جملات قصار از محمد نظري گندشمين سري دو

[محمد نظری گندشمین]

جملات قصار از محمد نظري گندشمين سري دو



1- كامپيوتر ابزاري براي پرورش خلاقيت و ايجاد ابتكارهاست.
البته اين نوع استفاده و بهره گيري از هر چيزي است كه مي تواند در نوع نتيجه يابي آن تاثير بگذارد
2- نوع نگاه ما جرقه ايجاد خلاقيت است
ما بايد مدام نگاهي متفكرانه به محيط پيرامون و به همه چيزي كه در اختيار ما قرار مي گيرند داشته باشيم
3- اين طرز نگاه و جستجوگر ماست كه معني نهان را در اطراف خودمان كشف مي كند
و گرنه با سرسري گرفتن و بي اعتنايي و بي تفاوتي برخورد كردن با همه چيز نمي تواند چيزي عايد ما كند
4- وقتي ما به تفكر عادت كنيم اين جستجوگري ذهني حتي در ذهن ناخودآگاه ما به فعاليت و تلاش خود ادامه خواهد داد
و در صورت مواجهه شدن با مسايل مرتبط با جستجوي ذهني ما، ما را از وجود حقايق غايب و پنهان خبردار خواهد ساخت
5- وقتي ما مي انديشيم در واقع در حال حركت و جستجو براي رسيدن و يافتن گمشده ذهني خودمان هستيم يعني ما به دنبال تحقق هدفي هستيم
6- انديشيدن يعني در حال تلاش بودن براي حل يك مساله چه بسا اين مساله ذهني و انتزاعي باشد
7- انديشيدن خواب را از ما دور مي كند
8- انديشيدن به حركت پيوستن است
9- انديشيدن گفتمان دروني است
10- چرا من به انديشيدن و به همه موضوعات مرتبط با انديشيدن اينقدر علاقمند هستم
به طوري كه خودم را عاشق و دلباخته فكر و انديشيدن مي بينم
11- انديشيدن امري ظريف است وظرافت و لطافت خاص خود را دارد
12- انديشيدن گويي مامور حقيقت ياب است
13- هر چيزي كه در محيط ماست و هر فكري كه در ذهن ما باشد بر نحوه تفكر ما تاثير مي گذارد و كيفييت تفكر ما را تغيير مي دهند
14- نوع رشته تحصيلي چه رابطه اي با نحوه تفكر ما دارد ؟
15- همه امور مادي و معنوي موجود در محيط طبيعي يا محيط اجتماعي بر نحوه و شيوه و روش تفكر ما تاثير مي گذارد
19- ما با چشم ذهن دنيا را درك مي كنيم گر چه با چشم مادي خود دنيا را مي بينيم
20- چشم هم مثل ساير حواس ما ابزارهايي در خدمت انسان براي درك و تفكر انسان است
21- ما نمي توانيم بگوييم كسي كه مي بيند مي تواند فكر كند و درك كند ولي كسي كه نمي بيند(نابينا ) نمي تواند فكر كند و درك كند !؟
22- آيا ما از طريق كمك حواسّ فكر مي كنيم اگر ما حواس هاي خود را از دست بدهيم آيا باز مي توانيم فكر كنيم ؟
اينجا اين سوال پيش مي آيد كه اگر ما از طريق حواس قادر به درك و تفكر هستيم پس چرا حيوانات به غير از انسان كه از همه حواس برخوردارند
ولي نمي توانند فكر كنند ؟!
23- حواس منابع ورودي اطلاعات از محيط بيرون براي درك و تفكر است
24- آيا بدون همه حواس خود قادر به انديشيدن و درك هستيم ؟ به نظر خودم بدون ترديد با داشتن نقصان و كمبود حواس خود قادر به انديشيدن
درباره محدوديت هاي حسي خودمان با مشكل روبرو خواهيم شد كسي كه نابينا ست ان هم مادرزادي چطور مي تواند درباره رنگ ها و اشكال و نور و برخي ديگر
بيانديشد وقتي هيچ گونه منابع ورودي از اين نوع اطلاعات را از محيط بيروني دريافت نمي كند

25- ما وقتي مي انديشيم و شروع به انديشيدن مي كنيم گويا به دنبال يافتن كلمات در ذهن خود مي گرديم !
26- انديشيدن چگونه مي تواند به طور مستقيم يا غير مستقيم با حافظه بلند مدت و حافظه كوتاه مدت و حافظه هاي ديگر رابطه برقرار كند ؟
27- آيا كساني كه دچلر اختلال در حافظه مي شوند كاركرد و عملكرد مكانيسم تفكر آنها مختل مي شود ؟
28- انديشيدن درون ذهن اتفاق مي افتد بنابراين انديشيدن ما از محتواي ذهن ما تغذيه مي كند
و محتواي ذهن ما همانا حافظه است كه از همه نوع چيزي تشكيل يافته است و به صورت موادّي انتزاعي انباشته شده اند

29- جهان ما ، ذهن ماست !؟

30- راستي خيلي عجيب است ما انسانها خيلي چيزهاي قابل مشاهده در طبيعت را هم نمي بينيم !؟
31- هر كس گزينشي به محيط خود مي نگرد اين يعني اينكه فرد از قبل بر اساس فكر و نگرش خود دست به ديدن انتخابي محيط زده است
يعني انتظار ديدن چيزهايي را در ذهن داشته است و قرار بود همان انها را مشاهده كند و چه بسا هرگز نبيند !؟

32- همه حقّ دارند، وظيفه دارند تا قبل از مردن زندگي كنند
33- هيچ چيز به غير از انسان، از انسان بودن خود، از اين كه چه هست آگاهي ندارد
مثلا يك گربه نمي داند كه گربه است و چگونه است و تمام اطلاعات ديگر درباره خودش
با اين كه گربه يا حيوانات داراي حواس يا غرايز هستند و از اين بابت مي توانند نيازهاي جسمي و جنسي خودشان را رفع كنند
ولي هيچ گونه آگاهي
نسبت به وجود داشتن خودشان ندارند اصلا نمي دانند وجود دارند و يا مرگ و زندگي با تمام متعلقاتش براي انها بي معني است
براي من سوال عميق و عجيبي است كه بدانم چرا حيوانات داراي اين گونه ماهيت وجودي داشته باشند
البته هنوز ما انسانها درباره حيوانات كه چگونه
هستند چيز زيادي نمي دانيم چه برسد به اين كه در اين باره بدانيم
كه چرا چنين بايد باشند و چطور بايد باشند و اين مطالب در مورد انسانها هم بكار رفته است كه انسانها چه هستند و چه بايد باشند ؟

34- ذهن ما هيچ وقت خالي نيست و هميشه يك صدايي شنيده مي شود و همچنين يك سري افكار پراكنده هم در حال عبور و مرور هستند
ولي از كجا بدانم اين صداها و افكار جاي ديگري به غير از ذهن نيست
اين كه گاه حرفهاي خودمان را به دلمان نسبت مي دهيم واقعا چطور ممكن است ما بتوانيم بين افكار دلمان د افكار ذهنمان تمايز قايل بشويم ؟
ايا در درون ما دو چيز متفاوت فكري وجود دارند؟
35- واقعا يعني چه دلم اينطور خواست يت عقل من چنين خواست ؟
36- چگونه مي توان نداي قلبي را با افكار ذهنمان متمايز ساخت ؟
37- مگر مي شود انسان حرفي بزند يا كاري كند يا فكري بكند ولي ذهن و عقل انسان از ان خبردار نباشد؟
38- مگر مي توان اتفاقات دروني ما خارج از كنترل و آگاهي ذهن ما صورت بگيرد؟
39- سرمايه گذاري بر روي تفكر اولويت دارد
40- آيا فكر كردن هم نوعي عادت است ؟
41- آيا براي اين كه بتوانيم بهتر فكر كنيم نياز به تمرين داريم ؟
42- با چه كارهايي مي توانيم به بهتر فكر كردن خودمان كمك كنيم ؟
43- اكثرا وقتي ما به چيزي عادت مي كنيم انجام آن چيز براي ما آسانتر از قبل به نظر مي رسد
با اين فرض بايد عادت به فكر كردن كاركرد تفكر را در ما سهل و آسان سازد ؟
44- چرا همه نمي توانند مثل هم فكر كنند؟ به خاطر اين كه همه مثل هم نيستند ؟
45-آيا شدني است دو نفر مثل هم فكر كنند ؟
بلي دو نفر مي توانند در مورد چيزي تفكر يكساني داشته باشند ولي شدني نيست در مورد همه چيز تفكري يكسان داشته باشند
46- چرا دوقلوها مثل هم فكر نمي كنند ؟ هم در يك محيط اند و هم داراي ژن هاي مشترك دارند !
47- گاه در محيط يكسان دو نفر مثل هم فكر نمي كنند و گاه هم در دو محيط متفاوت دو نفر مثل هم فكر مي كنند
و بر عكس دو نفر در محيط يكسان مثل هم فكر مي كنند و در دو دو محيط متفاوت مثل هم فكر نمي كنند ؟!
48- چه عوامل محيطي و تربيتي باعث تفاوت و تشابه فكري ميان دو نفر مي شود ؟
49- تفاوت هاي فردي متغير مهمي است كه مي تواند بر روي نتايج تاثير عميقي بر جاي گذارد ؟!
50- كيفييت جسمي ما بر تفكر ما تاثير مي گذارد ؟!
51- تمام اجزاء شخصييت فردي ما بر تفكر ما تاثير مي گذارد
52- تمام ويژگي هاي فردي ما بر نحوه تفكر ما تاثير مي گذارد
53- سلامتي و بيماري جسمي و رواني ما بر تفكر ما تاثير مي گذارد
54- تاثير هر چيزي به ذهن باز بر مي گردد انگار ذهن آهنربايي است كه همه تاثيرات خوب و بد و مثبت و منفي را جذب مي كند
55- ذهن ما هر چيزي را جذب كند وارد فرايند تفكر ما مي شود و تاثير خود را مي گذارد
56- گاه تاثير قبل از تغيير و گاه تغيير قبل از تاثير است !
57- آيا مي توان بين تاثير و تغيير رابطه ي علت ومعلولي را فرض كرد (يا رابطه ديگري )
58- فكر نيروزا و انرژي بخش است
59- فكر داراي نيرو و انرژي است و نوع استفاده ما از فكر مي تواند مثبت يا منفي باشد
اگر مثبت باشد به بازسازي و افزايش قدرت جسمي ما (سلامتي ) كمك خواهد كرد
و اگر منفي باشد به ويرانگري و كاهش قدرت جسمي ما (بيماري) خواهد شد ؟!
60- آيا عجيب نيست كه انسان بايستي از لحظه تولد تا دم مرگ داراي فكر باشد يعني امكان انديشيدن براي انسان مهيا است و باشد ؟
61- فكر در وجود ما صورتي پنهان دارد ولي بر كاركرد و عملكرد آشكار ما تاثير مي گذارد ؟
62- افكار پنهان را در قالب كلمات آشكار به نمايش مي گذاريم
63- روح در جسم دميده مي شود و پنهان مي ماند و فكر در قالب و كالبد كلمات مخفي مي شود
64- وقتي ذهن ما به انديشيدن درباره موضوعي عادت كرد آن موضوع ملكه ذهن ما مي شود
و در ضمير ناخودآگاه ما رخنه مي كند و بدون اراده و آگاهي ما ضمير ناخودآگاه ما درباره همان موضوع خواهد انديشيد
و يافته هاي خود را بر ما در فرصت مناسب آشكار خواهد كرد و وظيفه ماست آن يافته ها را در اسرع وقت بر روي كاغذ بياوريم
65- عجيب است وقتي مي انديشم در يك لحظه همزمان هم حرف مي زنم وهم گوش مي كنم !
66- اشتباهات آموزگار ماست بي شك چيزهايي براي ياد دادن به ما را دارد اگر غير اين است براي چه مي گوييم از اشتباهات خود درس بگير ؟!
67- عالي ترين افكار و معاني در ساده ترين كلمات و جملات بيان مي شوند
68- قدرت انديشيدن در ما هميشه آماده خدمت به ماست هر وقت و هر كجا به سراغ انديشيدن برويم در اتنظار درخواست فعال شدن ماست
69- انديشيدن سلاح پنهان انسان است . همه جا با خود مي برد
70- انديشدن فعالييتي بي وقفه دارد حتي خواب ما را هم درمي نوردد با اين كه جسم ما به خواب مي رود ولي انديشيدن هرگز به خواب نمي رود
71- پول و حتي پول زياد هم نمي تواند جايگزين انسان گردد ؟!
72- تلاش ما دعاست
73- وقتي فكر نمي كنم احساس توخالي و تهي بودن مي كنم انگار مثل ظرفي خالي هستم
74- وقتي مي انديشم احساس زنده بودن مي كيم و فعاليت دروني و بيروني ام را درك مي كنم
75- انديشيدن احساسات ما را تبخير، تصعيد ،تقطير و تطهير مي سازد
76- انديشيدن شب و روز و خواب وبيداري سرش نمي شود
77- انديشيدن چون نفوذ كردن در چيزهاست
78- انديشيدن چون شكستن اتم هاست يا چون تجزيه مولكول هاست
79- وقتي مي انديشم جسم خود را گرم احساس مي كنم شايد اين گرما ناشي از هيجاني است كه از انديشيدن در جسم ما به وجود مي آورد
و هيجان بر سرعت فعاليت دروني جسماني ما اثر مي گذارد
80- انديشيدن مثل عاشق شدن است كسي كه به انديشيدن مبتلا شد ديگر نمي تواند از آن جدا شود
بلكه انديشيدن ما را تنها انديشيدن ارام و بهبود مي سازد
81- انديشيدن از قوه و قدرت خداوندي است انديشيدن ارمغاني از عالم برتر است
82-قوه انديشيدن در انسان مثل مرواريدي اندرون صدف است
در واقع جسم ما محافظي براي عقل و انديشيدن ماست يعني اينها مهمتر و با ارزشتر و كاراتر از جسم ماست
براي همين در جاي امني جاي گرفته اند تا از هر گونه اسيبي در امان باشند
83- انديشيدن به زندگي ما تنوع مي بخشد
چون ما را از زواياي مختلف به زندگي ناظر خواهد كرد و ما را از احساس يكنواخت و تكراري بودن طبيعت رها خواهد ساخت