زشت ترین و زیبا ترین زن دنیا
مردی تعریف میکرد که با دو دوستش به جنگل های آمازون رفته بود و در آنجا گرفتار قبیله ی زنان وحشی شدند و آنها دو دوستش را کشتند. وقتی از او پرسیدند چرا تو زنده ماندی،گفت: زن های وحشی آمازون از هر یک از ما خواستند به عنوان آخرین خواسته و وصیت چیزی را از آنها بخواهیم تا برای ما انجام بدهند.هر یک از دوستانم تقاضاهای خود را گفتند و آنها خواسته های دو دوستم را انجام دادند و سپس آنها را کشتند.وقتی نوبت به من رسید بسیار وحشت زده و ترسیده بودم...که ناگهان فکری به خاطرم رسید و به آنها گفتم:آخرین خواسته من در زندگی این است که زشت ترین شما مرا بکشد!!!
نویسنده : ناشناس
علاقه مندی ها (Bookmarks)