مقاله: طنز در رباعیات خیام –قسمت اول
طنز خیام انسان را از درون می*خنداند و به تفکر وا می* دارد و او را نگران می*کند. انتقاد تلخ او نیرومندتر از خنده ی ظاهری است. طنز خیام بیش تر زیر سوال بردن افکار و اندیشه*های فلسفی و کلامی*اس حکماست نه روش اجتماعی و سیاسی. می*توانیم رباعی*های خیام را در چند گروه طبقه بندی کنیم:
۱ – ریشخند دنیا و تعلقات آن
خیام در عمر خود شاهد مرگهای عجیب و نابهنگام شاهان معاصر خویش بوده است، الب ارسلان، ملکشاه، برکیارق، و برادرش محمد که همه در اوج شکوه مندی و جوانی و توانایی از پای در آمدند و سرنوشت آنان برای حکیم نیشابوری انگیزه ی عبرت بوده است.
این عبرت آموزی و انتباه را در حالات مختلف باز نموده است، به ویژه وقتی در کوچه*ها و خیابانهای نیشابور قدم می*زده و سراچه*های فراوان کوزه گری را می*دیده است که چگونه خاک گرسنه چشم مردم خوار در زیر پای کوزه گر بی مقاومتی شکل می*گیرد و اجزای او به کوره بدل می*شود، فریاد می*آورد که:………
در کارگه کوزه گری کردم رای برپایه ی چرخ دیدم استاد به پای
می*کرد دلیر کوزه را دسته و سر از کله ی پادشاه و از دست گدای
چه دنیای فناپذیری که کله ی هوشمند پادشاهش در کنار دست گدا اجزای سازنده ی کوزه ی شراب می*خواران می*شوند! خیام به زبان طنز فریفتگان عمر فانی و د نیای ناپایدار را متنبه کند که اگر تاکنون زمین آزمند تو را نخورده است غره مشو که دیر یا زود تو را هم می*خورد؛ یعنی همه را می*خورد!
در کارگه کوزه گری رفتم دوش دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش
طنین و لحن سخن به ویژه در بیت دوم سخت هشدار دهنده و بیدار کننده است. تکرار پذسش و تصویری که شاعر از کارگاه کوزه گری ایجاد کرده است، ضمن خنداندن، او را به فکر وا می*دارد تا سایه ی مرگ و نیستی را بر هر طرف فرو بیفکند و ببیند.
۲ – مذهبیات رباعی*هایی که به باورهای مذهبی قشری و سطحی نگر اعتراض شده است. طنز در این بخش نیرومند تر است. البته هدف خیام آسیب رساندن به اندیشه*های دینی نیست. قصد او بیدار کردن جامعه و طرح بن بستهای فکری و توجه به دنیا و اغتنام فرصت است. «
بعضی از این رباعیات جنبه ی جدلی دارد یعنی طرح پارادوکسهایی است که برای متکلمان خصوصا شاعران طرح شده است. در حقیقت گوینده ی این رباعیات بیش از آن که قصد انشا داشته باشد به وجه اخبار سخن می*گوید و از بی بستها خبر می*دهد.»
خیام می*خواهد دیگران را از نگرشهای ضعیف بپرهیزاند. به ویژه وقتی باورهای مذهبی مردم دستاویز قدرت و تسلط زیرکان بر ساده لوحان قرار بگیرد خشم و اعتراض او را بیشتر بر می*انگیزد. وقتی می*بیند گروه فراوانی به دور از چشم مردم سرگرم دنیای خویش اند و در مستی شان غوطه ورند و مردم بازیچه ی هوس و دنیاخواهی ایشان، فریاد بر می*آورد که:
گر عاشق و مست، دوزخی خواهد بود
پس روی بهشت کس نخواهد دیدن
و یا
قران که مهین کلام خوانند آن را گه گاه نه بر دوام خوانند آن را
بر گرد پیاله آیتی هست مقیم کاندر همه جا مدام خوانند آن را
شاعر در این رباعی جامعه را در برابر پرسشی مهم قرار می*دهد. « چرا خط جام را همیشه و همه جا می*خوانند و خط قران را گاهی؟»
هر خرد سلیم و اندیشه ی الهی خواندن قران را تایید می*کند نه باده نوشی مداوم را. خیام این باور متعارف را می*شکند و ضربه از همین جا وارد می*شود که :
۱ – به شناخت حقیقی نرسیده ایم
۲ – عامل به قران نیستیم چون قران شراب را تحریم کرده است
۳ – جامعه لذت آنی را بر وعده*های باقی ترجیح می*دهد.
۴ – چرا تاثیر آیت پیمانه از تاثیر آیت قران بیش تر است.
۳ – خوش باشی و اغتنام فرصت
خیام به خوش بودن و اغتنام فرصت بسیار توصیه می*کند.غالب رباعیاتی که در زمینه*های دیگر مثل مذهبیات و بی اعتباری دنیا مطرح شدند رویی در خوش باشی و دم غنیمت شدن دارند. البته این امر لزوما عیاشی و باده خواری نیست و تاکید بر این است که نباید این عمر کوتاه را تلف کرد.
به تعبیر آقای علیرضا ذکاوتی خیام به مسلک خوش باشی شهرت دارد اما خوش باشی و می*نوشی تکیه کلامی*است برای کاستن از تلخی هراسی که آب را در دهان می*خشکاند:
این چرخ ستیزه روی ناگه روزی ما را ندهد امان که آبی بخوریم
یا
ای آمده از عالم روحانی تفت حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت
می*خور چو ندانی از کجا آمده ای خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
علاقه مندی ها (Bookmarks)