دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: دسته ی نماز شب خوان ها

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض دسته ی نماز شب خوان ها

    دسته ی نماز شب خوان ها

    پدید آورنده : ، صفحه 45

    چادرهای دسته ی یک، در میان درختان تنومند بلوط، پذیرای نیروهای گردان بود. محمّد وفایی زاده دعای توسل می خواند، نیروها در طول روز آن همه فعالیّت کرده بودند که حضور فشرده ی ایشان در مراسم دعا، امروز که 23 سال از آن زمان گذشته است، عجیب به نظر می رسد. عملیات نزدیک بود و نیروها آرام و قرار نداشتند. روزها در جنگل بلوط که قدم می زدی، بعضی ها را می دیدی که داخل چادر یا بیرون روی تکه سنگی نشسته اند و مشغول نوشتن هستند: خاطره، نامه و یا شاید هم وصیت نامه.
    برخی نیز وسایل خود را آماده می کردند، تا به هنگام حرکت به طرف خط مشکلی نداشته باشند. بازار بازی های دسته جمعی نیز داغ بود و بعد از فعالیّت، کتری های آب روی کوره های دست ساز قرار می گرفت و بوی چوب بلوط در جنگل شناور می شد و هزار گاهی صدای ترکیدن بلوطها که توسط مسئول درست کردن چای در میان آتش ریخته شده بود، به گوش می رسید. به جز این ها افرادی را می شد دید که در دل درختان سر به آسمان ساییده ی جنگل بلوط مریوان، فرو می رفتند و با پروردگار خود به راز و نیاز می پرداختند؛ امّا تمام این فعالیّت ها موجب نمی شد که نیروها برای حضور در مراسم دعا لحظه ای سستی کنند، بلکه با شور و شوق و با احساس نیاز، مثل عاشقی که به دیدار معشوق خود می رود، با طهارت و معطر به ضیافت دعا و نیایش می شتافتند. البته هرگاه چادرهای دسته ی یک، میزبان مراسم بود، شور و نشاط دو چندان بود. سال 1362 در عملیات های والفجر 3 و والفجر 4 لشکر 17علی بن ابی طالب (ع) یک دسته ی شاخص و مشهور داشت: دسته ی 1 از گروهان 1 از گردان سیدالشهدا (ع). فرمانده ی این دسته محمّد وفایی زاده بود. مردی مهربان، خالص، قوی و سخت کوش، اهل شهر ملایر. هم روحانی بود و هم پاسدار، نیروهای دسته و حتّی گروهان، او را معلم اخلاق خود می دانستند و دیگران نیز وی را از بهترین دوستان خود و مرد خدا می شناختند؛ امّا او خود را کوچک همه می دانست و در امور روزمره ی دسته، مثل شستن ظرف ها و نظافت چادرها پیش قدم بود. دسته ی وفایی زاده یک خصوصیت دیگری هم داشت که آن را معروف کرده بود: ساعتی پیش از اذان صبح، مسئول دسته نیروها را بیدار می کرد و همه برای به جا آوردن نماز شب مهیا می شدند. البته بسیاری از رزمندگان نماز شب خوان بودند، ولی بین نماز شب پنهانی رزمندگان و نماز شب نیروهای دسته ی 1 که پروای ریا در بین نبود، تفاوتی آشکار وجود داشت و دیگر نیروهای گردان، این دسته را به دسته ی نماز شب خوان ها می شناختند و وقتی خبر منتشر می شد که مثلاً امشب در دسته ی 1جلسه ی دعا برپاست، کسی برای حضور در مراسم شک به خود راه نمی داد. آن شب نیز مراسم دعای توسّل برقرار بود چند نفر از برادران بسیجی دعا را می خواندند، از جمله محمّد وفایی زاده.
    یکی دیگر از مادحین حجّت الاسلام دریاباری بود، دریاباری اهل فیروز کوه بود و در کسوت روحانی، مسئولیت تبلیغات گردان سیّد الشهدا (ع) را بر عهده داشت. او نیز چهره ای محبوب در بین نیروهای گردان بود و همه از ابعاد شخصیتی، روحی و معنوی وی بهره می گرفتند.
    مجلس به اوج خود رسیده بود. محمّد وفایی زاده روضه ی حضرت سیّد الشهدا (ع) را می خواند و از برترین بانوی جهان نیز نام برد. نیروها خالصانه مویه می کردند و با زلال اشک دل و جانشان را به حماسه ی کربلا پیوند می زدند. محمّد وفایی زاده خود از همه بی قرارتر بود و در میان گریه گفت: «چه می شد اگر الآن امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) هم در مجلس ما حضور داشتند؟!
    مراسم با همان شور و حالی که آغاز شده و اوج گرفته بود، پایان یافت.
    صبح روز بعد، هنگامی که نیروهای دسته مهیای ورزش صبحگاهی می شدند، وفایی زاده نیروهای دسته را جمع کرد و گفت: «می خواهم خوابی را که دیشب دیده ام برایتان تعریف کنم.»
    از آن جا که وفایی زاده همیشه تأکید داشت که نیروها هر چه سریع تر برای مراسم صبحگاه آماده شوند، همه دانستند که خواب مهمی در بین است. وی گفت: «بعد از نماز شب، در فاصله ی کوتاهی که تا اذان صبح باقی بود استراحت می کردم، در خواب جلسه ی دعای دیشب را دیدم، دقیقاً همان جلسه بود با همان جزئیات، وقتی به این جمله رسیدم که «چه می شد اگر الآن امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) هم در مجلس ما حضور داشتند؟!» دیدم جلو در چادر، سمت راست حضرت سیّد الشهدا(ع) و طرف چپ حضرت فاطمه ی زهرا (س) ایستاده اند و به هنگام ورود و خروج نیروها دست به سینه می گذارند و با احترام خوش آمد می گویند.»
    گریه به وفایی زاده مجال ادامه ی سخن نداد. بقیه هم حالی شبیه به او داشتند. به هر حال مراسم صبحگاه انجام شد. معمولاً بعد از دو و نرمش حاج آقا دریاباری چند دقیقه صحبت می کرد و با ذکر یک حدیث یا فرازی از تاریخ اسلام، گردان را مستفیض می کرد.
    آن روز وقتی دریاباری میکروفن بلندگوی دستی را به دست گرفت، گفت: «امروز قصد سخنرانی ندارم، ولی می خواهم خوابی را که دیشب دیده ام برایتان تعریف کنم.»
    خوابی که دریاباری تعریف کرد، کوچک ترین تفاوتی با آن چه محمّد وفایی زاده در خواب دیده بود، نداشت. ابتدا نیروهای دسته 1 از گروهان 1 که تحت مسئولیت وفایی زاده قرار داشتند به گریه افتادند. بعد بقیه ی نیروهای گردان؛ دریاباری نیز مرثیه سرایی می کرد. خبر یکسان بودن خواب ها با سرعت به تمام نیروها رسید.
    چند روز بعد، عملیات والفجر 4 در شمال غرب پنجوین عراق آغاز شد. ارتفاعات مهمی به تصرف در آمد و از همان ارتفاعات، روح عاشق هر دو عزیز (محمّد وفایی زاده و دریاباری) به سوی دوست پر کشید. سرنوشت دسته ی نماز شب خوان ها نیز شنیدنی است. به جز 3 نفر، تمام نیروهای دسته شهید یا مجروح شدند. 2 نفر از آن 3 نفر در همان آغاز عملیات مجروحی را به پشت جبهه حمل کردند و دیگر موفق به حضور در خط مقدم نشدند. و می توان گفت که فقط یک نفر سالم ماند. آن یک نفر که امدادگر بود و در میان آتش سنگین و مستمر توپخانه، خمپاره اندازها و...، حتّی خراشی برنداشت، نگارنده ی رو سیاه این روایت سبز بود.

    http://www.hawzah.net/fa/magazine/ma...ParentID=78631

  2. کاربرانی که از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مقاله: انسانهای موثر مثلثِ خواستن، دانستن و توانستن خود را گسترش می‏دهند
    توسط محمد نظری گندشمین در انجمن روانشناسی موفقیت
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 15th March 2015, 04:25 PM
  2. پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: 31st March 2013, 05:54 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th August 2012, 01:32 AM
  4. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 22nd December 2009, 11:43 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •