درگذشت صلاح الدین ایوبی رحمه الله در هفدهم ماه صفر سال 589 هـ. ق
ابو المظفر صلاح الدین یوسف ملقب به (ملک ناصر) فرزند نجم الدین ایوبی از مشاهیر جهان اسلام و نامورترین سردار جنگهای صلیبی است.فرید وجدی مصری در دائره المعارف خود او را چنین ستوده است (هومن اکبر ملوک المسلمین همه واقواهم شوکه و اسدهم صوله و ابعد هم صیتا")تولد سلطان صلاح الدین در سال 532 ه ق در تکریت اتفاق افتاد . شبی که قرار بود پدرش و عمویش اسدالدین شیرکو از تکریت کوچ کنند او ایام کودکی را در شهر بعلبک گذرانید و همانجا تحصیلات خود را شروع کرد بعد از انکه نورالدین محمود پسر عمادالدین زنگی فرمانروای دمشق شد نجم الدین ایوب با فرزندش صلاح الدین ملازمت او را اختیار کرد صلاح الدین در دمشق نشا"ت یافت و رشد کرد و اندک اندک اثار هوش و نبوغ در سیما و رفتارش پدیدار شد و نظر نورالدین را به سوی خود جلب کرد .نورالدین به تربیت و تعلیم او همت گماشت و دستور داد او را با فنون اسب سواری و تیراندازی و شمشیر بازی و اداب جنگ در ساعتی که از مدرسه و کلاس درس فراغت میافت اشنا سازد. صلاح الدین در تاریخ 559 ه ق با عمویش سیرکو اسدالدین در حمله ای که نورالدین متوجه مصر کرد شرکت نمودند و در این حمله برازندگی وشایستگی از خود نشان داد.
در ترجمه احوال ملک منصور شیرکو گفتیم که چگونه پس از اینکه وی و برادر زاده صلاح الدین سه بار صلیبیان را دفع کردند خلیفه مصر شیرکو را وزارت بخشید اما پس از دو ماه و اندی شیرکو درگذشت و صلاح الدین ایوبی به جای وی به وزارت مصر و فرماندهی کل قوی منصوب شد(سال 564 ه ق ). در این زمان وی از طرف عاضد (خلیفه مصر) الملک ناصر لقب گرفت از این تاریخ صلاح الدین با همه نیرو و توان خود برای خدمت به دین مقدس اسلام کمر مجاهدت بست ابتدا خطر احتمالی نیروهای سودانی را دفع کرد سپش با سپاهی متوجه دیار فلسطین شد و در نتیجه مساعدت و فداکاری برادرش توران شاه بر کشور نو به نیز دست یافت.
بعد از انکه عاضذ به سال (567 ه ق) در گذشت صلاح الدین رسما" سلطان مصر شد در سال 569 ه ق نورالدین محمد فرمانروای شام نیز به دیار اخرت پیوست و بلاد شام و جزیر را تشنج و نارامی فرا گرفت صلاحالدین در تاریخ 570 ه ق برای سر و سامان دادن به اوضاع انجا به دمشق رفت و مردم به گرمی از او استقبال کردند و غائله بر طرف شد. پس از ان به 2 کار اساسی پرداخت.1. اصلاح اوضاع داخلی بلاد مصر و شام 2.دفع حملات صلیبیون و حمله به دژهای انان در مناطق شام . ضمنا" دستور داد گرداگرد شهر قاهره باروی عظیمی بکشند که تا اواخر حیات خود شلطان صلاح الدین ساختمان ان طول کشید .
در سال 537 نیرویی به عقلان کشید و از انجا به رمله یورش برد در همین اوقات سپاهی از فرنگ بدانجا رسید و نبرد سختی روی داد که به شکست مسلمانان انجامید. صلاح الدین به مصر بازگشت و دشمنان به حماه رسیدند و مدت 4 ماه انجا را در تصرف و معاصره داشتند در اواخر این سال یکی از قلاع حلب که در دست دشمن بود ازاد گردید و سلطان حکومت انجا را را به ملک ظاهر شپرد .
در سال 574 عزالدین فرحشاه برادر زاده سلطان که فرمانروای دمشق بود جهت دفع نیرویی از فرنگیان مهاجم که بدان اطراف تاخته بودند ماموریت یافته انها را تارو مار کرد و سردار انها را به قتل رسانید. در همین ایام شهاب الدین محمود حازمی دائی سلطان صلاح الدین در گذشت و ملک مظفر تقی الدین عمر از طرف سلطان به جای وی حاکم حماه شد که تا سال 577 در ان سمت باقی بود. به سال 576 ه ق شمس الدوله تورانشاه بن نجم الدین ایوبی در شام و فات یافت و اداره ایالات یمن که تحت حکومت او بود به سیف الاسلام طغتکین برادرش واگذار شد در سال 578 حران و سروج و نصیبین و موصل و امد نیز تحت سیطره صلاح الدین قرار گرفت.
به سال 578 ه ق صلاح الدین مصر را ترک گفت تا جلوی حملات و غارات مهاجمین اروپایی را که چون مور و ملخ به دیار شام هجوم اورده بودند بگیرد وی تا اخر عمر به علت کشمکش با فرنگیان مهاجم و دفع حملات صلیبیون توفیق مراجعت به مصر را پیدا نکرد.
در سال 583 در طبریه جنگ سختی بین مسلمانان و فرنگیان در گرفت که به پیروزی با سپاه اسلام انجامید سپس صلاح الدین به (عکا) شتافت و قلعه انجا را از تصرف صلیبیون بیرون اورد. انگاه به سرزمین قدس لشکر کشی کرد و پس از مجاهدت بسیار و نبردهای سخت سرانجام انجا را فتح کرد و متجاوزین به شدت شکست خوردند.
صلاح الدین پس از این پیروزی از قتل و اسارت صلیبیان شکست خورد چشم پوشید و فقط انها را خلع سلاح کرده از گرداگرد بیت المقدس و حوالی ان بیرون کرد مسلمانان صلیبیهایی را که نصاری در بقعه مسجدالاقصی نصب کرده بودند را در هم شکستند و به جای ان شعایر اسلامی را بر پای داشتند این فتح تاریخی در شب جمعه بیست و هفتم ماه رجب سال 583 اتفاق افتاد پس از این فتح صلاح الدین متوجه صور شد و از انجا به جانب طرسوس عزیمت کرد و ان شهر را نیز فتح کرد و بر اموال و دارایی فرنگیان دست یافت و خود انها را به اسارت گرفت و بعد به طرف سایر بلاد ناگشوده رونهاد و همگی را فتح کرد بعد به انطاکیه تاخت اهالی انجا بدون جنگ و خونریزی تسلیم شدند سپس بنا به خواهش پسرش ملک ظاهر به حلب رفت و سه روز در انجا توقف کرد پس از ان متوجه( حماه )شد که برادر زاده اش تقی الدین عمر از او و سپاهیان اسلام پذیرایی و استقبال شایانی به عمل اوردن وی بعد به (صفه) و کوکب و کرک رهسپار شد و بعد از پاکسازی همه ان بلاد از وجود دشمن مهاجم روز هشتم ذیحجه همان سال به بیت المقدس رفت و نماز عید قربان را در مسجدالاقصی به جای اورد و در روز یازدهم به عسقلا رفت و ان خطه را از برادرش ملک عادل پس گرفت و در عوض کرک را به وی سپرد بعد راهی عکا شد و دستور داد که حصار انجا را تعمیر کنند و امیر بهاء الدین قراقوشی را والی انجا گردانید (سال 585 ه ق) وی پس از ان عازم شقیف شد که دارای باروهای استواری بود چندین روز در انجا به نبرد پرداخت در این هنگام خبر یافت که فرنگیان به جانب عکا یورش اوردند ناچار سلطان راه عکا را پیش گرفت و از هر طرف نیرو فرا خواست فرنگیان با حدود دو هزار سوار و سی هزار پیاده راه عبور را بسته بودند اما در اثر فداکاری و مجاهدت سپاهیان اسلام انها شکست خوردند و مسلمانان پیروزمندانه داخل عکا شدند فتح اورشلیم و دست یافتن مسلمانان بر بیت المقدس اروپائیان را سخت به هیجان اورد و انها را به تدارک و تداوم جنگ صلیبی واداشت.
ریچارد اول پادشاه انگلیس مشهور به (شیر دل) و فلیپ اوگوست پادشاه فرانسه در سال 586 ه ق به جانب اورشلیم با نیروی بسیار عظیمی رونهاد و سال بعد در محاصره عکا شرکت کردند پس از یک سال و نیم تمام چنگ بین مسلمانان و عیسویان در سال 588 ه ق صلحی سه ساله برقرار شد بدون انکه عیسویان از این نبرد ها نتیجه ای به دست اورده باشند.
سلطان صلاح الدین بار دیگر به بیت المقدس رفت و پسران خود ملک ظاهر و ملک افضل را رخصت مراجعت به محلهای خودشان داد و پس از چند روز اقامت از انجا به دمشق رفت و در بیست و هفتم شوال سال 589 بدانجا رسید تمام فرمانروایان و امرای شام و اغلب برادران و فرزندان وی در انجا برای ملاقات او حضور یافتند و ایامی را با استفاده از هزینه ها و دستورهای سلطان و رفع خستگی سپری کردند سلطان صلاح الدین تصمیم داشت پس از مدتی اصتراحت و فراهم اوردن تجهیزات کافی و عده لازم به طرف اسیای صغیر و ایتالیا و از انجا به جانب فرانسه حمله کند اما ناگهان بستری شد و بعد از جند روزی بیماری صبح روز چهارشنبه هفدهم ماه صفر سال 589 ه ق در گذشت .
پسرش ملک افضل که در انجا حضور داشت به تعزیه نشست و جنازه پدرش را در مقابر شهدا در باب الصغیر دمشق به خاک سپرد. وی 43 سال در مصر و سوریه حکومت کرد. روحش شاد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)