دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: اشعار صائب تبریزی

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    یار قدیمی
    نوشته ها
    5,480
    ارسال تشکر
    7,998
    دریافت تشکر: 20,776
    قدرت امتیاز دهی
    79814
    Array
    Sa.n's: لبخند

    پیش فرض اشعار صائب تبریزی

    <<اشعار صائب تبريزي>>
    از فروغ عشق، خورشيد قيامت کن مرا
    يا رب از دل مشرق نور هدايت کن مرا
    شسته رو چون گوهر از باران رحمت کن مرا
    تا به کي گرد خجالت زنده در خاکم کند؟
    موج بي‌پرواي درياي حقيقت کن مرا
    خانه‌آرايي نمي‌آيد ز من همچون حباب
    خانه دار گوشه‌ي چشم قناعت کن مرا
    استخوانم سرمه شد از کوچه گرديهاي حرص
    زنده‌ي جاويد از دست حمايت کن مرا
    چند باشد شمع من بازيچه‌ي دست فنا؟
    آتشين رفتار چون اشک ندامت کن مرا
    خشک بر جا مانده‌ام چون گوهر از افسردگي
    از فراموشان امن آباد عزلت کن مرا
    گرچه در صحبت همان در گوشه‌ي تنهاييم
    تا قيامت سنگسار از خواب غفلت کن مرا
    از خيالت در دل شبها اگر غافل شوم
    مرحمت فرما، ز ويراني عمارت کن مرا
    در خرابيهاست، چون چشم بتان، تعمير من
    من که باشم تا کنم تلقين که رحمت کن مرا؟
    از فضوليهاي خود صائب خجالت مي‌کشم
    از جواني حسرت بسيار مي‌ماند به جا
    آنچنان کز رفتن گل خار مي‌ماند به جا
    آنچه از عمر سبک‌رفتار مي‌ماند به جا
    آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است
    در کف گلچين ز گلشن، خار مي‌ماند به جا
    کامجويي غير ناکامي ندارد حاصلي
    پيش اين سيلاب، کي ديوار مي‌ماند به جا؟
    جسم خاکي مانع عمر سبک‌رفتار نيست
    وقت آن کس خوش کزو آثار مي‌ماند به جا
    هيچ کار از سعي ما چون کوهکن صورت نبست
    از شمار درهم و دينار مي‌ماند به جا
    زنگ افسوسي به دست خواجه هنگام رحيل
    چون قلم از ما همين گفتار مي‌ماند به جا
    نيست از کردار ما بي‌حاصلان را بهره‌اي
    برگ صائب بيشتر از بار مي‌ماند به جا
    عيش شيرين را بود در چاشني صد چشم شور
    باغهاي دلگشا در زير پر باشد مرا
    نيستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا
    چون جرس گلبانگ عشرت در سفر باشد مرا
    سرمه‌ي خاموشي من از سواد شهرهاست
    دست دايم چون سبو در زير سر باشد مرا
    باده نتواند برون بردن مرا از فکر يار
    بادبان کشتي از دامان تر باشد مرا
    در محيط رحمت حق، چون حباب شوخ‌چشم
    گردبادي مي‌تواند راهبر باشد مرا
    منزل آسايش من محو در خود گشتن است
    تيغ اگر چون کوه بر بالاي سر باشد مرا
    از گرانسنگي نمي‌جنبم ز جاي خويشتن
    قطره‌ي آبي اگر همچون گهر باشد مرا
    مي‌گذارم دست خود را چون صدف بر روي هم
    " برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "

  2. 6 کاربر از پست مفید Sa.n سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دوستان اصلا هول نکنید!! چیزی نیست!چیزی نیست!
    توسط kahrupay در انجمن اخبار نجوم
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th December 2012, 08:47 PM
  2. الواح هخامنشی چه چیزی را نشان می دهند؟ (+ترجمه جالب یکی از اسناد)
    توسط Majid_GC در انجمن ماد ، هخامنشیان (پارسیان) ، سلوکیان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th June 2012, 11:06 AM
  3. مقاله: فرآیند برنامه ریزی
    توسط Mr.Engineer در انجمن جغرافیا و برنامه ریزی شهری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th April 2011, 06:30 PM
  4. مقاله: مفهوم برنامه‌ریزی
    توسط Mr.Engineer در انجمن جغرافیا و برنامه ریزی شهری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th April 2011, 06:27 PM
  5. پریزی که جریان الکتریکی را قفل می‌کند
    توسط s@ba در انجمن تازه های تکنولوژی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th April 2010, 08:45 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •