دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18

موضوع: قشنگ ترین و بانمک ترین خاطرتون رو تعریف کنید :)

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #12
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    باغبانی
    نوشته ها
    259
    ارسال تشکر
    1,293
    دریافت تشکر: 1,645
    قدرت امتیاز دهی
    296
    Array

    پیش فرض پاسخ : قشنگ ترین و بانمک ترین خاطرتون رو تعریف کنید :)

    دقیق یادم نیست کجا و کی بوده، فقط یادمه که یه جمع دانشجویی بود مثل اردو یا بازدید،
    یه جایی تو راه اتوبوس نگه داشت و مام پیاده شدیم، احتمالا برا نماز یا نهار و ...، بیرون بغل یه ساختمونی یه تانکر آب بزرگی بود واسه آب خوردن،
    رو دیواری که تانکر بغل اون بود در یک زمینه آبی و خط سفید رنگ یه چیزی نوشته شده بود، خطشم نستعلیق بود و جَو اون دیوار کاملا شاعرانه بود (!).
    منم شروع کردم به خوندن اون شعری که رو یوار با خط نستعلیق نوشته شده بود: تا نَکَرد و جِداره است و ....................، به «و» که رسیدم دیدم عــــه!! بقیه شعره با قبلش هماهنگ نیست و یه وزن نفس گیری داره (!!!)
    شروع کردم از اول اون شعرو خوندم: تا نَکَرد و جِداره است و .............. دوباره همون اتفاق افتاد(!!!) و ادامه اون شعر (که الان دیگه یادم نیست چی بود و نقطه چین گذاشتم) با قسمت قبلیش، وزن و آهنگش یکی نبود (!!!).
    خدای من .. (!!!) این دیگه چجور شاعری بوده، نابغه زمان بوده لابد (اینا حرفایی بود که پشت سر نویسنده زدم).
    ول کن نبودم باید اون شعرو سَر وزن میاوردم، اینه که عینکمو برداشتم، با پشت دستام چشامو مالیدم، یه چند تا پلک هم زدم (همونکه سهراب میگه چشمها را باید شست و جور دیگر باید دید، من واقعا حرف سهرابو عملا اینجا درک کردم، عجب چیزی گفته سهراب. حالا من نَشستما فقط با پشت دست چشامو مالیدم، ببین اگه میشستم چی میشد دیگه (!!!!)) و شروع کردم برای سومین بار اون شعرو خوندم و دیدم که نوشته:
    تانکِر دو جِداره است و ...........
    یعنی هرچی ستاره و سیاره و شهابسنگ بود دور سرم چرخیدن (مثل کارتونا)
    در واقع در مورد اون تانکر آب نوشته بوده، منم پیش خودم اونقدر ضایعععععععععععععععع شددددددددددمممممممممممممم ولی دیگه به رو خودم نیاوردم، آخه نمیدونید که خیلی شاعرانه نوشته بود


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st September 2012, 12:57 AM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th October 2011, 04:42 PM
  3. تعاریف مربوط به تونلها و ساختگاه
    توسط ریپورتر در انجمن مهندسی سازه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th December 2009, 05:45 PM
  4. نگاهی به تعريف يک کوانتوم گرانش
    توسط هیوا در انجمن کوانتوم
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd July 2009, 08:27 PM
  5. خبر: تعبير روياي توليد پارچه‌هاي پاره نشدني!
    توسط AvAstiN در انجمن اخبار هنری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th April 2009, 10:12 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •