فنجون قهوه تو از اشک پر نکن، رو میز کافه ها دنبال من نگرد
از قهوه های ترک بویی نمی بری دنبال ردِّ پا تو فال من نگرد
دنبال ردِّ پات وقتی که گم شدم، پس کوچه ها ازم دردی دوا نکرد
گفتی که بعد از این با من غريبه باش، دنبال من نيا، دنبال من نگرد
این قصه کهنه شد این عشق دیگه مُرد، برگشتی و کسی دیگه تو کافه نیست
برگشتی و کسی تنها نمونده و اینجا بدون تو هیچکی کلافه نیست
دنبال من نگرد دیوونگی نکن من گم شده م که از این لحظه ها برم
من گم شده م که با دستای سرد تو نا آشنا بیام نا آشنا برم
فنجون فال تو از اشک پر شده، رو میز کافه ها تو لحظه های درد
دنبال من نگرد دیوونگی نکن، دیوونگی نکن دنبال من نگرد
علاقه مندی ها (Bookmarks)