دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10

موضوع: برگه مجتبی ، دست به دست بین معلم ها می گشت اشک و خنده دبیران در هم آمیخته بود

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    -----------
    نوشته ها
    73
    ارسال تشکر
    1,337
    دریافت تشکر: 851
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    Dirya_Del's: چشمک2

    پیش فرض برگه مجتبی ، دست به دست بین معلم ها می گشت اشک و خنده دبیران در هم آمیخته بود

    پرونده اش را زیر بغلش گذاشتند و بیرونش کردند

    ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فریاد کشید :
    بهت گفته باشم ، تو هیچی نمی شی ، هیچی
    مجتبی نگاهی به همکلاسی هایش انداخت ، آب دهانش را قورت داد خواست چیزی بگوید اما ، سرش را پایین انداخت و رفت

    برگه مجتبی ، دست به دست بین معلم ها می گشت اشک و خنده دبیران در هم آمیخته بود


    امتحان ریاضی ثلث اول :


    سئوال : یک مثال برای مجموعه تهی نام ببرید
    جواب : مجموعه آدم های خوشبخت فامیل ما
    سئوال : عضو خنثی در جمع کدام است ؟
    جواب : حاج محمود آقا ، شوهر خاله ریحانه که بود و نبودش در جمع خانواده هیج تاثیری ندارد و گره ای از کار هیچ کس باز نمی کند
    سئوال : خاصیت تعدی در رابطه ها چیست ؟
    جواب : رابطه ای است که موجب پینه دست پدرم ، بیماری لاعلاج مادرم و گرسنگی همیشگی ماست

    معلم ریاضی اشکش را با گوشه برگه مجتبی پاک کرد و ادامه داد


    سئوال : نامساوی را تعریف کنید
    جواب : نامساوی یعنی ، یعنی ، رابطه ما با آنها ، از مابهتران ، اصلا نامساوی که تعریف و تمجید ندارد ، الهی که نباشد
    سئوال : خاصیت بخش پذیری چیست ؟
    جواب : همان خاصیت پول داری است آقا ،که اگر داشته باشی در بخش بیمارستان پذیرش می شوی و گرنه مثل خاله سارا بعد از جواب کردن بیمارستان تو راه خانه فوت می کنی
    سئوال : کوتاه ترین فاصله بین دو نقطه چه خطی است ؟
    جواب : خط فقر ، که تولد لیلا ، خواهرم را ، سریعا به مرگش متصل کرد


    برگه در این نقطه کمی خیس بود و غیر خوانا ، که شاید اثر قطره اشک مجتبی بود

    معلم ریاضی ، ادامه نداد برگه را تا کرد ، بوسید و در جیبش گذاشت
    مجتبی دم در حیاط مدرسه رسیده بود ، برگشت با صدای لرزانش فریاد زد
    آقا اجازه : گفتید هیچی نمی شیم ؟ هیچی ؟
    بعد عقب عقب رفت ، در حیاط را بوسید
    و پشت در گم شد



    براي دشمنانت ، كوره را آنقدر داغ مكن كه حرارتش خودت را هم بسوزاند...




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 18th July 2014, 03:05 AM
  2. ترفند: راست كليك در سايت هايي كه راست كليك در آن ممنوع است
    توسط SaNbOy در انجمن ترفندهای کامپیوتر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: 28th October 2013, 10:46 PM
  3. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 24th December 2012, 06:08 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th July 2010, 02:57 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd December 2009, 11:53 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •