دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: کودکان خیابانی ؛ قد کشیدن در آغوش سرد خیابان // آنها کودکی شان را در ازدحام خیابان ها گم کرده اند

  1. #1
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    ارتباطات
    نوشته ها
    156
    ارسال تشکر
    241
    دریافت تشکر: 855
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    پیش فرض کودکان خیابانی ؛ قد کشیدن در آغوش سرد خیابان // آنها کودکی شان را در ازدحام خیابان ها گم کرده اند

    گروه اجتماعی خبرگزاری مهر - چند پاکت فال حافظ و چند رشته تسبیح، هر عابری که رد می شود حداقل دو سه قدمی به دنبالش می رود و التماسش می کند: "آقا ، خانوم تورو خدا یکی بخر!" کمتر دستی از آستین مهربانی بیرون می آید، بیشتر افراد سعی می کنند این بچه های سمج و کثیف را از خودشان برانند، کسی صدای آنها را نمی شود، انگار اصلا اینها دیده نمی شوند.
    باز هم چراغ سبز می شود و او قبل از این که خود را به حاشیه خیابان برساند، ماشین ها به حرکت در می آیند، در خودش مچاله می شود و ته دل کوچکش آرزو می کند ای کاش یک روز یکی از همین ماشین ها به همه چیز پایان دهد ، حتی به این زندگی نکبتی.
    موهای طلایی اش از زیر روسری گلدار و چرکی که به سر دارد بیرون آمده ، صورتش آنقدر کثیف است که نمی توانی رنگ پوستش را تشخیص دهی ، چند دسته گل به دست گرفته و کاملا پیداست که برای دستان کوچک و لاغر او خیلی سنگین است، هر بار که چراغ قرمز می شود خودش را به ماشین ها می رساند و با هزار التماس و خواهش می خواهد که دسته گلی از او بخرند، یک ماشین سیاه با چند سرنشین که همگی پسران جوانی اند نظر دخترک را جلب می کند، به کنار ماشین می رود و از پسرها می خواهد که از او گل بخرند. سوژه خوبی است برای سرگرمی، حداقل برای این ها که از غم بی غمی نمی دانند چه کار کنند و ساعت های عمرشان همین طور می گذرند.
    دخترک فقط برای این که دسته گل ها را بفروشد، حاضر می شود که نقش سرگرمی کوچک پسرها را بازی کند، از او سوال هایی می پرسند و با هر جوابش صدای خنده شان فضای خیابان را پر می کند، کسی نیست دخترک را از هم صحبتی با آن ها برحذر کند، کافی است چند دقیقه بایستی و با گوش های خودت بشنوی که گاهی وقت ها این شوخی به کجاها که نمی کشد، او حالا فقط 8 سال دارد، اما...




    او در آغوش سرد خیابان ها قد می کشد، فرقی نمی کند بهار باشد یا تابستان و یا حتی زمستان سرد و یخ زده ، او دلش یک آغوش گرم می خواهد ، دست نوازشی که بی هیچ بهانه ای بر سرش کشیده شود، راستی مگر این کودکان خیابانی با صدها هزار کودکی که در آرامش و آسایش زندگی می کنند، چه فرقی دارند؟ کسی به خودش این زحمت را داده تا به آینده این بچه ها فکر کند، دخترک 8 ساله ای که برای فروش چند شاخه گل خودش را به دستان ناپاک هر کسی می سپارد، آیا در فردایی نه چندان دور برای به دست آوردن پول و یا محبت همان زن خیابانی نخواهد بود؟
    اقداماتی که صورت گرفته است
    به گزارش خبرگزاری مهر در روزهای پایانی سال گذشته با کمک شهرداری تهران بیش از 13 هزار کودک خیابانی جمع آوری و ساماندهی شدند، ولی این پایان راه نیست ، آمارهای رسمی و غیر رسمی نشان می دهد که تعداد این کودکان خیلی بیشتر از تعدادی است که مشمول طرح ساماندهی شده اند.
    از این تعداد 923 نفر آنها دختر و مابقی پسر بوده اند که سنین 5-9 سال 226 نفر، 10-14 سال 2712 نفر، 15-19 سال 9908 نفر و 83 نفر نیز سنین آنها نامشخص بود. بیش از 11 هزار نفر آن ها از شهرستان های مختلف به تهران آمده و بیش از یک هزار نفر کودکانی اند که از کشورهای همسایه مثل افغانستان ، پاکستان و عراق راهی ایران شده اند.
    این در حالی است که در پایانه های سطح تهران نیز 11 هزار و 400 کودک توسط دفاتر مستقر در پایانه ها جمع آوری شدند که از این تعداد 8823 نفرشان با تایید و تشخیص مددکاران بهزیستی در دفاتر پایانه ها ترخیص شدند 592 نفر تحویل به خانواده، 21 نفر ارجاع به کلانتری و 46 نفر نیز با حکم قضایی ترخیص شدند و تقریبا مابقی کودکان باقیمانده تحویل مراکز و مجتمع های بازپروری و نگهداری یا اردوگاه اتباع بیگانه شدند.
    اما آیا واقعا این پایان راه است و با چنین حرکت هایی معضلی به نام کودکان خیابانی حل خواهد شد؟!
    طرح هایی که نیمه کار می مانند
    طرح ساماندهی کودکان خیابانی اجرا می شود، شهرداری همت کرده و این کودکان را از سطح شهر تهران جمع آوری می کند، اما این پایان کار نیست، این کودکان بعد از جمع آوری به سازمان بهزیستی سپرده می شوند، آنها تمام سعی خود را می کنند که بچه ها را به خانواده هایشان بازگردانند، در صورت بازگرداندن باز هم می توانیم بعد از مدت کوتاهی آنها را سرچهار راه ها ببینیم، تعدادی از آن ها هم به طور موقت در بهزیستی نگهداری می شوند و آخر راه این تعداد نیز به خیابان ها ختم می شود.
    آیا واقعا بهتر نیست طرحهایی که به مرحله اجرا گذاشته می شوند این قدر شتابزده نباشند، اکثر طرح و برنامه هایی که برای مقابله با معضلات اجتماعی به مرحله اجرا گذاشته می شوند به دلیل شتابزدگی مسوولان نیمه کاره اند، پایان این طرح ها معلوم نیست ، هیچ برنامه ریزی دقیقی برای آن صورت نگرفته و این مشکلی است که نه تنها در طرح ساماندهی کودکان خیابانی کاملا پیداست بلکه در بسیاری از طرح هایی از این دست نیز می توان حضورش را حس کرد.




    ریشه یابی معضلی به نام کودکان خیابانی چندان هم کار مشکلی نیست، شاید یکی از مهم ترین عوامل و اصلی ترین عاملی که باعث به وجود آمدن چنین معضلی شده است فقر اقتصادی خانواده ها است، بسیاری از خانواده ها به دلیل فقر اقتصادی بچه های کوچکشان را برای کار به افراد مختلف اجاره می دهند، این بچه ها مجبورند در سرمای زمستان و گرمای تابستان سر چهارراه ها بایستند و کودکی شان در ازدحام خیابان ها گم شود تا شاید لقمه نانی در سفره خانواده شان بگذارند، این افراد در حال حاضر کودک خیابانی اند، اگر بزرگتر شوند معضلاتی که ایجاد خواهند کرد به مراتب بدتر و عمیق تر خواهد بود.
    بسیاری از کودکان خیابانی با عقده های روانی بزرگ می شوند، آنها در حاشیه همین خیابان ها تعبیض را به خوبی می بینند و از این مشاهده نتیجه خوبی به بار نخواهد آمد، او بزرگ می شود و هر روز بیشتر از روز قبل این تبعیض ها را می بیند و حس می کند و همین امر باعث می شود که کینه ای نسبت به جامعه در درون او شکل بگیرد و در پایان او به یکی از افراد شرور جامعه تبدیل خواهد شد.
    ارمغان جامعه برای کودکان خیابانی
    بهترین سال های عمرش را در خیابان ها و کوچه ها می گذارند، درست زمانی که باید پشت نیمکت مدرسه بنشیند و درس زندگی بگیرد، درست زمانی که قرار است فریاد شادی اش در کوچه ها بپیچد و هیاهوی کودکان سر دهد، دستی او را به سردی ها و تلخی های زندگی می کشاند، او یک شبه، سر پیچ یک خیابان بزرگ می شود بی آن که تجربه ای اندوخته باشد، نگاهش وقتی به کودکان هم سن و سال خودش زل می زند پر از حرف ها و رازهایی است که شاید سال ها بعد از زبان او بشنویم.



    او نیز یک کودک ایرانی است و باید از حقوق حقه اش بهره مند شود، اما جامعه او را از این حقوق محروم کرده و در عوض به عده دیگری بیش از نیازشان بخشیده ، سهم او در این میانه چه می شود، آیا سهم او تنها کمک خرجی 30 هزار تومانی به خانواده اش است، آیا سهم او این است که به دلیل مشکلات مالی خانواده اش دست تعرض به او دراز شود و مورد سوء استفاده قرار گیرد؟!
    او یک کودک خیابانی است، فرزند همین سرزمین، کودکی هایش را در پیچ همین خیابان ها گم کرده، او در نگاهش فریاد می زند: "کسی کودکی مرا ندیده؟!" و ما می گریزیم از پاسخ .
    ویرایش توسط aramesh ghoroob : 29th November 2011 در ساعت 12:49 PM
    گواراترین زندگی را کسی دارد که از آنچه خداوند نصیب او کرده است خرسندباشد.

  2. کاربرانی که از پست مفید aramesh ghoroob سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصویر: رزمندگان غواص
    توسط Isengard در انجمن نگارخانه
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: 23rd March 2010, 07:59 PM
  2. عکسهای فیلم به رنگ ارغوان
    توسط moji5 در انجمن معرفی هنرمندان هنر هفتم
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 27th February 2010, 12:21 AM
  3. تحقیقات رنگ هاي مرغوب بر تن خودرو
    توسط ریپورتر در انجمن ابر خودرو
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th February 2010, 06:54 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th January 2010, 08:50 PM
  5. به رنگ ارغوان در جشنواره فيلم فجر اکران مي شود
    توسط Victor007 در انجمن اخبار هنری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th November 2009, 04:23 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •