دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: دست اندازهای روابط عاطفی

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    روانشناسی عمومی
    نوشته ها
    3,348
    ارسال تشکر
    31,663
    دریافت تشکر: 11,131
    قدرت امتیاز دهی
    29290
    Array
    zoh_reh's: جدید88

    پیش فرض دست اندازهای روابط عاطفی

    دست اندازهای روابط عاطفی

    بررسی اعتماد و بی‌اعتمادی در خانواده‌های ایرانی



    ما به عنوان یک ایرانی ، احساس می کنیم بسیار با عاطفه هستیم و ظرفیت مهرورزیدن مان بالاست . این گفته کاملا درست است ؛ اما چرا گاهی روابط مان از سر ارتباط های نادرست و نسنجیده نابود می شود و بدبینی و بی اعتمادی جای آن را می گیرد ؟ این بازی " نزدیک و دور شدن های افراطی " حکایت روابط اغلب ما ایرانی ها است .



    چه چیزی روند اعتماد را مختل می کند و روابط عاطفی ما را به نابودی می کشاند ؟

    تعریف رابطه سالم در دوران بزرگسالی ،رابطه بالغ با بالغ است . دو انسان با مرزهای مشخص روانی ، در فاصله ای مشخص با بده بستان های عاطفی ، عقلانی ،اقتصادی ، جنسی و یا آمیخته از چند نوع ، با هم رابطه دارند . هر رابطه ای غیر از این ، به سلب اعتماد می انجامد .



    در بررسی این روابط آسیب شناختی از سیر رشد کودک آغاز می کنیم :
    اولین رابطه ای که انسان تجربه می کند رابطه کودک – مادر یا کودک – والد است . این رابطه ویژگی های خاص خود را دارد . کودک در این رابطه ، گیرنده و والد ، دهنده است . کودک تقاضای عشق بی قید و شرط دارد . یعنی نیاز دارد به رغم هر کاری خلاف میل والد ، باز والد به او پیغام بدهد که برای او با ارزش و دوست داشتنی است.



    مرز مشخص روانی بین کودک و والد وجود ندارد . هر دو در مرزهای دیگری سیر می کنند . کودک ناخودآگاه در یک نیاز وابسته ، به مرزهای روانی والد تجاوز می کند و والد با ایثار تحمل می کند . کودک مطالبه گر است و اگر تمایلاتش برآورده نشود ، دچار غضب می شود و احساس تهدید فراوان می کند و این را در ناخودآگاه خود تجاوز به مرز خویشتن حساب می کند و با پرخاشگری انتقام جویانه پاسخ می دهد ، یعنی به مرزهای روانی والد تجاوز می کند .
    تمامی خصوصیاتی که در رابطه کودک – والد برشمرده شد ، نه نتیجه دوست داشتن بلکه در اثر وابستگی شدید کودک به والد خویش است . روان کودک با روان والد در آمیخته و مرزهای روانی ، نامشخص و در هم آمیخته است .



    این شرایط در ابتدای کودکی و نوزادی بهنجار است . ولی با سیر رشد کودک ، به آهستگی در اثر کم شدن این وابستگی ، مرزها مشخص تر می شود تا در دوران بلوغ و بزرگسالی مرزهای کاملا مشخص و مستقل شکل بگیرد . یعنی در یک رشد بهنجار ، رابطه کودک – والد به رابطه بالغ – بالغ تغییر می یابد .
    به بیانی دیگر ، بی مرزی عاطفی و کسب امنیت در آمیخته شدن دو مرز کودک و والد ، نیاز اساسی کودک در سنین ابتدای رشد است و این در روان کودک ، "اعتماد " تعبیر می شود . اما در بزرگسالی مرز مشخص روانی و رابطه بالغ – بالغ و اداره کردن مرزها و در یک صلح مسالمت آمیز رد و بدل کردن عناصر ذکر شده ( عاطفه ، عقل ، اقتصاد و ...) اعتماد تعبیر می شود .



    حال باید دید آسیب شناسی کجا به وجود می آید؟سه امکان رشد برپایه این نظریه وجود دارد:
    1-
    این وابستگی و در هم آمیختگی مرزی برای رشد نوزاد و نوپا از اول مختل باشد .یعنی رابطه ی عاطفی مناسبی بین کودک – والد صورت نگیرد .


    2- سیر بهنجار خود را طی کند . یعنی با وابستگی و در آمیختگی مرزها شروع شود ، به تدریج کودک مستقل شود و مرزهای مشخص روانی پیدا کند .

    3- این وابستگی و درهم آمیختگی مرزی که در ابتدای نوزادی و کودکی بوده تا سنین بلوغ و بزرگسالی هم ادامه پیدا کند و سبب ایجاد یک شخصیت وابسته در بزرگسالی گردد .



    نتیجه در مورد اول ، اغلب انسانی است دوری گزین ، گاهی بزهکار ، یا مجنون که کلا در رابطه عاطفی وارد نمی شود و اعتماد خود را از ابتدا بریده است .



    نتیجه در مورد دوم ، روابط سالم انسانی بر پایه اعتماد بزرگسالانه و متعادل و پویاست و روابط با ثبات و عمیق ایجاد می گردد.



    نتیجه در مورد سوم ، در واقع آن چیزی است که مورد بحث ماست و به وفور در روابط انسانی بالغین جامعه دیده می شود . به عبارت دیگر ، اغلب روابط مادر – کودک در جامعه به شدت درهم آمیخته و چسبنده می باشد و با وابستگی های عمیق و طول کشیده توأم است.

    ( چرا پسران ایرانی مامانی‌اند؟ )



    در ناخودآگاه اغلب ما انسان ها تمایل عمیق به ادامه و تکرار این نوع رابطه در بزرگسالی وجود دارد . در واقع همان تمایلات کودکی که برشمرده شد ، به روابط بالغانه انتقال داده می شود .
    انسان ها تا از هم دورند کارکرد بالغ دارند . به محض نزدیک تر شدن ، پدیده واپس روی به کودکی اتفاق می افتد . سریع وابسته می شوند یا میل به وابستگی و همان روابط چسبنده را دارند . از فرد مقابل وجود یک والد را مطالبه می کنند ، خود در نقش کودک فرو می روند ، نمی توانند از مرزهای روانی خود دفاع کنند و در واقع مرزها را از دست می دهند و در بازی های مطالبه گرانه و کودکانه خود به مرزهای دیگری تجاوز می کنند . هیچ یک از سازو کارهای دفاع از مرز یا گرفتن علامت از دیگری کار نمی کند .
    مثل جوانی که به محض ورود به اداره برای کار به سرعت با همه « خودمانی » می شود و مدام شوخی می کند و وقتی دیگران در روابط بسیار « خودمانی » راجع به زندگی خصوصی او اظهار نظر می کنند ، دچار احساس نفرت از مردم می شود .
    مثل جوانانی که روز وشب را با هم طی می کنند ،و به سرعت و به قول خودشان با هم قاطی می شوند ! و بعد یکی از دیگری نا رو می خورد و یاد می گیرد که دیگر به هیچ کس اعتماد نکند .



    مثل نامزدهایی که هر لحظه باید از هم خبر داشته باشند و روزی 20 بار با تلفن همراه با هم صحبت می کنند و مطالباتشان برای دریافت توجه و ملاحظه ، پایانی ندارد و سرانجام گاهی در انفجاری پر نفرت از هم جدا می شوند . همه پیغام شان « نه من مرز تو را به رسمیت می شناسم نه تو مرز مرا به رسمیت بشناس ، بگذار در هم فرو برویم . » است . اینها همه وابستگی های کودکانه است و نه دوست داشتن های بالغانه .
    یک ضرب المثل ایرانی است که می گوید : « پولت را محکم نگه دار ، همسایه ات را دزد نکن » . در واقع به این معناست : فردی که متعادل رابطه برقرار می کند و راه تجاوز به مرزهای خود را بردیگری می بندد ، طرف مقابلش را متجاوز نمی کند . چنین فردی هرگز اعتماد بالغانه اش را از دست نمی دهد و می تواند دوستان متعدد و روابط عمیق را تجربه کند .



    در واقع بی مرزی و شکست مطالبات ، در یک رابطه ی وابسته کودکانه ، نفرت می آفریند و فرد اعتمادش را از دست می دهد ، اما در دوست داشتنی بالغانه و با حداقل وابستگی ، فرد هم به مرز دیگری تجاوز نمی کند ، هم اجازه نمی دهد دیگری به مرز او تجاوز کند . هم احساس تهدیدش متناسب با تجاوز احتمالی است و هم قدرت همدلی یعنی خود را به جای دیگری گذاشتن و او را درک کردن دارد . در این رابطه ، اعتماد مختل نمی شود و حتی اگر به دلایلی رابطه به شکست بینجامد ، فرد ناامیدی ناشی از این شکست را تعمیم نمی دهد و نسبت به همه بی اعتماد و بدبین نمی شود و ظرفیت درون روانی خود را برای دوست داشتن حفظ می کند . باری ، زمانی که بازی های کودکانه به جای روابط بالغانه بنشیند دیگر اعتمادی وجود ندارد .

    جوان و جامعه

    در دوران بزرگسالی در روان ناخودآگاه جوان ، عناصر دیگری در سطح جامعه جایگزین پدر طبیعی و اولیه ی او می شوند که صاحب همان دستور مداری برجوان هستند . دو عنصر مهم باید در این پدران جامعه وجود داشته باشد : یکی سنت و قوانین آن و دیگری حکومت قوانین شان .



    می توان فرض کرد که دو نوع جوان وارد اجتماع می شوند . جوانانی که مرد شدگی در آن ها به واسطه رابطه بهنجار با پدراولیه ، نسبتا نیکو شکل گرفته و جوانانی که این فراگرد ، به دلایلی که گفته شد ، بهنجار شکل نگرفته و هنوز کودکند:

    گروه اول
    برای ابراز مردانگی به بستر رشد نیاز دارند . برای تولید خلاقیت ، پذیرش مسئولیت و رشد هر چه بیشتر خصوصیات مردانه و در نهایت ساختن خود و جهان شان ، پدرانی لازم دارند با خصوصیاتی که گفته شد . یعنی حکومت و سنت و قوانین شان ، باید دارای خصوصیاتی باشند که در یک پدر مطلوب موجود است . اگر این گونه نباشد و جوانان نسبتا سالم ، در ارتباط ناسالم با جایگزینان پدر طبیعی قرار بگیرند ، بسیاری از آن ها به تدریج فراگرد واپس روی به کودکی را طی می کنند . یعنی منفعل ، توسو و وابسته می شوند و خصوصیات مردانه در آن ها کمرنگ می شود ، خلاقیت و همین طور میل طبیعی به چالش های اجتماعی را از دست می دهند یا در نهایت از چنین اجتماعی فرار می کنند و جذب جوامعی می شوند که فرصت رشد به آن ها بدهد .




    گروه دوم
    یعنی گروهی که این خصوصیات مردانه به علت رابطه نابهنجار با پدراولیه در آن ها درست شکل نگرفته برای ترمیم آن در دوران بزرگسالی ، باید پدرانی داشته باشند ( یعنی حکومت و سنت ) که پیغامی مخالف با پیغام پدر طبیعی خود به آن ها بدهند ، یعنی دارای خصوصات مثبتی باشند که ذکر شد . در غیر این صورت کماکان شکست خورده باقی می مانند و در نهایت به نابودی کشیده می شوند .



    در ایران کهن ، فرهنگ ها و داب و رسوم بسیار خوبی وجود دارد ، اما واکاوی برخی داستانها ، ما را به اصولی می رساند که انگار در وجود ما ایرانیان نهادینه شده است و ما را بر این برمی تابد که تا دیر نشده برایش فکری کنیم . مثلا در شاهنامه داستان رستم و سهراب نقل شده است . رستم پسرش را کشت و بر او پیروز شد . نمادی از پیروزی قانون کهنه بر قانون نو ؛ و نمادی از تمایل ناخودگاه پدران برای چیره شدن بر پسران .
    «نه» گفتن به کهنه و جدید شدن ، در فرهنگ ایرانی جایی ندارد ؛ یا در موارد بسیار سطحی مجاز است. در چنین فضایی رابطه حکومت و سنت با جوان نه تنها عاطفی نیست ،یعنی جوان پیغام « تو خوبی » دریافت نمی کند ، بلکه پیغام این است « تو بدی مگر خلافش ثابت شود » و این خلافش بودن ، زمانی اثبات می شود که جوان تابع و مطیع صد در صد باشد . یعنی جوان هرگز احساس نمی کند که می تواند با حرکت مثبت ، جهت دار و هدفمند و استدلال منطقی ، قانونی را به قانون رشد یافته تر ( از نظر خودش ) تغییر دهد . پس انگیزه حرکت پیدا نمی کند .


    در چنین فضایی، جای جوان کجاست؟ قانون جوان کجاست؟

    خانواده جامعه نابهنجار در نهایت به بی هنجاری کشیده می شود . انفعال ، اعتیاد ، بزهکاری ، شکست های عاطفی و خانوادگی ، فقر و ... رهاوردهای شوم یک جامعه بی هنجار است . در یک نگاه سریع و حتی سطحی می توان گفت جوانان ما در کجای این خط ایستاده اند !!
    جوان باید فرصت این را داشته باشد که با روش بالغانه آزمایش و خطا ، به قوانین زندگی پی ببرد و با سازگار کردن خود با آن ، رشد کند . جوان باید در بخشی از زندگی اجتماعی ، قوانین خود را به جای قوانین کهنه بنشاند و جسارت تجربه کردن ، آزمودن و حتی اشتباه کردن و تصحیح کردن داشته باشد . تنها در این بستر است که خلاقیت و رشد شکل می گیرد ، نابسامانی ها سامان می پذیرد و کودکی ها به بلوغ ایده آل بشر تبدیل می شود.


    تبیان
    ویرایش توسط zoh_reh : 15th July 2013 در ساعت 07:15 AM

    قوانین تالار روانشناسی



    الهی مرا آن ده که مرا آن به...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 18th July 2014, 04:05 AM
  2. ترفند: راست كليك در سايت هايي كه راست كليك در آن ممنوع است
    توسط SaNbOy در انجمن ترفندهای کامپیوتر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: 28th October 2013, 11:46 PM
  3. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 24th December 2012, 07:08 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th July 2010, 03:57 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd December 2009, 12:53 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •