كنترل افكار منفي براي سلامت روان خود و اطرافيانتان كمك بگيريد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)