شهيد ناخدايكم خلبان صادق ترويجي در سال 1333 در آبادان چشم به جهان گشود. بعد از تولد، مادرش را از دست داد و همراه پدر، سختيهاي زمان را سر كرد.
تا اينكه پس از اخذ ديپلم رياضي در آبادان به خاطر علاقه به نيروي دريايي، وارد دانشكده افسري نيروي دريايي شد و براي طي دوره خلباني به مدت سه سال به كشور آمريكا اعزام شد.
پس از اتمام دوره و مراجعه به كشوردر سال 1356، در يكان پروازي نيروي درياي ارتش، در دامه «هوادرياي منطقه دوم دريايي بوشهر» خدمت خود را آغاز كرد.
از ابتداي جنگ تحميلي عراق عليه ايران، شهيد ترويجي ،از فعالترين خلبانان در پروازهاي عملياتي خليج فارس بود و چهار سال از دوران دفاع مقدس را در يكانهاي هوا دريا و بر فراز آبهاي نيلگون خليج فارس حراست از تماميت ارضي ميهن اسلامي سپري كرد.
اين شهيد بزرگوار، عميقاً به وجود مقدس امام زمان(عج) اعتقاد داشت و هميشه ميگفت: «در برههها و لحظات بسياري، حضور امام زمان(عج) و كمكهاي غيبي او را به رزمندگان جبهه اسلام ديده و از نزديك لمس كردهام.
او همچنين اعتقاد داشت كه وظيفه حفاظت و حراست از آبهاي خليج فارس بر عهده نيروي دريايي جمهوري اسلامي ايران است و در اين باره ميگفت: «حفاظت دريا و سيادت خليج فارس با ماست وتا جان در بدن داريم، از اين منطقه حراست ميكنيم و اجازه نخواهيم داد هيچ شناور و جنبندهاي، بدون اجازه ما وارد اين منطقه شود.»
در سالهاي آغازين جنگ، همگام با حضوردر عملياتهاي دريايي از قافله زندگي نيز عقب نماند و با قبول مسئوليت زندگي، با همسري مهربان و دلسوز ازدواج كردكه ثمره اين ازدواج دو فرزند به نام «علي» و «نازنين» بود.
همسر شهيد، در مورد خصوصيات اخلاقي اوميگويد: «ترويجي، در كمك كردن به مردم بيبضاعت، همكاران و دوستانش كه توانايي مالي ضعيفي داشتند، بسيار فعال و خدمتگزار بودند، به طوري كه بعد از شهادت او بسياري از همكاران و دوستانش ميآمدند و قرضهايي را كه از شهيد گرفته بودند، پس ميدادند.
او با خلوص نيت و هماهنگيهايي كه با من انجام ميداد، خواروبار خانه را به افراد بيبضاعت و فقير ميبخشيد و در يك كلام او انساني كامل و به تمام معنا «انسان» بود.
وقتي از پسرش - علي - كه دانشجوي سال سوم رشته مهندسي معدن است، ميپرسم كه: «آيا به عنوان فرزند شهيد، توانسته وظيفه خود را در قبال پدر به نحو احسن بجا آورد يا خير؟» در جواب، مصمم و استوار ميگويد: «مطمئنم بهترين خواسته پدر از من، اگر زنده بودند، ادامه تحصيل بود كه اين خواسته را به حول و قوه الهي انجام مي دهم تا بتوانم افتخاري براي خانواده و پدرم باشد، نه اينكه از افتخارات پدرم بخواهم براي خود بهرهبرداري كنم.»
نازنين ترويجي - فرزند ديگر شهيد - افتخاري ديگر براي جامعه ايثارگر ايران و پدر شهيدش است. وي، با كسب رتبهاي برتر، در رشته «پزشكي» قبول شده و اكنون، سال آخر اين رشته را سپري ميكند.
شهيد، خلبان ترويجي در طول خدمت خالصانهاش، عهدهدار مسئوليتهايي چون: مسئول امنيت پرواز، مسئول اسكادران ضد زيردريايي يكان هوادرياي منطقه دوم دريايي بوشهر و ... بود.
سرانجام، شهيد بزرگوار ترويجي قهرمان، بعد از چهار سال مبارزه جانانه و خالصانه خود در نهم فروردين ماه 1363 در عمليات اسكورت كاروان كشتيهاي تجاري، در حوالي سكوهاي البكر و الاميه، بالگردش، مورد اصابت موشك دشمن قرار گرفت و براي هميشه هم آغوش آبهاي نيلگون خليج فارس كه آن را جزيي از خود و وطن ميدانست، شد.
چفیه من بوی شبنم می دهد
عطر شب های محرم می دهد
چفیه من، سفره دل می شود
جمعه، با مهدی، مقابل می شود
علاقه مندی ها (Bookmarks)