خطر قطع درختان و کاهش تنوع زیستی
درخت در نماد شناسی اسطورهای جهان یکی از پیچیدهترین نمادهاست و در فرهنگ همهی ملتهای جهان و به خصوص در فرهنگ ایران قبل و بعد از اسلام همواره ارزشی نمادین داشته است و همچون پدیدهای رمزآلود و ارزشمند در باور بسیاری از مردم این سرزمین نمادی از زندگی بوده است. در عالم خلقت درخت همواره ارتباط میان زمین و آسمان تعبیر شده و تداعی زندگی و حیات و پویایی آن را نمایان ساخته است. در آیین میتراییسم یا مهرپرستی که پیش از ظهور زرتشت در ایران رواج داشت درختان بسیار مقدس بودهاند. در فرهنگ کهن ایرانی هر آن چه که داده خداست, پاک و دوست داشتنی است و بنابر اعتقاد ایرانیان به عنوان بخشش خدایی در خور حمایت است. در فرهنگ ایرانی زرتشت, ایزدان یا فرشتگان به عنوان آفریده اهورا مزدا حامی و پشتیبان عناصر و پدیدههای طبیعی به شمار میرفتند. ایرانیان باستان حتی درختان را تجسم انسانهای نیکوکار میدانستند که پس از مرگ به درخت تبدیل شده تا زندگی جاوید پیدا کنند. در نماد اساطیری نیز درخت رمز آفرینش کیهان است که سر آن تمام سقف آسمان را پوشانده و ریشههایش در سراسر زمین دوانیده شده است. شاخههایش در پهنهی جهان گسترانیده و قلبش جایگاه آتش آذرخش است و خورشید و ماه و ستارگان در میان شاخ و برگهای آن همچون میوههای تابناک میدرخشند.
برای ایرانیان تمامی درختان به ویژه درختان چنار و سرو از احترام ویژهای برخوردار بودهاند به گونهای که حتی بسیاری عقیده داشتند که زرتشت درخت سرو را از بهشت به ایران آورده است. به همین روی میبینیم درختان کهنسال چند هزار ساله در جای جای ایران هنوز جنبه تقدس خود را حفظ کردهاند. اسطوره آفرینش زرتشت از آب و گیاه در داستان سیاوش یکی دیگر از این موارد است. سیاوش ایزد خورشید, برکت و فراوانی و خدای کشتزارهاست که زندگی و مرگش نمادی از رویش و سترونی بوده است. سیاوش کشته میشود و از خون او گیاه سیاوشان میروید. از تمام افسانههای گیاهی چنین بر میآید که درخت موهبتی است خدایی که انسان باید به دیده احترام به آن بنگرد و از آزار و قطع آن خودداری نماید مگر آن که به کفاره گناه خود قربانی کند. در اوستا هم صدمه به گیاهان و درختان گناه بزرگی است. زرتشت درختکاری و آبادانی زمین را کرداری نیک میدانسته و معتقد بود که هرکس درخت کهنسالی را قطع نماید یکی از منسوبینش خواهد مرد. در دین اسلام نیز درخت از جایگاه خاصی برخوردار است. خداوند در قرآن کریم در آیات بسیاری از درختان یاد میکند. و با تعبیرهای زیبا سبزی و گیاهان را جلوه حیات میداند. در تعدادی از آیات قرآن از درختی نام برده شده که ریشههایش در بهشت و شاخههایش در زمین است و نماد زندگی و انسانهای پرهیزکار است.
همچنین روایتهای گوناگونی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین در مورد قداست درختان و کوشش در حفظ و نگهداری آن و مذمت در قطع آنها نقل شده است.
یکی از رایجترین احادیث از پیامبر اسلام این است که میفرماید: «شکستن شاخه درختان مانند شکستن بال فرشتگان است.»
حضرت علی (ع):« پرهیز از قطع درختان سرسبز بر طول عمر انسان میافزاید.»
امام صادق (ع): «قطع بیرویه درختان میوهدار عذاب سخت الهی را در پی دارد.»از مجموع این مطالب در مییابیم که چه قبل و چه بعد از اسلام در فرهنگ ایرانیان اهمیت به طبیعت و قداست آن به لحاظ یک موهبت خدادادی دارای جایگاه ویژه و ارزشمندی بوده است. و آثار و شواهد موجود در یافتههای نوشتاری و ابزار و وسایل زندگی گذشتگان این مرز و بوم همگی حکایت از آمیختگی شالودهی زندگی آنان با طبیعت, گیاه و درختان داشته است. و به طور کلی انسان همواره به خاطر این که حیات خود را در گرو طبیعت میدانسته به عناصر طبیعت, آب و خاک, هوا, گیاه و حیوان توجه میکرده است.
در کشور ما که درصد سال اخیر فنآوری لجام گسیخته با شتاب بیشتری به سوی آن هجوم آورده است, با وجود قدمت و سابقهی تاریخی در اهمیت و حفظ طبیعت, متأسفانه نقش طبیعت و پاسداشت حرمت آن هم در زمره مسایل بیاهمیت قرار گرفته و به تبع آن درخت و جنگل نیز جایگاه ارزشی خود را از دست داده است و در این چند ساله اخیر این روند سیر صعودی و فاجعهانگیز نیز پیدا کرده است. در حالی که میدانیم از دیرباز در باورهای آیینی, دینی و ملی ما ایرانیان درخت از جایگاه ویژه برخوردار بوده است. و ایرانیان از جمله نخستین ملتهایی در جهان بودهاند که به وضع قوانین زیست محیطی همت گماشتند. وضع این قوانین از سوی مردمانی با فرهنگ بوده که به اهمیت حفظ محیط زیست کاملاً آگاه بودند و به پاسداری از منابع طبیعی ایمان و اعتقاد داشتند.
حال در شرایط کنونی باید دید که چه حوادث و تغییراتی در طول زمان بوجود آمده که وضعیت میحط زیست ایران را در حوزه حفظ جنگلها و درختان به مرحله بحران و فاجعه رسانده است. در این نوشتار بر آنیم که به بررسی وضعیت موجود و یافتن ریشهها و علتهای پیدا و ناپیدای ویرانی, تخریب و قطع درختان و جنگلها در ایران بپردازیم.
. در حالی که از کشاورزی به عنوان «محور توسعه» نام برده می شود, هماکنون یک دهم فرسایش خاکهای جهان مربوط به ایران است و اگر روند تخریب خاک در ایران با سرعت فعلی ادامه یابد در سی سال آینده تمام زمینهای حاصلخیز ایران نابود خواهند شد.
از سوی دیگر هر سال یک و نیم میلیون هکتار (۹ درصد) از خاکهای مرغوب ایران به بیابان تبدیل میشود و سالانه یک تا یک و نیم هکتار به مساحت کویرهای ایران افزوده میشود. این در حالی است که برای تشکیل هر سانت خاک ۱۰۰ سال زمان لازم است . جالبتر آن است که بدانیم در ۱۰۰ سال گذشته ۹ میلیون تن از خاک بارور کره زمین فرسایش داشته که بیشترین حد تخریب آن در کشورهای در حال توسعه است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)