دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: کوچه از فریدون مشیری

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    یار قدیمی
    نوشته ها
    5,480
    ارسال تشکر
    7,998
    دریافت تشکر: 20,776
    قدرت امتیاز دهی
    79814
    Array
    Sa.n's: لبخند

    پیش فرض شعر کوچه از فریدون مشیری

    کوچه از فریدون مشیری



    بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم

    همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم

    شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،

    شدم آن عاشق ديوانه كه بودم



    در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد

    باغ صد خاطره خنديد

    عطر صد خاطره پيچيد



    يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم

    پرگشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم

    ساعتي بر لب آن جوي نشستيم

    تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت

    من همه محو تماشاي نگاهت



    آسمان صاف و شب آرام

    بخت خندان و زمان رام

    خوشه ماه فرو ريخته در آب

    شاخه ها دست برآورده به مهتاب

    شب و صحرا و گل و سنگ

    همه دل داده به آواز شباهنگ



    يادم آيد : تو به من گفتي :

    از اين عشق حذر كن!

    لحظه اي چند بر اين آب نظر كن

    آب ، آئينه عشق گذران است

    تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است

    باش فردا ،‌ كه دلت با دگران است!

    تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!



    با تو گفتم :‌

    "حذر از عشق؟

    ندانم!

    سفر از پيش تو؟‌

    هرگز نتوانم!

    روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد

    چون كبوتر لب بام تو نشستم،

    تو به من سنگ زدي من نه رميدم، نه گسستم"

    باز گفتم كه: " تو صيادي و من آهوي دشتم

    تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم

    حذر از عشق ندانم

    سفر از پيش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!



    اشكي ازشاخه فرو ريخت

    مرغ شب ناله ي تلخي زد و بگريخت!

    اشك در چشم تو لرزيد

    ماه بر عشق تو خنديد،

    يادم آيد كه از تو جوابي نشنيدم

    پاي در دامن اندوه كشيدم

    نگسستم ، نرميدم



    رفت در ظلمت غم، آن شب و شب هاي دگر هم

    نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم

    نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم!

    بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم!
    ویرایش توسط Sa.n : 23rd September 2013 در ساعت 09:51 PM
    " برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "

  2. 6 کاربر از پست مفید Sa.n سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •