
برادر شهیدم ، باری بس گران ، بر دوشم نهاد ،
و دوش هایم ......هنوز زخمی این بارست !
و من هنوز بر زمین ننهاده ام این بار را !
.............
هنوز باری که از عاشورا بر دوشمان است را بر زمین نگذارده ایم ....
چه رسد به این کوله باری که هنوز از عطر خون برادر شهیدم لبریز است !
اگر چه پیام هر دو شان یکی بود !
.............
راستی که چه امتزاج زیبایی ست در سیاهی و سرخی !
و من چقدر عاشقانه این دو رنگ را دوست می دارم !
..............
نمی دانم تو که نسل سومی نام گرفته ای !
شنیده ای این فریاد زیبای برادر شهیدت را ؟
خواهرم سیاهی چادرت ، بالاتر از سرخی خون من است !
و چه مفهوم زیبایی نهفته است در این کلام خدایی !
یعنی اگر من جان می بازم ، تو گوهر خود را مباز !
من کار حسینی می کنم و تو زینب باش !
ادامه اش با خودت ..
علاقه مندی ها (Bookmarks)