فينال بازي هاي غرب آسيا كه تمام شد در ميان بازيكنان كويتي شور و حالي عجيبي را مي ديديم بازيكنان كويتي كه گويا جام جهاني را فتح كرده بودند با شور و حال وصف ناپذيري از جام ” زر ماكارون ” استقبال مي كردند و نشان مي دادند كه تيمي در چه سطح و درچه شرايط تجربي بودند كه بازيهاي غرب آسيا براي آنها آن گونه ذوق زدگي داشت و شايد هم شادي آنها به اين دليل بود كه با تيمي جوان و كم تجربه توانسته بودند ايران را كه ليگ فوتبال خود را دو هفته بخاطر اين بازيها تعطيل كرده و با نزديك به 80% تيم اصليش به اين مسابقات آمده را اين گونه مقتدرانه شكست داده است و اين حالت روحي كويتي ها بايد براي قلب شير و امپراتور فوتبال ما يك واقعيت را به اثبات مي رساند كه اين بازي به هيچ عنوان نمي تواند يك بازي تداركاتي باشد در بازيهاي كه تا دوره پيشش با تيمهاي ب خود هم مي توانستيم قهرمان شويم بخاطر شرايط اسپانسر با تيم اصلي به ميدان آمديم تا هم تيم خود را در معرض آناليز حريفان بگذاريم و هم اين كه غرور خود را بشكنيم اما اين كل ماجرا نبود با هم نگاهي به كل تيم مي اندازيم
1/ طرح و تاكتيك تيم ما چه بود ؟
تيم ملي مطابق معمول با 1-3-2-4 به زمين رفت ؟ سوال اين است كه اين چه چيدماني است كه هم در مقابل تيمهاي غرب و هم شرق آسيا چيده مي شود ؟ به طور حتم در بازي با برزيل با همان چيدمان به ميدان مي رويم كه با تايلند و كويت (ب) و عمان … ام رفتيم و اين نشان از اين مسئله مي دهد كه تيم ملي ما هيچ تنوع تاكتيكي ندارد از سوي ديگر مطابق معمول همه بازيهاي گذشته در امر حمله هيچ طرح تاكتيكي نداشتيم و در پي اين بوديم كه اوت بلندي حاج صفي پرتاب كند كه شايد در اثر اشتباه مدافعين و دروازه بان حريف به گل برسيم اما اين بار اين گونه نبود يعني نه حريف خطائي كرد كه مبعلي سانتر كند و نه اين كه حيدري و زنيد پور توانستند حريف را دور بزنند و كل طرح تاكتيكي ما براي حمله اوت دستي بود از سوي ديگر در ميانه ميدان نشان داديم كه فقط به فكر تخريب بازي حريف هستيم و اين فرقي براي ما ندارد كه حريفمان كره جنوبي باشد يا تيم كويت و عمان … ام ,هافبكها فقط بر اساس واكنش كار مي كنند و تنوع تاكتيكي و پاس كاري و بازي سازي و و به قول جناب قطبي تيكي تاكا از تيم ملي نديديم در تيم ما طرحي براي خط دفاع هم نداشتيم مطابق معمول به نصرتي پست دفاع راست را داديم و به حاج صفي دفاع چپ را ,و هر دو براي چندين بار نشان دادند كه مردان مناسبي براي اين پستها نيستند و همه اين شواهد نشان مي داد تيمي كه نه طرح براي حمله و نه طرحي براي دفاع دارد نمي تواند حتي اگر فينال يك تورنمنت درجه … ام را بازي تداركاتي بداند بتواند موفق شود

2/بازيكنان ما چگونه بودند ؟
در درون دروازه نگراني به سراغمان آمد رحمتي در بازي با كويت نمادي از غلامپور 1993 را داشت براستي اگر روزگاري رحمتي در شرايط خوب نباشد بايد همان بلائي سر ما بيايد كه بر سر تيم ملي سال 1993 در مقدماتي جام جهاني 1994 آمد ؟ رحمتي روي گل دوم مقصر بود و در چند نوبت هم تير دروازه و بدنشانه گيري ياران جوان كويتي نشان داد كه تا زماني كه رحمتي بدون حريف اصليش يعني گردان در درون دروازه بايستد مطئمنا افت بيشتري مي كند در خط دفاع نشان داديم كه هنوز بر روي توپهاي 6 قدم و در محوطه جريمه مشكل داريم در بازي با كويت خيلي راحت حريف كويتي در داخل هيجده قدم ضربه زد اين اتفاق در بازي با عراق و عمان هم افتاده بود از كادر فني مي پرسيم سهل انگاري در يار گيري در محوطه 18 قديم تا به كي قرار است تيم ملي ما را دچار مسئله كند ؟خوردن 6 گل در 4 بازي آمار بسيار بدي براي تيمي است كه در مقابل حريفان ضعيفتر و جوان تر و كم تجربه تر خود قرار مي گيرد تيم ملي در خط مياني هم كار خاصي نمي كرد پژمان نوري و تيموريان فاصله بين خط دوم و سوم تيم ملي را زياد كرده بودند و مبعلي هم نشان داد كه با آن مهندس سالهاي دور فولاد اهواز فاصله دارد در جناحين حيدري و زنيد پور نه پاس خوبي دريافت كردند و نه پاس خوبي دادند و از حركات تركيبي چون ” اورلب ” و سانترهاي كوتاه و ساختن موج هاي دوم و سوم حمله كه وظيفه سه مرد پشت تك مهاجم هست خبري نبود
حضور نوري و ميداوودي هم به خط مياني كمكي نكرد زيرا ميداوودي اصولا مردي نيست كه در سيستم تك مهاجمه در خط مياني و تنها كار آمد باشد و بازيكني چون اولادي هم عملا وقتي توپي دريافت نكرد كاري نمي تواند كه بكند محمد غلامي هم در نيمه اول كاملا محو بود
3/ تعويض ها
زماني كه اولادي و ميدواوودي به ميدان آمدند تصور مي شد كه تيم هجومي تر مي شود اما تيم ما در طول نزديك به 100 دقيقه حتي 3 حركت تاكتيكي و هجومي نداشت و سريال سانترهاي بي هدف و پاسهاي اشتباه و شوتهاي بد و استفاده بد از ضربه هاي ايستگاهي نظير 11 ضربه كرنر نشان از اين داشت كه تيمي كه به دنبال شانس و تقدير و استفاده از الفاظ هست مطئمنا نمي تواند موفق باشد
4/عامل روحي
شايد گفته شود استرس بازي با برزيل بر روي بايكنان تاثير داشت بايد بگوئيم اگر اين مسئله حقيقت داشته باشد پس نقش كوچينگ و رهبري كادر فني ضعيف است و از سوي ديگر آيا بازي با برزيل نمي توانست در جهت عكس به نفع تيم ملي باشد و بازيكنان بخواهند با نمايش بهتر خود را در آن بازي جز بازيكنان اصلي ببينند ؟بايد گفت تيم ملي در اين بازي هم رگه هاي مشخصي از شرايط پايين رهبري روحي و تاكتيكي را به نمايش گذاشت و نشان داد با حرف قلب شير و … نمي توان شير در ميان ميدان داشت و بايد باز هم بگوئيم با ادعاي بين المللي بودن نمي توان بين المللي بودو حالا مي پرسيم آقاي قطبي ! حالا ديگر بهانه چيست؟
تورج عاطف
http://www.tourajateef.blogfa.com/to...ef@hotmail.com