عبدالحسین زرینکوب (۲۷ اسفند ۱۳۰۱ در بروجرد تا ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ در تهران) ادیب، تاریخنگار و منتقد ادبی برجسته در ایران معاصر است. آثار او بهعنوان مرجع عمده در مطالعات تصوف و مولویشناسی شناخته میشود
عبدالحسین زرینکوب در سال ۱۳۰۱ هجری خورشیدی در بروجرد متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خویش به پایان برد. تحصیل در دوره متوسطه را تا پایان سال پنجم متوسطه در بروجرد ادامه داد و به دنبال تعطیلی کلاس ششم متوسطه در تنها دبیرستان شهر برای ادامه تحصیل به تهران رفت. این بار رشته ادبی را برگزید و در سال ۱۳۱۹ تحصیلات دبیرستانی را به پایان برد. سال بعد به بروجرد بازگشت و به تدریس در دبیرستانهای خرمآباد و بروجرد پرداخت. در این دوران درسهای مختلف از تاریخ و جغرافیا وادبیات فارسی تا عربی و فلسفه و زبان خارجی را تدریس میکرد. در همین دوره نخستین کتاب او به نام «فلسفه، شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری درایران» در بروجرد منتشر شد.
در سال ۱۳۲۴ پس از آن که در امتحان ورودی دانشکده علوم معقول و منقول و دانشکده ادبیات حایز رتبه اول شده بود، وارد رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۲۷ با رتبه اول دورهٔ لیسانس ادبیات فارسی را به پایان رساند، و سال بعد وارد دوره دکتری رشته ادبیات دانشگاه تهران گردید. درسال ۱۳۳۴ از رساله دکتری خود با عنوان (نقدالشعر، تاریخ و اصول آن) که زیر نظر بدیعالزمان فروزانفر تالیف شده بود با موفقیت دفاع کرد. دکتر زرینکوب در سال ۱۳۳۰ در کنار عدهای از فضلای عصر همچون محمد معین، پرویز ناتل خانلری، غلامحسین صدیقی و عباس زریاب برای مشارکت در طرح ترجمه مقالات دایرهالمعارف اسلام (طبع هلند)، دعوت شد.
از سال ۱۳۳۵ با رتبه دانشیاری کار خود را دانشگاه تهران آغاز کرد و عهدهدار تدریس تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، تاریخ کلام و تاریخ تصوف در دانشکدههای ادبیات و الهیات شد. دکتر زرینکوب چندی نیز در دانشسرای عالی تهران و دانشکده هنرهای دراماتیک به تدریس پرداخت. وی از سال ۱۳۴۱ به بعد در فواصل تدریس در دانشگاه تهران، در دانشگاه های ، آکسفورد، سوربن هند و پاکستان و در سالهای ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۴۹ در آمریکا به عنوان استاد میهمان در دانشگاههای کالیفرنیا و پرینستون[۲] به تدریس پرداخت.[۳]
از دانشجویان و شاگردان موفق و بهنام ایشان میتوان به دکتر قدمعلی سرامی اشاره کرد.
دکتر عبدالحسین زرینکوب در ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ در ۷۷ سالگی در تهران درگذشت.
در مصاحبهای که عطا آیتی دو سال قبل از مرگ زرینکوب با او داشت. زرینکوب در پاسخ به سوال"کدام یک از آثار خودتان را بیشتر دوست دارید؟"در جواب کتاب دو قرن سکوت را نام برد[
جستجوی حقیقت در گذر روزگار
نوشته امیرحسین تیموری
عبدالحسین زرین کوب به سال ۱۳۰۱ ه.ش در بروجرد تولد یافت. وی در دامان خانواده ای فاضل پرورش یافت. پدرش عبدالکریم عبایی معروف به شیخ زرگر بود. تحصیل را در بروجرد و از ۶ سالگی در مدرسه کمال آغاز کرد. خود می نویسد: «من در ۶ سالگی در سال ۱۳۰۹ در کلاس اول دبستان اعتضادیه شروع به درس خواندن کردم و در شهریور سال ۱۳۱۶ گواهینامه شش ساله ابتدایی را دریافت کردم و در همین سال بود که اجازه برقراری سه کلاس متوسط به آن داده شد و من سال اول دبیرستان را شروع و گواهینامه آن را در سال بعد دریافت کردم.
در سال ۱۳۱۸ به خرم آباد رفتم و کلاس دوم و سوم متوسطه را در دبیرستان پهلوی خرم آباد گذرانیدم. یکی از تابستان هایی که به بروجرد آمدم... خبر اعجاب انگیزی که بر سر زبان ها بود، این بود که عبدالحسین زرین کوب پس از گذراندن کلاس سوم متوسطه به مدیریت دبیرستان اعتضادیه انتخاب گردید.» (محسن روستایی، اعتقاد و فرهنگ. ص ۲۸- ۲۶)
زرین کوب برای ادامه تحصیل به تهران رفت. می نویسد: «به طهران آمدم و آنجا کار معلمی را که دیگر به آن علاقه جدی پیدا کرده بودم دنبال کردم. به دانشکده ادبیات هم وارد شدم اما در اثر اشتغال به تدریس، فرصت آن را که به طور مرتب و جدی در سر درس تمام استادانش حاضر آیم، نمی یافتم، جاذبه کتابخانه های شهر خاصه مجلس و سپهسالار هم که بیشتر اوقات فراغت را در آنها به سر می بردم در این مورد مانع دیگری از حضورم بود.» (نقش بر آب. ص ۹۲)
• زندگی پرتکاپو
عموم محققان در جامعه ما زرین کوب را با اوصافی چون ادیب، شاعر، مورخ، اسلام شناس، زبان شناس، و... می شناسند. در مدح این مرد فرزانه عبدالکریم سروش نوشت: «من به عمر خویش مردی به پردانی و پرخوانی و تواضع زرین کوب کمتر دیده ام.»
اما زرین کوب چگونه زرین کوب شد؟ خود می نویسد: «مطالعه دائم در تاریخ و تجسس در افکار و آثار انسانی برایم یک لذت بود... طی این سال ها [حضور در طهران] از محضر عالمان و استادان شهر در هر رشته ای چیزی آموختم، از آشنایی با زبان ها در هر نوبت دریچه تازه ای آز آفاق اندیشه بر روی خود گشودم، ... به رمان و نمایشنامه جلب شدم، از روانشناسی سردرآوردم، در تاریخ ادیان غور کردم، به جامعه شناسی وارد شدم.
از فلسفه ای که ولادیمیر ایلیچ تعلیم می کرد راه افتادم و به آنچه لئو تولستوی منادی آن بود، رسیدم... روزنامه نویس شدم، به تحقیق در تاریخ دست زدم، نقادی پیشه کردم، مقاله نوشتم، شعر سرودم، ترجمه کردم، به نقد و تعلیم فلسفه غربی پرداختم، در عرفان و کلام شرقی سیر کردم، زاهد و صوفی شدم، به شک و تعطیل افتادم و... با این حال از هر چه خواندم و هر چه نوشتم، چیزی که برایم مایه آرام و سکون خاطره باشد، معلمی بود.» (نقش بر آب. ص ۹۲ و ۹۳)
نخستین آثار زرین کوب در حوزه شعر و ادبیات بود و اولین کتابش به نام «فلسفه شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران» چهار سال پس از تالیف آن در سال ۱۳۲۳ در بروجرد منتشر شد. نگارش این اثر در زمانی تحقق یافت که این اندیشه گر ایرانی کمتر از ۱۹ سال داشت. زرین کوب در سال ۱۳۲۸ دوره دکترای ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۳۴ از رساله دکترای خود با عنوان «نقد الشعر، تاریخ و اصول آن» که زیر نظر استاد بدیع الزمان فروزانفر تالیف شده بود دفاع کرد. زرین کوب از سال ۱۳۲۸ سردبیری هفته نامه مهرگان به مدیریت محمد درخشش را نیز بر عهده گرفت که این همکاری تا پنج سال ادامه یافت. (کتاب ماه تاریخ و جغرافیا شماره ۳۵. ص ۵۸)
در سال ۱۳۳۰ در کنار عده ای دیگر از عالمان عصر همچون عباس اقبال، سعید نفیسی و... از زرین کوب نیز برای مشارکت در طرح ترجمه مقالات دایره المعارف اسلام دعوت شد. در سال ۱۳۳۵ و پس از اخذ مدرک دکترا به عنوان دانشیار در دانشکده علوم معقول و منقول به تدریس پرداخت. پس از پنج سال تحقیق و تدریس و همکاری با عالمان برجسته در سال ۱۳۴۰ مسافرت های علمی و مطالعاتی متعددی صورت داد. برجسته ترین فعالیت استاد زرین کوب در سال ۴۱ همکاری با مجتبی مینوی در موسسه لغت فرانکلین بود. در دی ۱۳۴۲ در بیست و ششمین کنگره بین المللی شرق شناسان در هند شرکت کرد.
در سال ۴۳ علاوه بر شرکت در کنگره بین المللی علوم تاریخی در اتریش به آتن، روم و استانبول مسافرت کرد. و در سال های ۱۳۴۷ تا ۱۳۴۹ در آمریکا به عنوان استاد مهمان در دانشگاه های کالیفرنیا و پرینستون به تدریس پرداخت. فاصله سال ۴۹ تا ۵۷ را این محقق پرتکاپو به تدریس و تحقیق و سفر های علمی پرداخت. در سال ۵۷ به علت حمله قلبی برای مدتی طولانی در بیمارستان بستری شد. در سال های ۶۰ تا ۶۲ مسافرتی درمانی _ تحقیقاتی به فرانسه صورت داد که حاصل آن تالیف کتاب «سر نی» درباره مولوی بود. وی در سال ۶۸ مسافرتی علمی _ اداری به پاریس کرد تا در مجمع عمومی سردبیران تاریخ تمدن اقوام آسیای مرکزی شرکت جوید و عدم وابستگی سیاسی و جغرافیایی ایران در این طرح را اثبات کند.
مسافرت بعدی وی در سال ۱۳۶۹ به سوئیس و لندن بود که به دعوت ایرانیان مقیم اروپا و برای سخنرانی درباره هنر و اندیشه مولوی صورت گرفت. استاد زرین کوب در سال ۱۳۷۰ نیز مسافرت های داخلی و خارجی علمی متعددی صورت داد. در سال ۷۱ در کنگره همکاری های اقوام آسیای مرکزی در تهران شرکت کرد. در فاصله سال های ۷۱ تا شهریور ۷۸ که این محقق اندیشه ورز دار فانی را وداع گفت، زرین کوب بیکار ننشست. ایراد سخنرانی های متعدد و شرکت در کنگره های علمی مختلف محصول سالیان متمادی تکاپوی علمی و مطالعات عمیق وی در حوزه های مختلفی از عرفان و حکمت گرفته تا تاریخ ادبیات فرانسه بود. سفر های علمی متعدد زرین کوب به اروپا، آمریکا، هند، پاکستان، کشور های آسیای مرکزی، کشور های عربی و تهیه عکس از برخی نسخه های خطی فارسی و عربی موجود در موسسات، کتابخانه ها و موزه ها از فعالیت های دیگر وی است.
طی همین سفر ها وی با جمعی از دانشمندان و نویسندگان بزرگ ایرانی و خارجی از جمله، سیدمحمدعلی جمالزاده، آقابزرگ علوی، تورخان گنجه ای، هانری ماسه، ولادیمیر مینورسکی، گوستاو فن گروفه باوم، هرولد بیلی، والتر برونو هنینگ، برنارد لوئیس، برتولد اشپولر، کلود کاهن و... آشنایی نزدیک یافت. (کتاب ماه تاریخ و جغرافیا. شماره ۲۳) ذهن خلاق و قلم توانا و دانش عمیق این محقق فرزانه بر دانشمندان خارجی نیز مکشوف گشته بود در نتیجه از وی برای تالیف فصلی از تاریخ ایران دانشگاه کمبریج (ج۴) و تالیف مقالات متعدد در چاپ جدید دایره المعارف اسلام (چاپ هلند) دعوت به عمل آمد. تحقیقات وی در باب مولوی تا آنجا پیش رفت که در کنگره مونیخ به سال ۱۳۷۴ که برای بزرگداشت مولوی برگزار شد، وی به عنوان دبیر ایرانی کنگره انتخاب شد. او را بحق می توان آن ماری شیمل ایران نامید.
سال های پایانی عمر زرین کوب به گزارش ایرج افشار اینگونه گذشت «در این هشت سال (۱۳۷۸- ۱۳۷۱) زرین کوب به تدریس دانشگاهی معهود خود ادامه می داد. عضویت هیات امنای فرهنگسرای فردوسی را پذیرفت. دعوت سازمان نقشه برداری کشور را برای تهیه متن تاریخی اطلس تاریخی ایران اجابت کرد. از سال ۱۳۷۵ به عضویت شورای عالی علمی مرکزی دایره المعارف بزرگ اسلامی درآمد. همچنین عضو شورای مشاوران کتابخانه ملی بود. کتابخانه خود را در این دوران، به شهر بروجرد اهدا کرد.
باز چند سفر برای سخنرانی به ممالک مختلف و از جمله به شهر های ایران رفت. ولی سفر های عمده اش برای رهایی از بیماری های قلب و چشم و پروستات بود. چند بار خود را به نیش تیغ جراحان سپرد. دو سال پایان عمر را دچار گرفتار ی های بدنی ناگوار و دشوار و بحران بیماری های مذکور بود. در یک سال آخر دستش و فکرش از خدمت کردن به فرهنگ ایران بازمانده بود. در ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ پس از رنج های فراوان درگذشت.» (ایرج افشار، نادره کاران. ص ۹۵۵)
حاصل عمر زرین کوب عبارت است از پانزده سال تدریس در دبیرستان های خرم آباد، بروجرد و تهران، چهل و دو سال تدریس در دانشگاه تهران و دانشگاه های دیگر. چهل عنوان کتاب در قلمرو های نقد ادبی، تاریخ ادبیات، تاریخ ایران و اسلام، کلام، فلسفه، عرفان و ترجمه آثاری به زبان فارسی. تعداد زیادی مقاله و خطابه (شاید چهارصدتا) که خوشبختانه اغلب آن ها به سلیقه خودش در مجموعه های شش گانه تجدید چاپ شده است. (همان. ص ۹۵۶) سویه های مختلف فکری و مطالعاتی زرین کوب را بدل به اندیشمندی جامع الاطراف کرد که فراق و فقدانش زخمی عمیق بر پیکره جامعه علمی ایران بود.
• هنر مورخ
زرین کوب در حوزه تاریخ و تاریخ نگاری آثار متعددی از خود به جای گذاشت که فقط در این حوزه می توان به بیش از ۶۰ کتاب و مقاله ارزشمند اشاره کرد. شاید همین حوزه را بتوان یکی از سویه های اصلی تحقیقاتی وی برشمرد. آثار و آرای تاریخی زرین کوب البته منتقدان فراوانی نیز داشته است که از مرتضی مطهری (بنگرید به دو قرن سکوت) تا فریدون آدمیت (بنگرید به اندیشه های فتحعلی آخوندزاده. ص ۱۲۷) طیف منتقدان زرین کوب را شامل می شوند. یکی از مهم ترین آثار زرین کوب در حوزه تاریخ نگاری و فلسفه تاریخ کتاب «تاریخ در ترازو» است.
محققی در باب این اثر زرین کوب می نویسد: «انتشار کتاب تاریخ در ترازو در دهه پنجاه، مسلماً کاری رفیع، سترگ، بی سابقه و جسورانه تلقی می شود. او با بهره گیری فراوان از منابع اصیل غربی به پژوهش در مباحث نظری تاریخ پرداخت.» (کتاب ماه تاریخ و جغرافیا. شماره ۳۵. مقاله نصرالله صالحی) این اثر را می توان بحق در زمره نخستین آثاری دانست که مولف در آن به دو شعبه اصلی فلسفه تاریخ یعنی فلسفه نظری و فلسفه انتقادی پرداخته است. هر چند برخی دیگر از محققین همچون عبدالله شهبازی از آنجا که زرین کوب در این کتاب به آرای مورخ برجسته آلمانی یعنی یاکوب بورکهارت نپرداخته است آن را درخور ذم و نکوهش می داند. (فصلنامه مطالعات سیاسی. شماره اول)
یکی دیگر از محققین در مورد آثاری که زرین کوب در حوزه تاریخ نگاری پدید آورده است می نویسد: «فعالیت های تاریخ نگاری مرحوم زرین کوب شباهت بسیار، به مراحل آغازین رنسانس دارد. او در آثار مهم تاریخ نگاری خود که ذکر آن پیش از این آمد به تکوین دو مقوله زبان و فرهنگ جدید ایرانی که حاصل تلفیق میراث گذشته با شرایط بعدی آن بود، پرداخت... هر چند او به مراحلی چون تکوین مبانی فلسفی و حقوقی ملیت در آثار خود چندان نپرداخته است. اما سعی مشکور آن زنده یاد در مقوله زبان و تاریخ بسیار گرانسنگ می نماید.» (کتاب ماه تاریخ و جغرافیا. همان. مقاله عبدالرسول خیراندیش.)
زرین کوب برای یک مورخ ویژگی ها و اوصافی قائل است که از این قرارند:
۱ _ احاطه و تسلط تام بر منابع و مآخذ اصلی موضوع.
۲ _ اشراف و آگاهی بر حدود پیشرفت تحقیقات پیشین راجع به موضوع.
۳ _ قوه استنباط درست و آزادگی از سخت گیری و سهل انگاری.
۴ _ دقت و احتیاط عالمانه در بررسی اسناد و در تحلیل و تفسیر معقول و منطقی آنها.
۵ _ چون تاریخ از لحاظ شیوه بیان با ادبیات ارتباط تام دارد قریحه نویسندگی هم برای وی از اسباب عمده توفیق است _ در طرز عرضه کردن تاریخ. (تاریخ در ترازو. ص ۱۱۰)
از منظر زرین کوب ویژگی های سلبی یک مورخ نیز از این قرارند:
۱ _ پرهیز از اغراض و تعصبات.
۲ _ اجتناب از تعجیل در قضاوت.
۳ _ پرهیز از سبک سری و خوش باوری.
۴ _ اجتناب از تصور پیش ساخته.
۵ _ پرهیز از زمان پریشی (anachronism).
۶ _ پرهیز از بت های خطا انگیز. (تاریخ در ترازو. صفحات مختلف)
زرین کوب در مقام مورخ به واقع فرزند زمان خویش بود. او به «دام نگریستن به یک عصر از دیدگاه عصری دیگر نیفتاد.» همان دامی که مارک بلوک آن را بزرگ ترین گناه یک مورخ می پنداشت. (هنری استوارت هیوز، راه فروبسته. ترجمه فولادوند. ص ۴۲) از دیگرسو اگر این حکم سر لوئیس نی میه مورخ شهیر انگلیسی قرن ۲۰ را بپذیریم که: «مورخ بزرگ کسی است که بعد از او هیچ کس نتواند بدون این که او را به حساب بگیرد تاریخ بنویسد...» (فیلسوفان و مورخان. ترجمه فولادوند. ص ۲۲۲) باز مرحوم دکتر زرین کوب مصداق بارز این سخن نیکوی مورخ انگلیسی است. آثاری که این مورخ ایرانی در حوزه تاریخ نگاری خلق کرد تا سالیان متمادی منبعی است غنی برای جویندگان علم و حقیقت در این حوزه.
• آثار زرین کوب
الف _ در حوزه نقد ادبی و تاریخ ادبیات فارسی:
فلسفه شعر (۱۳۲۳)، نقد ادبی (۱۳۳۸)، با کاروان حله (۱۳۴۳)، شعر بی دروغ، شعر بی نقاب (۱۳۴۶)، از کوچه رندان (۱۳۴۹)، سیری در شعر فارسی (۱۳۶۳)،
سر نی (۱۳۶۴)، بحر در کوزه (۱۳۶۶)، پله پله تا ملاقات خدا (۱۳۷۰)، پیرگنجه در جست وجوی ناکجا آباد (۱۳۷۲)، آشنایی با نقد ادبی (۱۳۷۲)،از گذشته ادبی ایران (۱۳۷۵)، از نی نامه (برگزیده مثنوی معنوی) (۱۳۷۷)
ب _ در حوزه تاریخ ایران:
دو قرن سکوت (۱۳۳۰)، تاریخ ایران بعد از اسلام (۱۳۴۳)، فتح عرب در ایران (به زبان انگلیسی در تاریخ ایران کمبریج) (۱۳۵۴)، تاریخ مردم ایران (دو جلد) (۱۳۶۴)، روزگاران ایران (۱۳۷۳)، دنباله روزگاران ایران (۱۳۷۵)، روزگاران دیگر (۱۳۷۵)
ج _ در حوزه تاریخ اسلام:
بامداد اسلام (۱۳۴۶)، کارنامه اسلام (۱۳۴۸)
د _ در حوزه های تصوف، کلام، اخلاق و فلسفه:
ارزش میراث صوفیه (۱۳۴۲)، فرار از مدرسه (۱۳۵۳)، جست وجو در تصوف ایران (۱۳۵۷)، دنباله جست وجو در تصوف ایران (۱۳۶۲)، در قلمرو وجدان (۱۳۶۹)، شعله طور (درباره زندگی حلاج) (۱۳۷۷)
ه - در حوزه ترجمه:
بنیاد شعر فارسی (۱۳۲۶)، ادبیات فرانسه در قرون وسطی (۱۳۲۸)، ادبیات فرانسه در دوره رنسانس (۱۳۲۸)، متافیزیک (۱۳۲۹)، شرح قصیده ترسائیه خاقانی (۱۳۲۲)، فن شعر ارسطو (۱۳۳۷)، ارسطو و فن شعر (۱۳۵۷)
و _ مجموعه مقالات:
یادداشت ها و اندیشه ها (۱۳۵۱)، نه شرقی نه غربی، انسانی (۱۳۵۳)، از چیزهای دیگر (۱۳۵۶)، با کاروان اندیشه (۱۳۶۳)، دفتر ایام (۱۳۶۵)، نقش بر آب (۱۳۶۸)، حکایت همچنان باقی (۱۳۷۶)
ه _ در حوزه تاریخ نگاری:
تاریخ ترازو (۱۳۵۴) و همچنین رسانه ای ادبی به نام تک درخت (۱۳۴۷)
منابع ( 1 و 2)
علاقه مندی ها (Bookmarks)