من یه خرگوش داشتم که چند ماه پیش گربه خوردش ....عاشق اینجور حیوونای ملوسم اما از ترس گربه های شیکمو و چاق و چله جرات ندارم یه دونه دیگه بخرم....البته تازگیا همه اعضای خونواده دست به دست هم دادن تا یه جوجه تیغی خیلی مظلوم رو تو خونه تربیت کنن که نمیدونم چرا دو ماهه ندیدمش...آب شده رفته تو زمین
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
منم وقتی بچه بودم از حیوانات خوشم میومد, هر سال چندتا جوجه رنگی میخریدم اما بعضی وقت ها گربه اونها رو میخورد و من مجبور بودم حواس 5گانه خودم رو جمع و جور کنم تا این جوجه ها بزرگ شن, یادمه یدونه از جوجه محلی ها گرفتم بزرگ شد, مرغ بود و هر روز یک تخم میزاشت البته گربه ها هم جرات نمیکردند نزدیکش بشن
بعد از مدتی بچه گربه ای رو تا اندازه ای اهلی کردم که فقط من رو میشناخت و به دیگران اعتماد نداشت
خرگوش هم داشتم.....................سنجاب هم داشتم البته سگ هم دوست داشتم اما دیگه حوصله نداشتم.
حیواناتی هم که داشتم خب به مرور یا از بین میرفتند یا در طبیعت آزادشون میکردم, سنجاب رو که آزاد کردم به دل طبیعت
آخی ارغنون جون گربتون چه با نمکه
راستی من هم یه دونه کاسکو شیطون دارم که از دیوار راست می ره بالا قبلا یک عروس هلندی داشتم که حرف زدن بلد بود ولی مرد چند ماه دیگه هم سالشهالان هم دلم براش تنگ شده توی اردیبهشت ماه مردمن هم سگ خیلی دوست دارم اما چون توی آپارتمان زندگی می کنیم و همسایه های ما از سگ ناراحت می شوند نمی تونم بگیریم خوش بحال کسایی که سگ دارن دعای من همیشه اینه که خدایا به من یه سگ کوچول موچولو بده
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
حالا که گربم این قده خوشگله
یه مسابقه :
حدس بزنید اسم گربم چیه؟
ویرایش توسط ارغنون : 25th February 2012 در ساعت 08:31 PM
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)