کنار آمدن با برهمخوردن رابطه و دلشکستگی
اگر بهتازگی رابطهتان را به هم زدهاید و احساس ناراحتی میکنید، بدانید که تنها نیستید. همه آدمها در طول زندگیشان یکجایی برهمخوردن رابطه را تجربه میکنند، خیلیها مجبورند با قلب شکسته شدهشان، با موجی از غم، عصبانیت، سردرگمی، اعتمادبهنفس پایین و شاید حتی حسادت کنار بیایند.
میلیونها شعر و آهنگ برای قلبهای شکسته نوشته و خوانده شده است و حتی خیلی از جنگها بر سر همین موضوعات بوده است.
دلشکستگی واقعاً چیست؟
خیلی چیزها میتواند موجب دلشکستگی شود. بعضی ممکن است یک رابطه عاشقانه داشتهاند که قبل از اینکه برای برهمخوردن آن آمادگی داشته باشند، تمام میشود. خیلیها عاشق کسی هستند که هیچ علاقهای به آنها ندارد. خیلیها هم ممکن است بهخاطر بیتوجهی و بیتفاوتیهای دوست صمیمیشان ناراحت و عصبانی شوند.
بااینکه دلایل دلشکستگیها متفاوت است اما احساس فقدان در همه آنها وجود دارد – چه فقدان چیزی واقعی باشد یا فقدان چیزی که آرزویش را داشتهاید.
چطور میتوانم با احساسم کنار بیایم؟
همه میگویند این را فراموش میکنید و با فرد جدیدی آشنا میشوید اما به نظر خودتان هیچکسی تابهحال چنین احساسی نداشته است. اگر شما هم دچار این احساسات هستید، برای کمتر کردن درد و غمتان کارهای زیادی میتوانید انجام دهید. در زیر به چند نکته اشاره میکنیم که میتواند برایتان مفید باشد.
غمتان را بیرون بریزی
• احساساتتان را با دیگران درمیان بگذارید.
دردودل کردن با کسی که به او اطمینان دارید باعث میشود حالتان بهتر شود. این یعنی درمورد همه احساستان با آن فرد حرف بزنید، حتی اگر دلتان خواست سر روی شانهاش گذاشته و گریه کنید. اگر احساس میکنید آن فرد حرفتان را نمیفهمد، برای دردودل دنبال کس دیگری بگردید. (آره می دانیم که دردودل کردن برای پسرها خیلی سخت است اما قرار نیست به مربی کشتی یا تیم فوتبالتان موضوع را بگویید. با یکی از دوستان نزدیک یا اعضای خانواده، یکی از معلمها که حرفهایتان را خوب میفهمد یا یک مشاور حرف بزنید. ممکن است احساس کنید حرف زدن با یک زن، مثل خواهر بزرگتر یا یکی از دوستان برایتان راحتتر است.)
• برای گریه کردن خجالت نکشید.
برهمخوردن رابطه شرایط خیلی سختی است و گریه کردن خیلی کمکتان میکند. میدانیم که این هم برای پسرها خیلی سخت است اما گریهکردن هرازگاه هیچ خجالتی ندارد. لازم نیست کسی ببیند که اینکار را میکنید—قرار نیست که سر کلاس یا موقع تمرین فوتبال بزنید زیر گریه. جایی را پیدا کنید که تنهای تنها باشید، مثل شب در رختخواب یا زیر دوش حمام و تا میتوانید با گریه آنچه در دلتان هست را بیرون بریزید.
با خودتان مهربان باشید
• نقاط مثبت خودتان را به یاد بیاورید.
این نکته اهمیت خیلی زیادی دارد. بعضی وقتها کسانی که قلبشان شکسته، شروع به مقصر کردن خودشان برای اتفاقی که افتاده است میکنند. خیلی از دست خودشان ناراحت هستند و همه تقصیرات را گردن خودشان میاندازند انگار که کاری کردهاند که مستحق این دلشکستگی بوده است. اگر دیدید این اتفاق برای شما میافتد، در نطفه خفهاش کنید! نقاط مثبتتان را یاد خودتان بیاورید و اگر بهخاطر آن دلشکستگی قادر به انجام آن نیستید از دوستانتان بخواهید اینکار را برایتان بکنند.
• از خودتان خوب مراقبت کنید.
دلشکستگی موقعیتی بسیار استرسزا است پس اجازه ندهید بقیه بدنتان هم به دنبال آن بشکند. بهاندازه کافی بخوابید، غذاهای سالم بخورید، و مرتب ورزش کنید تا استرس و افسردگی را به حداقل برسانید و اعتمادبهنفستان را هم بالا ببرید.
• کارهایی انجام دهید که از آن لذت میبرید.
چه تماشای یک فیلم باشد یا رفتن به کنسرت، کاری بکنید که برای مدتی فکرتان را از آن احساسات منفی دور کند.
• خودتان را مشغول کنید.
گاهیوقتها وقتی غصهدار هستید اینکار خیلی سخت است اما واقعاً کمکتان میکند. الان وقت خوبی برای عوض کردن دکوراسیون اتاقتان یا شروع یک سرگرمی تازه است. این به آن معنی نیست که نباید به اتفاقی که افتاده فکر کنید—بررسی این اتفاق در ذهنتان جزئی از روند بهبود یافتن است. منظور این است که باید روی کارهای دیگری هم تمرکز کنید.
• به خودتان زمان دهید.
از بین رفتن ناراحتیها وقت میبرد. تقریباً همه فکر میکنند که دیگر حالشان خوب نمیشود اما روح انسان واقعاً اعجابآور است و دلشکستگی هم بعد از مدتی خوب میشود. اما چه مدت طول میکشد؟ همه چیز به این بستگی دارد که چه چیز موجب آن دلشکستگی شده باشد، چطور با این فقدان دستوپنجه نرم میکنید و چقدر سعی میکنید که اوضاع را به حالت عادی برگردانید. ممکن است از چند روز تا چندین هفته طول—و گاهی هم چندین ماه—طول بکشد.
بعضیها فکر میکنند که هیچ چیز دوباره باعث شادشدنشان نمیشود و به موادمخدر و الکل پناه میبرند. خیلی های دیگر هم اینقدر عصبانی میشوند که میخواهند بلایی سر خودشان یا یکنفر دیگر بیاورند. کسانیکه به مشروب، موادمخدر یا اقدام به خودکشی روی میآورند تا از واقعیت زندگی دور شوند و خودشان را نسبت به درد موجود بیحس کنند، باید بدانند که اثر این کارها فقط موقتی است. آنها واقعاً با آن درد برخورد نمیکنند و فقط روی آن سرپوش میگذارند و اینکار باعث میشود که این غم در درونشان ریشه دوانده و طولانیتر شود.
گاهیاوقات این ناراحتی اینقدر عمیق است و اینقدر طول میکشد که فرد به حمایت بیشتری نیاز پیدا میکند برای کسی که بعد از گذشت چند هغته حال بهتری پیدا نکرد و همچنان احساس افسردگی داشت، صحبت کردن با یک مشاور روانشناس بسیار مفید خواهد بود.
پس با خودتان صبور باشید و اجازه بدهید دردتان درمان شود.
مردمان
علاقه مندی ها (Bookmarks)