ببین داداش.. !
دخدربازي نه يعني دخدربازياي امروزي... !
كه زرتي يه تلفن ميدن فرداشم تو كافي شاپ قرار... !
دختر بازي يعني سه ماه آزگار دنبال دختره از مدرسه بري تاخونه... !
يعني اگه يه بار دختره نیگات كنه ذوق مرگ بشي... !
يعني شيش ماه اين پا اون پا كني تا يه نامه بهش بدي... !
يعني وقتي كه جوابتو ميده بپري هوا از خوشي... !
دختربازي يعني اگه كسي به دوس دخترت چپ نيگا كرد، پاي چشمش بادمجون بكاري، بدون هراس از پنجه بكس و چاقو ضامندارش... !
يعني عشق داری خونت بريزه برا رفيقت... ، برا دوستت... ، برا عشقت... !
آره داداش... !
سينما نه يعني پردیس سینمایی و موزه سینما و سینماتک و از این حرفا... !
سینما یعنی لاله زار... !
سينما يعني بوي تخمه و سيگار و كالباس مارتادلا و خيارشور... !
سینما يعني کانادا درای زرد كه يه نفس قلپ قلپ مي ري بالا و تموم که مي شه يه نفس فاتحانه مي كشي... !
سينما يعني فردين، یعنی ناصر، یعنی بیک، یعنی بهروز... !
سينما يعني كندو، يعني قيصر، یعنی سلطان قلب ها، یعنی گوزن ها، یعنی کوچه مرد ها... !
سينما يعني سه تا سئانس پشت سر هم ديدن يه فيلم با يه بیليط... !
آره داداش!
حموم رفتن نه يعني حموم رفتناي امروزي... !
كه خودتو گربه شور كني نرفته بياي بيرون... !
حموم يعني حموم عمومي... !
یعنی اینکه مادربزرگ بقچه رو ببنده با پيازو ساندويچ گوشت كوبيده شب مونده... !
صبح زود بری حموم تا اذون غروب... !
يعني اين پوست لامصبو اينقدر با سفيداب كيسه بکشی كه گوله گوله چرك بیاد وسرخ بشه... !
حموم يعني كف پاهات پير شه و چروك، بس كه تو آب مونده... !
حموم يعني مشت و مال دلاك كه شرق شرق بزنه رو پشت و شونه ت... !
و حال بیاد اين بدن لامصصب... ، جون بگیره... ، نفس بکشه... !
آره داداش... !
دعوا نه يعني دعواهاي امروزي... !
كه هنو يقه نگرفته از هم جداتون كنن، تو هم بدت نياد... !
دعوا يعني دندون شكسته، صورت سيلي خورده، چش و چال كبود شده، دماغ خوني مالی... !
دعوا يعني پيرهن بدون دگمه... ، يعني بغض بدون گريه... !
آره داداش... !
نوشتن يعني نه نوشتناي امروزی كه نصف خط مي نويسن تازه خسته هم مي شن اسمشو مي ذارن مينيمال... !
اونوخ زرت و زرت هم لايك ميزنن براش... !
نوشتن يعني شيش صفحه رو سياه كني و با این حال خواننده بخواد که يه نفس اونو بخونه... !
يعني ورق اولو نخونده ورق دوم رو ورداره... !
نوشتن يعني پاورقي هاي قديم... !
یعنی داستاناي دنباله دار مجله دختران پسران كه لحظه شماري مي كردي تا شماره بعدیش... !
نوشتن يعني صادق چوبک، یعنی بزرگ علوی، یعنی صمد... !
آره داداش... !
علاقه مندی ها (Bookmarks)