دانشمندان با استفاده از fMRI يا MRI عملکردي موفق شدهاند راهي براي مشاهده مستقيم تصاويري که در مغزمان درک ميکنيم، پيدا کنند. آنها به تعدادي از داوطلبين آزمايش فيلمهايي نشان دادند و سپس با تحليل فعاليت مغزي آنها با fMRI توانستند تصاويري را که مغز آنها در حال ادراکشان بود، بازسازي کنند. به عبارت ديگر اين پژوهشگران راهي براي مشاهده تصاوير جهان دروني ما پيدا کرده بودند. اين دستاورد پيشرفتي انقلابي قلمداد شد و بازتاب زيادي در رسانهها پيدا کرد، چرا که در صورت تکامل ميتوانست ما را اميدوار کند شايد روزي بتوانيم رؤياها يا آنچه را که در حال تصورش هستيم به بقيه نشان بدهيم. حال دانشمندان دانشگاه برکلي و سانفرانسيسکو با بررسي فعاليت الکتريکي همين مناطق مغز موفق شدهاند مدلي براي بازسازي صوتي ادراک حسي مغزي ما ابداع کنند.
دانشمندان نياز داشتند که به امواج الکتريکي اين قسمت مغز بدون تداخل با امواج ساير قسمتهاي مغز دسترسي داشته باشند. براي اين کار چارهاي جز نصب الکترود روي اين مناطق نبود و از آنجا که هيچ آدمي، داوطلب چنين جراحي و کاري نميشود، دانشمندان از ۱۵ بيماري که قبلا براي کنترل تشنج و تومور مغزي الکترود نصب کرده بودند، استفاده کردند.
آنها صداهايي را که اغلب به صورت کلمات منفرد و گاه به صورت جملات کوتاه بود براي اين داوطلبين پخش کردند و امواج ناشي از فعاليت سلولهاي مغزي آنها را در قشر شنوايي مغز ضبط کردند. کار برجسته محققان ايجاد يک مدل کامپيوتري بود که به صورت الگوريتمي، از روي بررسي فعاليت مغز متعاقب شنيدن صدا ميتوانست ياد بگيرد که صدا را با فعاليت الکتريکي مغز تطبيق بدهد و بعدا به صورت معکوس بتواند فعاليت الکتريکي را به صدا ترجمه کند و اين يعني يک استراق سمع مغزي!
فناوري جديد در صورت تکميل ميتواند فناوري تشخيص صدا را ارتقا بدهد و به بيماراني که قادر به صحبت نيستند و مثلا دچار سندرم قفلشدگي يا locked-in هستند، کمک کند. محدوديت عمده روش جديد، نياز به الکترودي است که بايد روي مغز کار گذاشته شود و از آنجا که اين کار نيازمند جراحي است، فعلا فرد سالمي پيدا نميشود که تن به اين کار بدهد و بنابراين کاربردهاي جاهطلبانهاي مثل تلهپاتي يا مغزخواني، دور از دسترس به نظر ميرسند.
پيش از اين دانشمندان ديگري هم تلاشهايي براي ياريرساني به بيماران فاقد توانايي تکلم انجام داده بودند، مثلا فرانک گوينتر از دانشگاه بوستون سعي کرده بود سيگنالهايي را که کنترل شکل دهان و لب و حنجره را بر عهده دارند به صدا تبديل کند. او اين کار را در مورد بيمار فلجي با قرار دادن الکترود در کورتکس حرکتي توليد صدا انجام داده بود، ولي اين کار فقط ميتوانست اصوات ساده توليد کند و نه کلمات و جملات پيچيدهتر. دانشمند ديگري هم سعي کرده بود ارتباط با بيماران را در وضعيت نباتي از طريق پايش فعاليت مغز آنها با fMRI ممکن کند. دستاوردهاي اين تحقيق تازه فعلا فقط ميتوانند امواج الکتريکي قشر شنوايي مغز را ترجمه کنند و قادر به صوتي کردن تفکر ما نيستند، بنابراين نبايد فعلا از آن تعبير به ذهنخوان کرد. گرچه شايد در روزهاي پيشرو به کرات در رسانهها با تسامح، چنين نسبتي به تحقيق تازه داده شود.
منبع: سپید ۳۱۱
علاقه مندی ها (Bookmarks)