خستگي يكي از شايعترين علايم بعد از درمان سرطان پستان است. عليرغم شناخت اين عارضه، اطلاعات كمي در مورد علت ايجاد و چگونگي برخورد با اين احساس وجود دارد.
مطالعات مختلفي كه انجام شده نشان داده است كه 76 درصد از خانم هايي كه مبتلا به سرطان پستان بوده اند و از 2 سال تا 10 سال قبل، پرتو درماني شده اند و در زمان پيگيري فاقد بيماري بوده اند از خستگي شكايت داشته اند اين عارضه به سن بيمار و مدت زماني كه از پرتو درماني گذشته، ارتباطي نداشته است.
يافته هاي حاصل از مطالعات متعدد نتوانسته است تصوير روشني از عامل احساس خستگي بعد از پرتو درماني را به دست دهد. بيشتر شدن احساس خستگي طي پرتو درماني تاييد شده، ولي بازگشت فرد به حالت اوليه و طبيعي بايد در طول چند هفته بعد از خاتمه درمان تحقق يابد.
با وجودي كه در يك مطالعه مشخص شد، ميزان خستگي در خانم هاي داراي رده سني مشابه و بدون سرطان با كساني كه پرتو درماني شده بودند قابل تمايز نيست اما مطالعه ديگر بالاتر بودن واضح خستگي را در خانم هايي كه قبلا به خاطر سرطان پستان پرتو درماني شده اند گزارش كرده است اين تناقض شايد بخاطر شيوع احساس خستگي در جمعيت عادي و تنوع قابل توجه در گزارش بيماران از خستگي باشد.
به هر حال علي رغم پيشرفت هايي كه در زمينه احساس خستگي در نجات يافتگان از سرطان پستان به عمل آمد است 2 سوال اصلي هنوز بدو جواب است:
اول: چرا خانم هايي كه مبتلا به سرطان پستان بوده اند احساس خستگي را ماهها و حتي سالها بعد از خاتمه درمان دارند؟
دوم: چه چيزي در پيشگيري و يا كاهش خستگي موثر است؟
خستگي در خانم هاي مبتلا به سرطان پستان ممكن است از تغييرات فيزيولوژيك حاصل از درمان، به خصوص شيمي درماني، مثل كم خوني و تجمع متابوليت ها ناشي شود و يا از تاثير غير مستقيم عوارض درمان، مثل بي اشتهايي، تهوع، تب و غيره به وجود مي آيد در حالي كه اين مكانيسم رويداد خستگي را در طول درمان توجيه مي كند، اما نمي تواند علت تداوم خستگي را بعد از خاتمه درمان روشن كند.
تغيير در كار تخمدانها به دنبال درمان،يائسگي هاي ناشي از درمان، علائم و ازوموتور به دنبال آن، مانند گرفتگي مي تواند در احساس خستگي موثر باشد. در موردهاي خانمهايي هم كه يائسه بوده اند. قطع مصرف هورمونهاي استروژن مي تواند عامل افزايش احساس خستگي باشد. بنابراين مداخله هاي غير هورموني براي كاهش علائم و ازوموتور بايد در بهبود خستگي كمك كند.
دوم: اينكه پاسخ رفتاري به احساس خستگي در طول درمان مي تواندبه دوران بعد از درمان هم ادامه يابد؟ بيماراني كه در زمان درمان خود را با حالتهاي بيماري و احساس بيمار بودن تطبيق داده اند. (مثلا پذيرش اينكه از نظر قواي جسماني با يك فرد سالم فرق مي كنند و محدود كردن فعاليت هاي بدني و اجتماعي) بيشتر دچار فرم هاي مزمن خستگي مي شوند، بنابراين تصور مي شود معالجات مبتني بر روشهاي تصحيح آن گروه از عوامل رواني، اجتماعي كه باعث جا افتادن باور نادرست احساس خستگي در بيمار شده بتواند سبب ترميم روحيه وي شده و در مبارزه اش با احساس خستگي مفيد باشد.
منبع مورد استفاده: نشريه دانستني هاي سرطان سال اول شماره 3
علاقه مندی ها (Bookmarks)