من که مامانم دندون پزشکن!! زیادی برخورد خوبی باهام میشه دیگه
کلا البته مامان من زیادی مریضاشو تحویل میگیره!
تا 6 سالگی رو که بیخیال میشیم چون به اینوریا مربوط نمیشه. ولی بعد از اون پیش پزشک اطفالی میرفتم که کلا با ما خیلی آشنا بود دیگه! ولی بعد یه مدت دیگه پیشش نرفتم! البته من خیلی دوستش داشتم! اما مامانم موافق تجویزش نبود. یه مقدار مثل خیلی از دکترا کیلو کیلو قرص و دوا میداد! روحش شاد باشه همیشه! من کلاس پنجم اینا بودم که فوت کردن... واقعا ناراحت شدم...
از سوم این حدودا پیش یکی از معروفترین دکترای اطفال شهر میرفتم. با پدرم دوستن. کلا دکتری هستن که با دارو و دوای اضافه مخالفن! خیلیا سر همین که مثل خیلی از پزشکا که واقعا کیلو کیلو دارو تجویز میکنن، داروی زیادی تجوریز نمیکنن، باهاشون موافق نیستن! اما واقعا تجویزی که میکنن حرف نداره! تشخیصشون هم عالیه واقعا! من هنوز بعد از اینکه از پزشکای عمومی ناامید میشم میرم پیششون و واقعا هم عالین!
ولی واقعا پزشکای عمومی خیلی جالبن! با در نظر گرفتن اینکه مامان من رو می شناسن(چون غیر از مطب مامانم درمانگاه هم میرن) میان ما رو تحویل بگیرن
واقعا خیلی جالبه!! وقت زیادی که واقعا نمیزارن! وقتی که میگذره سر تعارفات معمولی میگذره! نمیدونم من یکی که اصلا احساس نمیکنم سوالایی که میپرسه با درد و مرضی که من دارم مربوط باشه!! یعنی واقعا بعد از دو سه روز می بینم فقط دارم بدتر میشم و هیچ نشانی از بهبودی دیده نمیشه واقعا!! چون من وقتی کوچکترین سرماخوردگی هم داشته باشم، صدام دیگه نیست میشه! کاملا محسوسه اینکه دارم بهتر میشم یا نه!
من که با پزشکا مشکلی ندارم! ولی واقعا فلسفه این دارو و دوا رو ما که نفهمیدیم!
پیشنهاد هم باشه واسه بعد!
علاقه مندی ها (Bookmarks)