همه کیفیت را دوست دارند. به هر حال امروزه دیگر کیفیت به مفهوم مرغوبیت نیست. عوامل بسیار زیادی باید در کار باشند تا در خصوص کیفیت محصولی نظر مثبتی ابراز شود. حالا فرقی نمیکند این محصول کالا باشد یا خدمت.
مدیران شرکتها میبایستی توجه کافی به کیفیت زندگی در سازمان خود داشته باشند. بله دقیقا منظورم کیفیت زندگی در سازمان است. برای اینکه بیشترین و بهترین ساعات عمر کارکنان در داخل سازمانشان میگذرد، تا در بین خانواده.
مدیران سازمانها باید توجه کافی داشته باشند که ساعاتی که کارکنان در سازمان سپری میکنند چقدر در طول زندگی آنها موثر است و هر چقدر کیفیت این لحظات بالاتر باشد علاوه بر تاثیر مستقیم در رضایت شغلی در وفاداری مشتریان نیز بینهایت موثر است.
نکته اصلی این موضوع در آنجا نهفته شده است که کارکنان پس از سپری شدن ساعت کاریشان به اجتماع برمیگردند. در بین راه با افراد جامعه در تماس هستند، همدیگر را میبینند و برهم اثر گذاشته و ازهم متاثر میشوند. سپس به داخل خانواده رفته و بر اعضای خانواده خود تاثیر میگذارند. این تاثیرها عمدتا جنبه روانی دارد. چه تاثیر مستقیم و چه تاثیر غیر مستقیم روانی بر یکایک افراد خانواده مهم و قابل توجه است.
افراد خانواده خود در یک سیکل بزرگتر یک به یک بر روی افراد جامعه تاثیر میگذارند و رفتار اجتماعی را شکل میدهند.
در حالیکه مدیران سازمانها و موسسات گوناگون نقش عمدهای در تاثیرگذاری بر رفتار و حالتهای روحی و روانی جامعه از طریق کارکنانشان داشتهاند.
کیفیت زندگی دیگر محدود به زندگی فردی نیست. امروزه کیفیت زندگی از نوع سازمانی آن به مراتب پراهمیتتر از کیفیت زندگی فردی است. اگر این بعد را فراموش کردهاید خوب در موردش فکر کنید و هم اکنون برای بهبود آن برنامهریزی کنید.
خبرگزاری ایسنا
علاقه مندی ها (Bookmarks)