دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 14 از 52 نخستنخست ... 456789101112131415161718192021222324 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 131 تا 140 , از مجموع 513

موضوع: عشق ممنوع

  1. #131
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56321
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    پرواز کرد عمر و از او آشیانه ماند
    مشت پُری ز نعمت هستی نشانه ماند
    از سوز و ساز دل اثری آشکار نیست
    جز دود آه ما که به دیوار خانه ماند
    عمری فسانه ها دل ما در فسون گرفت
    افسانه جو به خواب شد و زو فسانه ماند
    از دام و دانه بیم امیدی نصیب بود
    بیم و امید طی شد و زو دام و دانه ماند
    گر شعر سوزناک سرایم عجب مدار
    شمع نشاط مرد و از او این زبانه ماند
    در ملک عشق لایق تاج نوازش است
    این سر که جاودانه بر آن آستانه ماند
    دانی که چیست شرح سفرنامه های عمر
    این با کرانه طی شد و آن با کرانه ماند
    آنرا که عشق پیشه بود عمر باقی است
    رفتیم و مُهر هستی مابر زمانه ماند
    چون عشق جاودانه بماند مرا چه غم
    گر این تن «رشید» دمی ماند یا نماند

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  2. کاربرانی که از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند.


  3. #132
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56321
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    قسم به چشمات بعد از این جز تو گلی بو نکنم

    جز به تو و به خوبیات به هیچ کسی خو نکنم

    قسم به اسمت که تو رو تنها نذارم بعد از این

    اسم تو رو داد می زنم تا دم دمای آخرین

    قطره به قطره خونم و یک جا به نامت می کنم

    دلخوشیهای دنیا رو خودم به فالت می کنم

    می برمت یک جای دور می شم واست سنگ صبور

    برات یه کلبه می سازم پر از یک رنگی پر نور

    روح و دل و جون و تنم، نذر نگاهت می کنم

    دنیاها رو فدای اون چهره ماهت می کنم

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  4. #133
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56321
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    هر چه زیباست مرا یاد تو می اندازد



    آن که بیناست مرا یاد تو می اندازد



    تو که نزدیک تر از من به منی می دانی



    دل که شیداست مرا یاد تو می اندازد



    هر زمان نغمه ی عشقی است که من می شنوم



    از تو گویاست ، مرا یاد تو می اندازد



    دیگران هر چه بخواهند بگویند که عشق



    بی کم و کاست مرا یاد تو می اندازد



    ساعتی نیست فراموش کنم یاد تو را



    غم که با ماست مرا یاد تو می اندازد

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  5. کاربرانی که از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند.


  6. #134
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56321
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    ديشب دوباره ديدمت اما خيال بود




    تو در كنار من بشيني محال بود


    هر چه نگاه عاشق من بي نصيب بود


    چشمان مهربان تو پاك و زلال بود


    پاييز بود و كوچه اي و تك مسافري


    با تو چقدر كوچه ما بي مثال بود


    نشنيد لحن عاشق من را نگاه تو


    پرواز چشمهاي تومحتاج بال بود


    سيب درخت بي ثمر آرزوي من


    يك عمر مانده بود ولي كال كال بود


    گفتم كمي بمان به خدا دوست دارمت


    گفتي مجال نيست وليكن مجال بود


    يك عمر هر چه سهم من از تو نگاه بود


    سهم من از عبور تو رنج و ملال بود


    چيزي شبيه جام بلور دلي غريب


    حالا شكست واي صداي وصال بود


    شب رفت و ماه گم شد و خوابم حرام شد


    اما نه با خيال تو بودم حلال بود

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  7. کاربرانی که از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند.


  8. #135
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56321
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    پیش از تو


    پیش از تو آبی آرام اجازه جاری شدن را نداشت



    شقایق عاشق بود و اجازه دوست داشتن را نداشت



    آسمان غمگین بود و چاره ای جز گریستن نداشت



    پیش از تو قلبها بی ستاره بود و تنها....



    غروب بی افق بود و سپیده دم بی نور....



    فاصله ها مبهم بود و رویاها حقیقتی تلخ...



    عشق احساسی غریب بود و ابدیت بی مفهوم و پوچ.



    پیش از تو چشمها در حسرت یک نگاه عاشقانه بود و



    چراغ ساحل آسودگی ها در بی کرانی دریا ناپدید می شد.



    پیش از تو نیازمند چیزی بودم که باورش کنم و تو آمدی و



    اکنون به برکت وجود توست که معنای واقعی عشق را درک کرده ام



    پس بودنت در کنارم را همیشه می ستایم.

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  9. #136
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56321
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    از آب آورد دیده گانم هنوز
    ردّی مانده بر جای از رنگ هاله گون
    تا سرخ
    چون غروبانه ی تب آلوده ی دلم

    آه ...
    از شب َروی های جهانم
    چه مانده ست جز
    خیل خیل خاطراتی که
    می گریاندم سخت
    می گریاندم
    در کوچه هایی
    عریان از مهر و لبخند ماه

    افسوس ...
    پریزاد اطلسی پوش آرزو هایم
    در میان پیله ی بی رنگ و
    خامد خویش
    مانده ست به سکوت
    به هیچ کوششی

    هیچ ... هیچ
    نمی آشوبد جانم را
    تا چو آب و آبگینه های نور
    زفاف آدینده های رنگ را
    به تماشا نشینم ...

    سرشک دیده ام می بارد و
    نگاهم دیده بان
    تدویر چه زمانه ای ست غریب
    که نمی آشوبدم
    تا بانگ بر آرم
    آهای ... احساس گمشدة جانم

    مرا به روشنای راه
    بخوان
    که خداوندگار جان و جهانم
    توئی... ای عشق ... ای عشق

    شاعر حسن بابائی (لیلوا

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  10. #137
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56321
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    گفتم از عشقت جدا شوم
    و دل دیوانه ام را از بند عشق آزاد کنم
    دل من محبوس است
    در زندانی که
    میله هایش حرف های عاشقانه ی تو
    و زندانبانش چشمان دلربای توست
    ای کاش نامه های عاشقانه ام رابه همراه کبوتران سپید
    برایت با اشک های شبانه ام راهی می کردم
    نه نه !
    نمی توانم هرگز زندان دلت را رها کنم
    من این اسارت را از آزادی اما بی تو بیشتر می خواهم
    واگر حتی روزی
    وقت آزادی ام فرا رسد
    به کبوتران سپید خواهم گفت
    که خاکستر تن بی جانم را برایت آورند

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  11. کاربرانی که از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند.


  12. #138
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56321
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    تو هرگز دلتنگی چشمانم را ندیدی
    و تصویر خاموشی قلبم را در روشنای آرزوهایت
    تو فریاد سکوتم را در میان واژگان روزمره زندگی نشنیدی
    تو فرصتی نداشتی
    برای برداشتن سیب سرخی از دستانم
    فرصتی نداشتی برای باور کردن باورهایم
    جاده ها چنان تو را در خود گرفتار کرده اند
    که لحظه ای توان ایستادن نداری
    تو فرزند سفر بودی
    و من نواده سکوت خویشتن
    دیگر انتظارت را به انتظار نخواهم نشست
    برو مسافر
    جاده قدم های تو را دلتنگ است ...

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  13. #139
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56321
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    دلم هنوز كوچكتر از آن است كه بخواهي از كنارش بگذري. سايه خورشيد را ستاره‌ها برده‌اند و زخم حضورت در چشمان من جا مانده. وجودت براي دفترم تنها واژه است و براي من "همیشه بهار " زندگي. بگذار ثانيه‌ها از ياد ساعتها بروند تا ردِّ پاي شاپرك پُر از اقاقي شود. اي كاش مي‌دانستم تو كي در قلبم شكوفه كردي. در مقابل پنجره، آسمان، نجواكنان در گوشم مژده ستاره را مي‌دهد و اشكهايم بي‌دليل از ارتفاع گلها فرو مي‌ريزند. همرنگ آينه شده ای تا با خورشيد نوربارانت كنم. شاپركهايم روي شانه‌ات لانه دارند و خواستنِ تو بالِ پرواز حسن یوسف شده. به حرمتِ ترانه ميثاقمان، براي چشمهايم شعري بگو. ببين چقدر صادقانه واژه‌ها را روي وسعت سفيد كاغذ ريخته‌ام. دستانم مسيرِ دستانت را حفظند و گلها، ميانِ باغچه‌ي زير پنجره‌ات، به خاطر آسمان و بنفشه شهادت عشقم را مي‌دهند. خط به خطِ گامهايت در شعرهايم نجوا مي‌كنند و دير يا زود تو به من نزديكتر از لحظه‌ها مي‌شوي.
    نسل ساعتها در باور گريه هايم گم شده و شيشه‌اي‌ترين ياس در واگويه‌هايم شكسته. تو در آغوش كدام روز متولد شده‌اي كه اين‌چنين با دلم پيوند خورده‌اي؟ دلم براي لمس وجودت تنگ شده و دستانم براي نوشتن از تو. چشمانم پُر از بوي نگاه توست. بگو در كدامين روز ميان قلبم شكوفه كردي؟

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  14. #140
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56321
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    همراه عشق و آرزو خاتون رنج و آبرو/ بشکن سکوت صبرتو احساستو با من بگو
    با من بگو وقتی که من درگیر ایثار تو ام/ وقتی که آزادم ولی بازم گرفتار تو ام
    خوابای من طوفانیه از موجای انفجار/ آرامش دریای من قلبمو تا ساحل بیار
    بال فرشته س دست تو محرم ترین مرهم تویی/ حتی اگه نبینمت بازم میفهمم تویی
    چیزی نمیخوام آدما از حرف خستم بس کنید/ من هر قراری داشتم با عشق بستم بس کنید
    بی ادعای خوب من تاوان عشقت سخت بود/ زخمی ترین مرد زمین باصبر تو خوشبخت بود
    همراه عشق و آرزو خاتون رنج و آبرو/ بشکن سکوت صبرتو احساستو با من بگو

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

صفحه 14 از 52 نخستنخست ... 456789101112131415161718192021222324 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. قوانين احمـقانه! (طنز!)
    توسط SysT3M در انجمن سرگرمي(طنز، بازي فكري، ...)
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 31st August 2010, 07:39 PM
  2. قوانین جالب
    توسط آبجی در انجمن دانستنیهای آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 12th February 2010, 10:07 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th January 2010, 06:10 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 6th January 2010, 12:55 PM
  5. خبر: افزايش وسعت مناطق شکار ممنوع در خوزستان
    توسط ØÑтRдŁ§ در انجمن اخبار اجتماعی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th February 2009, 12:14 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •