شکایت صاحبان آثار تاریخی پس از انحلال موزه چاپ کتابخانه مجلس!
اکنون پرسش صاحبان اصلی این وسایل و ماشین آلات قدیمی چاپ از رئیس کتابخانه مجلس این است: آیا به نظر شما، به لحاظ شرعی و قانونی و اخلاقی، انتقال این وسایل، بیاطلاع و اجازه صاحبان حقیقی و حقوقی دستگاهها ـ که هر یک وسایلشان را یا به نیت وقف یا هبه و یا امانی به موزه تاریخ چاپ کتابخانۀ مجلس تقدیم کردهاند ـ خالی از اشکال شرعی و قانونی و اخلاقی نیست؟!
در هفته های اخیر در اتفاقی نادر در تاریخ میراث فرهنگی ایران، وسایل در اختیار و تحت "امانت" یک موزه به موزه ای دیگر اهدا شد و در عین حال این وسایل ارزشمندی که قدمت برخی از آنها به سال های پس از 1800 میلادی نیز بازمی گشت، در حیات مجلس تلنبار شد تا سرمایه ای به نام موزه تخصصی چاپ عملاً از هم بپاشد و در عین حال جمع کثیری از اشخاصی که وسایل تاریخی شان را به عنوان امانت در اختیار کتابخانه مجلس قرار دادند، حس سواستفاده از اعتماد برایشان تداعی شود.
به گزارش تابناک، در خبرها آمده بود که طی تفاهمنامهای میان رئیس جدید کتابخانة مجلس و کتابخانةملی، موزة چاپ کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی (باتمام وسایل و ماشین آلات اهدائی و امانتی و وقفی آن) توسط رئیس جدید کتابخانۀ مجلس به کتابخانة ملی منتقل و واگذار شده است.
چاپخانه مجلس، در دوران پهلوی اول
گذشته از اینکه این تجهیزات به چه شکلی و در چه وضع اسفباری از موزۀ چاپ کتابخانۀ مجلس جمع آوری و به کتابخانۀ ملی منتقل شد، و یا اکنون این وسایل ارزشمند بیت المال در چه وضع نگران کننده ای در زیر باد و باران و برف قرار گرفته است، این سؤال برای اهالی میراث فرهنگی و دست اندرکاران حوزۀ صنعت چاپ و نشر ایران ایجاد شده است که چرا و به چه علت موزهای که با زحمات به چنین وضعی مبتلا گردد؟
زحمات جمع کثیری از چاپخانه داران و پیشکسوتان و خدمتگزاران صنعت چاپ ایران و با حمایت مالی دهها میلیون تومانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اعزام کارشناس دستگاههای قدیمی چاپ به خارج از کشور جهت خرید وسایل و ماشین آلات قدیمی برای موزۀ تاریخ صنعت چاپ کتابخانۀ مجلس و نیز با به امانت گرفتن تعدای از همین وسایل و ماشین آلات قدیمی از برخی سازمانها و ادارات و دستگاههای مهم کشور همچون کمیته امداد امام خمینی (ره)، سازمان میراث فرهنگی، دانشگاه فردوسی مشهد و دیگر نهادها به نتیجه رسیده بود.
و یا چرا و به چه علت، چنین مکانی که با هزاران امید و آرزو در حال شکل گیری و ثمردهی بود، اکنون بایک تصمیم عجولانه و غیرکارشناسی و شخصی به چنین شکلی مورد بی مهری قرار میگیرد؟
گویا در میان برخی مدیران جدید، عرف شده که در ابتدای مدیریت خود،با گرفتن تصمیماتی عجیب وغریب و البته بدون در نظر گرفتن حوادث و تبعات و عواقب آنها، خودی بنمایند و خدای ناکرده بدون قصد و نیتی باعث رنج و عذاب خود و دیگران شوند و ناخواسته باعث به هدر دادن ثروث مادی و معنوی جامعه هم ایضاً!
ماشین چاپ دستی حروف و گراور
موزة تاریخ صنعت چاپ کتابخانۀ مجلس، درتاریخ11 شهریور 1389ـ روز ملی صنعت چاپ ـ به طور موقت افتتاح و بعدتر به شکلی گسترده تر در بهمنماه همان سال، با حضور ریاست محترم مجلس شورای اسلامی آقای دكتر علی لاریجانی و جمعی از پیشكسوتان و اهالی چاپ و نشر و نیز مقامات فرهنگی و اجتماعی کشور افتتاح شد.
از ابتدا این استدلال در میان بود که چون اولین چاپخانة کشور بعد از مشروطه و درمجلس شورای ملی برپا گردید، موزة چاپ هم در کتابخانة مجلس ایجاد گردد و وقتی ایدة تأسیس آن در میان برخی دلسوزانعرصة صنعت چاپ این کشور شكل گرفت آنها طی توافقات اولیهای که با رئیس وقت کتابخانۀ مجلس حجت السلام و المسلمین دکتر رسول جعفریان داشت، تلاش کرد هر چه زودتر این موزه را راهاندازیکنند.
ماشین چاپ حروف و گراور فلکه ای مدل آلبرت
با تلاش این افراد بود که این موزه ـ که درحدود دو سال و اندی از عمر آن میگذشت ـ چنان غنایی یافتکه از حیث داشتن اشیای گرانبها و قدیمی به یکی از کمنظیرترین موزههای چاپ خاورمیانه تبدیل شد.
یکی از چهرههای تأثیرگذار در تأسیس موزۀ چاپ کتابخانۀ مجلس، استاد اسمعیل دمیرچی پیشکسوت صنعت چاپ ایران بودکه توانست در مدت کوتاهی و با تکیه بر پشتوانه های خداوندی و نیز عشق و علاقۀ زایدالوصفش به تاریخ صنعت چاپ ایران، صدها دستگاه قدیمی و گرانبهای چاپ را از اشخاص و سازمان ها به عنوان هدیه و یا وقف و یا امانت برای موزۀ چاپ كتابخانه مجلس جمع آوری نماید.
این تلاشها ادامه داشت تا پیشینة ارزشمند صنعت چاپ کشور در موزهای که آرزوی برخی دوستداران و فعالان این صنعت بود گردآوری و از آنها صیانت شود، اما اوضاع به یکباره تغییر کرد. حجتالاسلام والمسلمین جعفریان -رئیس سابق کتابخانة مجلس- که رئیس موزة چاپ و عضو هیئت مؤسسان آن هم بودـ تصمیم به کنارهگیری از مقام خود گرفت و با وجود اصرارهای بزرگان نظام و شخص رئیس محترم مجلس و نیز برخی نمایندگان محترم مجلس برای ماندن در این جایگاه،کنارکشید و نتیجتاً کتابخانة مجلس رئیس جدیدی پیداکرد، به نام آقای محمد رجبی.
وی در همان ابتدای کار و در یک اقدام سؤالبرانگیز بدون بررسیهای کارشناسانه و نیز بدون در جریان گذاشتن اعضای هیئت امنای کتابخانه و یا مؤسسان موزه که هر کدام در گوشهای به دنبال تجهیز کردن هر چه بیشتر موزه بودند، و مهمتر از همه بدون اطلاع و اجازه از صاحبان وسایل و ماشینآلات ـ اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی ـ تصمیم گرفتند تا با سرعت هر چه تمامتر تفاهمنامهای با کتابخانة ملی که خود تا چند روز قبل از آن كارمند رسمی آنجا بودند و همچنان نیز هستند، تفاهم نامه ای تنظیم و به امضا برسانند و با این کار عملاً ضمن انحلال موزه چاپ در کتابخانۀ مجلس، دستور انتقال تمام وسایل و ماشین آلات و غیره را به کتابخانة ملی صادر کردند.
همگان ناباورانه این خبر را شنیدند و هرچه تلاش کردند تا بلکه جلوی این تصمیم نادرست گرفته شود، ولی متاسفانه به جایی نرسید و حتی ایشان حاضر به شنیدن حرف صاحبان اصلی این موزه هم نشدند. و سرانجام و در کمال افسوس حاصل تلاش عدهای از دلسوزان فرهنگ این مرز و بوم با یک تصمیم عجیب و سؤال برانگیزآقای محمد رجبی بر باد رفت.
کار به آنجا کشید که ظاهراً برخی از اهداکنندگان ـ اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی ـ تصمیم به بازپسگرفتن اشیا و وسایل تقدیمی خودشده اند؛ اشیایی که ارزش مادی آنها بالغ بر میلیاردها ریال است و آنها، این وسایل ارزشمند را بی هیچ چشمداشتی و تنها به خاطر اعتبار و شأن کتابخانۀ مجلس و نیز مشاهدة تلاش دلسوزانة افرادی چون دمیرچی و جعفریان به این موزه سپرده بودند.
امید میرود رئیس کتابخانة مجلس هرچه زودتر در این تصمیم خود تجدید نظر نماید تا این گنجینة ارزشمند فرهنگی و تاریخی به جایگاه اصلی و واقعی خود بازگردانده شود.
در غیر این صورت بر این باوریم که بیشک، دیر یا زود، بزرگان این سرزمین و مقامات عالیرتبة فرهنگی و اجتماعی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران چنین -حرکت غیرمنصفانه که بر دلسوزان و دستاندرکاران و اصحاب صنعت چاپ ایران رفته را نخواهند پذیرفت و به حق پیگیر حل این مسئله از طریق قانون و شرع خواهند شد.
اکنون سوال صاحبان اصلی این وسایل و ماشین آلات قدیمی چاپ از رئیس کتابخانه مجلس این است: آیا به نظر شما، به لحاظ شرعی و قانونی و اخلاقی، انتقال این وسایل، بی اطلاع و اذن و اجازۀ صاحبان حقیقی و حقوقی دستگاهها که هریک وسایلشان را یا به نیت وقف، و یا به صورت هبه و یا به طور امانت به موزۀ تاریخ چاپ كتابخانۀ مجلس تقدیم کرده اند، آیا اگر به جایی دیگر منتقل شود، به نظر شما، خالی از اشكال شرعی و قانونی و اخلاقی نیست؟!
علاقه مندی ها (Bookmarks)