دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: بسیجی خمینی از تیر خلاص نمی‌ترسد(خاطره اي از:غلامعلی نسائی)

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    یار همراه
    نوشته ها
    1,610
    ارسال تشکر
    4,020
    دریافت تشکر: 6,802
    قدرت امتیاز دهی
    8985
    Array
    312's: جدید84

    Lightbulb بسیجی خمینی از تیر خلاص نمی‌ترسد(خاطره اي از:غلامعلی نسائی)

    بسیجی خمینی از تیر خلاص نمی‌ترسد




    دلم می خواست پهلویم را با نیزه بشکافند، حمزه شدن را تجربه کنم، گلویم را بشکافند حسین شدن، دست‌هایم را جدا کنند، عباس شدن، که این همه را خدا بر من بخشید و من از خدا خواستم زینب بشوم تا پیام استکبارستیزی‌ام را در تاریخ جاری کنم.



    به گزارش گروه «حماسه ومقاومت» خبرگزاری فارس، صدای هلهله و خوش‌حالی عراقی‌ها در میدان جنگ در میان صدای شنی تانک‌ها، دنیای غریبی را ساخته بود. صورتم هنوز به خاک چسبیده بود و می‌دانستم صحنه‌های هولناک‌تری در پیش دارم. سایه شوم یک بعثی عراقی، برای لحظاتی، روی رمل‌ها مقابل دیدگانم نقش بست. خودم را برای هر شکنجه‌ای آماده کرده بودم. چنگال‌هایش را پشت گردنم انداخت و مرا از جا کند. همین‌‌طور مرا می‌کشید.

    پاهایم دیگر رمقی نداشت و کشاله رانم از هم گسسته بود. خون همه جای بدنم را گرفته بود. کمی بعد مرا در جمع یاران اسیرم، روی زمین پرت کرد.
    بچه‌ها با حالتی غریبانه روی رمل‌ها افتاده بودند و هیچ نمی‌گفتند. دشمن آرزو به دل مانده بود که یکی از بچه‌ها بنالد و بگرید یا آب طلب کند. یکی‌یکی دست‌ها را از پشت، به هم گره زدند و به هم وصل کردند. آن‌ها نمی‌دانستند که با بستن بچه‌ها به یک‌دیگر چه خدمت بزرگی به ما می‌کنند. حالا دیگر ما همه یکی شده بودیم. امدادگرها آمدند و زخم‌ها را مچاله کردند و رفتند. سرباز عراقی با ترس از افسران بعثی، با عجله، تکه‌ای باند را دور رانم پیچید، اما نه جای زخم گلوله که ده سانت دورتر از جای گلوله‌ها. هر بار که باند را می‌پیچاند، سر می‌چرخاند و از ترس چیزی می‌گفت و با چشمانش به افسرهای کلاه قرمز اشاره می‌کرد. انگار از آن‌ها می‌ترسید. کمی بعد، متوجه موضوع مهمی شدیم. سربازانی که در خط اول جنگ قرار داشتند، بعضی‌شان از شیعیان عراقی بودند که با زور و تهدید آمده بودند.

    همه آن‌هایی که شیعه بودند را از رفتارشان می‌شد، شناخت. ردیف‌به‌ردیف روی رمل‌ها افتاده بودیم.


    تابش مستقیم آفتاب سوزان شلمچه، حکایت از رسیدن ظهر داشت. اولین نماز اسارت را با دستان بسته و صورت‌ روی خاک، با اشک خواندیم. گریه‌مان از ترس نبود، که از عبودیت خالصانه بود. یک ساعتی از اسارت گذشت و ما هم‌چنان روی رمل‌ها، زیر آفتاب گرم تابستان شلمچه افتاده بودیم. از دور، چند ماشین جنگی به‌سوی ما ‌آمدند. فرمانده‌های بعثی آمده بودند تا اسرا را ببینند و به مافوق‌های‌شان گزارش پیروزی بدهند. ماشینی ایستاد و فرمانده‌شان که هیبت زشت و صورت پف‌کرده‌ای داشت و عینک دودی زده بود، به اسرا نزدیک شد. سربازان عراقی، اطراف فرمانده بعثی جمع شده بودند و هلهله و شادی می‌کردند، تفنگ‌های‌شان را به هم می‌زدند، پوتین به خاک می‌کوبیدند و هورا می‌کشیدند. اسیر بسیجی برای آن‌ها یک برگ برنده بود؛ یک فرصت بود؛ یک غنیمت بود؛ تانک و تفنگ که به‌دردشان نمی‌خورد.+↓

    خيانت فــقـر مي آورد



  2. کاربرانی که از پست مفید 312 سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 5 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 5 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اساتید تبلت بخرند یا لپ‌تاپ؟
    توسط vahid5835 در انجمن سایر موضوعات تلفن همراه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 28th May 2013, 10:34 AM
  2. تیره‌ترین ماده روی زمین چیست؟
    توسط parichehr در انجمن نانو شیمی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 31st January 2013, 11:15 AM
  3. گزارش: خدای یونانی در جوار تاریخی‌ترین کتیبه ایران زمین
    توسط چکامه91 در انجمن ساير موضوعات خبري
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd January 2013, 03:07 PM
  4. خبر: ساده‌ترین روش برای تعیین سمت قبله در روزهای 7 خرداد و 25 تیر
    توسط Easy Bug در انجمن سایر موضوعات نجوم
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 15th July 2012, 01:10 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th November 2009, 09:20 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •