پشت بام؛ فضای رها شده شهرهای ایران
در گذشتهای نه چندان دور در تهران و خیلی شهرهای ایران بسیاری از شهروندان شبهای تابستان روی پشت بامها میخوابیدند و لابد لذت کاوش شبانه شگفتیهای آسمانی صاف و بیغبار را خیلیها روی بام خانهها هنوز به یاد دارند.
در گذشتهای نه چندان دور در تهران و خیلی شهرهای ایران بسیاری از شهروندان شبهای تابستان روی پشت بامها میخوابیدند و لابد لذت کاوش شبانه شگفتیهای آسمانی صاف و بیغبار را خیلیها روی بام خانهها هنوز به یاد دارند.
شاید امروز هم در شهرهایی که بناها هنوز گرفتار نوسازیهای مرسوم نشدهاند و پشت بامی برای خوابیدن باقی مانده و البته شرایط آب و هوایی نیز فراهم است؛ هنوز این سنت باقی مانده باشد.
این عادت در واقع بخشی از یک کلیت فراموش شده شامل پویایی و کاربرد مستمر پشت بام مانند دیگر بخشهای یک خانه (حیاط، اتاق زندگی و...) است.
پشت بام در یک خانه جایی برای بازی بچهها، خشک کردن میوهها و ساخت فرآوردههای خوراکی خانگی، پهن کردن لباسها، استراحت شبانه، نگهداری پرندگان و... بوده است.
ظهور مفهوم مالکیت مشاع (اشتراکی) برای قسمتهایی مثل پشت بام و نداشتن تجربه مدیریت اشتراکی توسط نوهمسایگان، اشراف طبقات ساختمانها به یکدیگر (اشراف غریبهها)، وارد شدن اجزای جدید تاسیساتی و ساختمانی و البته آشفتگیهای بصری- صوتی و آلودگی هوا از مهمترین دلایل افول نقش پشت بامها و دیگر بخشهای نیمه باز مثل ایوان و تبدیل آنها به فضاهایی بیاستفاده هستند.
پیش از این، به صورت سنتی الگوهای فرهنگی- محلی، شکل و کاربری بخشهای مختلف بنا و اجزای شهر را تعریف میکردند؛ اما در فرآیند توسعه نوین و دگرگونی شکل زندگی شهری فقط قوانین و سیاستهای تشویقی که بر اساس تحلیل درستی از الگوهای زندگی محلی ارایه شدهاند، میتوانند شکل و کاربردهای درستی برای بخشهای مختلف بنا و شهر تبیین کنند. به همان دلیلی که امروز تعریف واضح و کارآمدی برای آشپزخانه یا محل قرارگیری دستشویی یا نسبت همسایگیها در طبقات یک خانه - آپارتمان نوین ایرانی نداریم؛ وضعیت و نقش پشت بامها نیز آشفته و نامعلوم است.
نقطه شروع این آشفتگی در ایران، دورهای است که دیگر خانهها و شهرها توسط کاربرانشان ساخته و توسعه داده نشدند و تصمیم گیری برای طرح بخشهای مختلف ساختمان به صورت عمده به سازندگان سوداگر سپرده شد. هم زمانی فرآیند رشد سریع ساخت و ساز و افزایش تراکم شهری، با تدوین مجموعه قوانینی برای توسعه و نظارت به ساخت و ساز که مبنای شکلگیری آنها کمتر توجه به نیازهای کاربران بود و ساخت براساس الگوهای محلی را به هیچ روی تشویق نمینمود؛ موجب نادیده انگاشتن فرصت استفاده بهینه از بخشهایی چون پشت بام شد.
ظهور مفهوم مالکیت مشاع (اشتراکی) برای قسمتهایی مثل پشت بام و نداشتن تجربه مدیریت اشتراکی توسط نوهمسایگان، اشراف طبقات ساختمانها به یکدیگر (اشراف غریبهها)، وارد شدن اجزای جدید تاسیساتی و ساختمانی مانند کولرها، لولههای تاسیساتی، آنتنها و آسانسور و البته آشفتگیهای بصری- صوتی و آلودگی هوا از مهمترین دلایل افول نقش پشت بامها و دیگر بخشهای نیمه باز مثل ایوان و تبدیل آنها به فضاهایی بیاستفاده هستند.
سکوت قوانین ساخت و ساز در مورد شکل و کاربری ایوان و پشت بام و حذف آنها از زیر بنای مفید و دامن زدن به سوداگری ساخت، آنها را به بخشهایی از دست رفته تبدیل کرده که به اجبار ساخته میشوند اما بیاستفاده میمانند یا در بهترین حالت به محلی برای انبار کردن اضافات زندگی آپارتمانی تبدیل میشوند و بدین ترتیب منظر شهر دچار آشفتگی دو چندان میشود. تدوین قانون تملک آپارتمانها و تنظیم قوانین حقوقی مالکیت مشاعی نیز گرچه نحوه اداره بخشهای عمومی را نظاممند کرد اما در جهت کاربرد بهتر مشاعات راه حلهای عملی چندانی ارائه نکرده اند.
در عین توجه به ارتباط تنگاتنگ این موضوع با مسایل فرهنگی، باید در نظر داشت که این مشکل فقط مختص شهرهای ما نیست. از این رو بررسی تجربه شهرهایی که پیش از این با شرایط مورد اشاره رو برو شدهاند میتواند کارساز باشد. تبدیل کردن بامها به فضای سبز، اجتماعات، فضاهای تفریحی مانند استخر یا رستوران، تعدادی از تجربههای قابل توجه است. امروز بامهای سبز یکی از معمولترین کاربردهای پیشنهادی در کشورهای توسعه یافته است.
توسعه رویکرد استفاده از انرژیهای نو، مباحث زیست محیطی و متداول شدن کاربرد مولدهای برق و آبگرمکنهای خورشیدی در ساختمانهای خصوصی و عمومی شهری، پشت بامهای بیاستفاده را تبدیل به ارزشی افزوده برای ساختمانها کرده است. مقایسه عکسهای هوایی امروز با دو تا سه دهه قبل بسیاری از شهرها چون نیویورک، لندن، پاریس و استانبول گویای تغییرات اساسی در استفاده از بامها به نفع مسایل زیست محیطی است.
توسعه رویکرد استفاده از انرژیهای نو، مباحث زیست محیطی و متداول شدن کاربرد مولدهای برق و آبگرمکنهای خورشیدی در ساختمانهای خصوصی و عمومی شهری، پشت بامهای بیاستفاده را تبدیل به ارزشی افزوده برای ساختمانها کرده است.
در شهرهای ایران نیز میتوان نمونههایی از کاربردهای خوب و بد پشت بامها را فهرست کرد. بهسازی فضای بام در برخی طرحهای متاخر معماران برای ساختمانهای خصوصی و کاربرد آزمایشی انرژیهای نو در بسیاری از ساختمانهای عمومی شهری در نتیجه سیاستهای حمایتی و تشویقی سازمانهای ذیربط بخشی از تجربیات قابل توجه است.
نگاه طراحان اندیشمند به کاربردی کردن بامها از طریق بهینه سازی سیستمهای تاسیساتی و حذف زوائد روی بامها، استفاده از مصالح مناسب و پیش بینی امکاناتی برای گذران اوقات روی بام مثل سایبان، نشیمنگاه، نورپردازی، سرویس بهداشتی و... بسیار قابل تمجید است اما برای ایجاد فرهنگ مناسب، کاربرد درست باید بیش از اینها توسعه یابد. در عوض باید به کاربرد نادرست بامها برای دکلهای مخابراتی و امثال آن یا در بسیاری موارد مسدود کردن دسترسی عمومی و پاک کردن صورت مساله نیز اشاره کرد.
این کاستیها که در نتیجه مجموعهای از کمبودهای فرهنگی، اقتصادی، حقوقی شکل گرفته است؛ با توجه دادن جامعه به مزیتهای بالقوه بخشهایی که تقریبا به اندازه تمام سطح ساخته شده شهرها وسعت دارند قابل اصلاح است. شاید امروز دیگر پشت بامهای مشاع محل مناسبی برای خوابیدن یا نگهداری پرندگان نباشد اما توجه به پیشنهادهایی که در پی میآید میتواند کاربردها و مزیتهای تازهای ایجاد نموده و به تحقق هدف بهسازی نمای پنجم شهرهای کشور کمک نماید:
• افزودن مفادی به قوانین ساخت و ساز و آیین نامههای شهرداریها در مورد طراحی و نظارت بر اجرای پشت بام ها
• توجه سازمان نظام مهندسی و سایر نهادهای ذیربط به تدوین و تصویب ضوابط مناسب در قالب مقررات ملی ساختمان،
• توجه معماران و طراحان تاسیسات به پالایش زواید طراحی روی بام
• روشنگری فرهنگی و تبلیغات شهری نهادهای تاثیرگذار برای معرفی مزیتهای عمومی پشت بامها
علاقه مندی ها (Bookmarks)