تربیتِ "معلم " برای "مدارس هوشمند" از رسالت های جدی دانشگاه فرهنگیان
معلمان فکور و توانمند، یکی از ارکان اصلی مدارس هوشمند؛ هستند. معلمانی که نه تنها باید دارای اطلاعات و مهارت های تخصصی؛ مهارت های حرفه ای(معلمی)؛ و مهارت های i t باشند؛ بلکه باید از توانایی تسلط بر امکانات فناوری، طراحی آموزش های تعاملی و همچنین تلفیق مهارت های سه گانه فوق در خدمت اهداف هوشمندسازی برخوردار باشند. بدین ترتیب یکی از دغدغه های گروه علوم تربیتی، مناسب سازی دروس فعلی به منظور پرورش معلمانی کارآمد برای مدارس هوشمند می باشد. برای پرورش چنین معلمانی علاوه بر اینکه می بایست محتوای دروس مهارت های معلمی(برنامه ریزی درسی، کلیات روش ها و فنون تدریس، تولید و کاربرد رسانه های آموزشی، سنجش و ارزشیابی و....) به شدت متاثر از مباحث کاربردی "بهره گیری از فناوری" باشد؛ باید دروس ویژهای نیز برای تبدیل مفاهیم آموزشی به گزاره های کنجکاوانه و قابل جستجو طراحی شود. همچنین بتلاش شود به جای آشنا کردن دانشجومعلمان با تکنولوژی آموزشی آنان را با تکنولوژی یادگیری آشنا نمایند.و حتی لازم است دروسی با عنوان آشنایی با هداف و اصول مدارس هوشمند ارائه گردد.
مدرسه هوشمند، مدرسهای فيزيكي است كه كنترل ومديريت آن مبتني بر فناوري رايانه و شبكه مي باشد و محتواي اكثر دروس آن الكترونيكيو سيستم ارزشيابي و نظارت آن هوشمند بوده و به منظور ايجاد محيط ياددهي - يادگيري و بهبود نظام مديريتي مدرسه و تربيت دانشآموزان پژوهنده طراحي شده است.
اهداف اموزشی در مدارس هوشمند
*تأكيد بر مهارتهاي فكر كردن
*تدريسارزش ها و زبان از طريق آموزش
*فراهم نمودن محيط ياد دهي – يادگيري
*فراهم كردن انواع شيوه هاي آموزشي براي
.. استعدادهاي مختلف
*فراهم كردن فرصت هاي همكاري افرادجامعه با مدرسه
اصول آموزش در مدارس هوشمند
1. مديريت به جاي مالکيت (اصل دسترسي)در روزگار جديد، داشتن اطلاعات، قدرت نيست. بلکه دسترسي بهاطلاعات قدرت محسوب مي شود. همه عملکردهاي ما بايد به گونهاي تغيير يابد کهفرآيند انباشت اطلاعات، به توانايي مديريت داشته ها و ورزيدگي درکسب و دسته بندياطلاعات تبديل شود.
2. تحصيل به جاي تدريس (اصل تحصيل)فرايند فعلي آموزش، يکسويه و کند است. درمدارس هوشمند بايد بهتدريج فرآيند «تدريس» به فرآيند «تحصيل » مبدل شود و دانشآموز، خود به کشف واستنباط مطالب بپردازد.
3. کايزن (اصل تغييرتدريجي)هيچ فرآيندي، دفعي و مطلق نيست و همه چيز در بازه هاي زماني بهوجود مي آيد. لذا شرط لازم براي رسيدن به نقطه ي مطلوب، «درمسير بودن» و شرط کافيبراي رسيدن به وضعيت مطلوب، «حرکت کردن» است.
4. مسلط بودن بر ابزار به جاي مقهور ابزار بودن (اصلسلطه تکنيکي ) مدارس هوشمند، مدارس «کامپيوتر محور» نيستند؛ بلکه مدارس «فهم
محور» هستند. تمامي امکانات و تجهيزات تکنولوزيک بايد در خدمت عميق کردن فهم ودانايي دانش آموز باشد. فن آوري هاي نوين آموزشي، هدف نيستند؛ بلکه وسيله هستند. لذاضروري است متوليان اداره ي مجموعه هاي هوشمند، به تناسب موقعيت، بر اين ابزارهاتسلط داشته باشند.
5. جايگزين هاي مناسب به جاي وابستگي مطلق (اصل نفيتعلق)ابزارهاي پيشرفته، خالي از نقص و ضعف نيستند و هر مشکل پيش پاافتاده اي مي تواند در هر لحظه، دسترسي به آن ها را محدود و مسدود کند. لذا نبايداسير و مسحور کامپيوتر شد و بايد آماده ي هر مسئله و مشکلي بود. بايد به فکرجايگزين هاي مناسب و فوري باشيم.
6. ايده ي پيشرفته به جاي ابزار پيچيده (اصل ايده محوري)ابزارهاي گسترش و تعميق فهم، تنها منحصر به فن آوري هاي
پيشرفته نيست و هر وسيله ي ساده اي ممکن است ما را به اين هدف برساند. مهم طرح و
ايده ي انجام کار است.
7. مربي به جاي معلم (اصل تربيت )آموزش بايد از حالت تک بعدي خارج شود و جايگاه معلم از متکلم
وحده به سوي مدير و مشاور و حتي همکار دانشآموز تغيير يابد. کلاس درس نيز به
اتاقِ داراي ميز و نيمکت محدود نمي شود و هر مکان و فرصت ديگري در مدرسه،کلاس درس
خواهد بود.
8. انگيزش به جاي اجبار (اصل جستجو)اگر تلاش و حرکتي از سمت دانش آموز صورت نگيرد، عملاً فرايند
«تحصيل» رخ نخواهد داد. دانش آموز بايد در جستجوي دانش و علم باشد. لذا ايجاد
انگيزه ي يادگيري در دانش آموز از اولويت بالايي برخوردار است.
9. عمل گرايي به جاي نظريه پردازي (اصل توانايي محوري)ملاک ارزيابي دانش آموز در مدارس هوشمند، علاوه بر دانايي بايدبر توانايي متکي باشد.
يعني لزوماً «بيشتر دانستن» ملاک «بهتر بودن» نيست؛ بلکه «بهتر به کار بستن» اصلاست و داشتن حدنصاب دانش کافي است.
10. عدالت به جاي مساوات (اصل تناسب )توجه به تفاوت سطح دانش آموزان و تعيين تمرين و تکليف وارزيابي متناسب اهميت زيادي دارد. با رعايت حدنصاب ها، صرفاً سرعت و شتاب رشد مهماست
علاقه مندی ها (Bookmarks)