مطالعه ی نقد بدون مطالعه ی متن اثر نقد شده کار صحیحی نمی باشد . لذا آوردن متن نمایش نامه در کنار نقد آن این فرصت را برای خواننده نقد می دهد تا با مقایسه ی با متن اصلی به داوری بپردازد و نقد با نظرات همه ، یک نقد کاربردی و آموزشی گردد . همان طور که پیش تر در توضیح نقد نوشته شده ی روزنامه ی کیهان به نمایش نامه ی روز حسین اثر محمد رحمانیان بیان گردید برای منی که اثر محمد رحمانیان را نخوانده ام ، بی اصافانه داوری خواهم کرد که این کار نادرستی خواهد بود .
به این ترتیب پس از مطالعه ی متن نمایش نامه ی نفر چهارم شما را به مطالعه ی نقد دعوت می نمایم .
نمایش نامه ی نفر چهارم نوشته ی آقای محمد صالح سلطانی سروستانی اثری است که توانسته با ترسیم فضایی که خلق کرده است به یک اثر زیبای هنری تبدیل شود اما در این میان نکات چند وجود دارد که به نظر می رسد با اصلاح موارد فوق بر زیبایی اثر افزوده خواهد گردید .
نمایش نامه با قرار دادن چهار شخصیت سارا ، رزی ، سروش و امیر در کنار هم در یک مهمان سرای لب مرز سعی کرده در فضایی که این افراد منتظر فرار از کشور هستند ناگاه در شرایطی قرار می گیرند که باید از زندگی دست بشویند . و حالا در آستانه ی مرگ به روایت داستان زندگی خود می پردازند و متوجه می شویم که زندگی آن ها به هم مرتبط است .
با مطالعه ی متن متوجه خواهیم شد که بخش اول متن که به شرایط قبل از باز شدن گاز مربوط است از یک انسجام مناسب برخوردار نیست در عین حال بخش دوم که مربوط به روایت قصه ی زندگی افراد است به زیبایی ساخته و پرداخته شده است . مشکلی که در اغلب نمایش نامه ها و فیلم نامه های ایرانی عکس این مطلب است و آن عبارت از آن است که اثر در ابتدا به زیبایی ساخته و پرداخته می شود اما پایان آن با ضعف روبروست در حالی که این اثر بخش پایانی را به خوبی در اصطلاح تفت داده است . و این برای این اثر نقطه ی قوتی است .
از مهم ترین مسائلی که در ابتدای اثر وجود دارد توضیحات زیادی است که در ابتدای اثر بیان گردیده است . یک نمایش نامه ی خوب هیچ گاه در ابتدا چکیده ی اثر را نمی آورد زیرا خواننده را برای فهمیدن لحظه لحظه قصه عطش نمی گذارد . معمولاً در نمایش نامه فقط به ترسیم فضای صحنه در ابتدای اثر می پردازند و نیز به ذکر نام شخصیت ها بسنده می شود و اشاره به این نکته که مثلاً شخصیت های اثر مثبت یا منفی هستند کار صحیحی نیست زیرا از جذابیت اثر می کاهد .
در متن اثر نیز توضیح اضافی دستور صحنه ها باعث می گردد تا خواننده فکرش از قصه جدا گردد . معمولاً توضیح صحنه ها در نمایش نامه به حدی داده می شود که در پیشبرد داستان موثر باشد و این کارگردان اثر است که خود با میزانسن اثر را به اجرا در می آورد و تنها وظیفه ی نویسنده بیان داستانی است که قابلیت نمایشی داشته باشد .
اغلاط املایی و نگارشی اثر منفی زیادی نسبت به نویسنده بر روی مخاطب می گذارد برای نمونه در این جمله ( سروش: عزیزم ! شما که نباید ناراحت بشین به این زودی ) باید به این زودی را در میان جمله آورد و جمله را این گونه اصلاح کرد که (سروش: عزیزم ! شما که نباید به این زودی ناراحت بشین )
همچنین اغلاط املایی زیادی در متن مشاهده می شد که باعث می شود نگاه مخاطب نسبت به نویسنده تغییر کند . هر چند ممکن است این اغلاط کار تایپیست باشد اما بهتر است متن پیش از انتشار یک بار بازبینی گردد .
در بخشی ازنمایش نامه نیز شخصیت امیر در حال نماز خواندن است . در این قسمت متاسفانه به حریم نماز هتک حرمتی صورت می گیرد . هتک حرمت در آثار هنری باعث می گردد که مخاطب به آن اثر ارزش قایل نشود و در نتیجه این اثر برای کار از سوی کارگدان ها انتخاب نگردد و حتی در صورت انتخاب نیز توسط هیات های بازخوانی و بازبینی مردود اعلام گردد . بهتر بود به جای هتک حرمت به حریم نماز ، شخصیت امیر را در فضای دیگری که نشان از خشکه مذهبی بودن او می کند قرار داده شود . برای نمونه اگر به فیلم کتاب قانون مازیار میری و نقشی که داود فتحعلی بیگی در بیروت انجام می دهد توجه کنید بدون اهانت به مقدسات یک شخصیت خشکه مقدس به زیبایی ترسیم گردیده است .
همچنین در بخشی از متن به ذکر جلاله ی « لااله الا الله » بی احترامی صورت می گیرد که این امر نیز کار صحیحی نیست . هنرمند باید الگوی مردم باشد لذا باید در اثری هم که خلق می کند یک الگو ارائه دهد نه آن که با بی احترامی و بی ادبی به ترویج بد اخلاقی بپردازد .
در بخشی از متن نیز چنین جمله ای استفاده شده بود که : پدر خدا بیامرزم معین البکا بود . در اغلب نوشته ها مانند مقالات و کتاب ها رسم است که برخی لغات که ممکن است برای مخاطب آشنا نباشد در پاورقی یا در داخل پرانتز توضیحی داده می شود . این امر در نمایش نامه نویسی کشور ما متاسفانه رایج نیست و گاه لغاتی استفاده می شود که برای یک مخاطبی که تنها به خواندن آن می پردازد فرصت تحقیق در لغت را فراهم نمی آورد .
در جمله ی فوق بهتر بود توضیح داده می شد که معین البکاء در واقع همان کارگردن تعزیه است . هر چند این امر را همه ی تئاتری ها می دانند اما برای یک مخاطب عادی که این متن را برای مطالعه برگزیده است شاید لغت آشنایی نباشد .
http://www.namayeshnameh.blogfa.com
علاقه مندی ها (Bookmarks)