پاسخ جورج اورول به اینکه چرا مینویسد، در ایران منتشر شد.
به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، کتاب «چرا مینویسم» نوشتهی جورج اورول با ترجمهی آناهیت کزازی از سوی نشر آیدین منتشر شده است.
به گفتهی ناشر، این کتاب که در قالب رمان نوشته شده، با هدف ارائه جنبههای نوین شیوه اندیشیدن اورول، باورها و عقاید او در زمینههای گوناگون به دوستداران این نویسنده سرشناس انگلیسی، ترجمه شده است.
در بخشی از این کتاب اورول دربارهی خودش میگوید: از همان بچگی، شاید پنج یا ششسالگی، میدانستم که وقتی بزرگ شدم، باید نویسنده شوم. از 17 تا 24 سالگی سعی کردم این فکر را کنار بگذارم ولی با علم به اینکه دارم به فطرت واقعی خودم بیحرمتی میکنم و دیر یا زود باید بنشینم و کتاب بنویسم، نویسنده شدم. من بچه وسطی بود، بین ما سه نفر هر کدام پنج سال فاصله بود و من تا هشتسالگی به ندرت پدرم را میدیدم. به این دلیل و دلایل دیگر، تقریباً تنها بودم و چیزی نگذشت که بدعنق شدم که باعث شد در تمام طول دورهی مدرسه مورد توجه نباشم. عادت بچههای تنها را داشتم که داستان میسازند و با یک فرد خیالی صحبت میکنند و آن اوایل فکر میکردم که تمایلات ادبیام با حس انزوا و دست کم گرفته شدن میآمیزد. میدانستم که مهارت کلامی و نیروی رویارویی با حقایق ناخوشایند را دارم و احساس میکردم این چیزها نوعی دنیای خصوصی درست میکند که میتوانم از شکستهای روزمره زندگیام به آن پناه ببرم. با وجود عزم راسخی که در تمام بچگی و نوجوانی برای نوشتن داشتم، حاصل کارم شش هفت صفحه هم نشد. اولین شعرم را در چهار پنج سالگی گفتم، مادرم برایم نوشت. هیچ چیز از آن را به خاطر ندارم غیر از اینکه دربارهی یک ببر بود و آن ببر «دندانهایی شبیه صندلی» داشت، ولی چیزی که در آن شعر دوست دارم، این است که سرقتی ادبی از «ببر، ببر» بلیک بود. در 11 سالگی وقتی جنگ یا واقعه ۱۹۱۴ - ۱۹۱۸ درگرفت، یک شعر وطنپرستانه گفتم که در روزنامهی محلی چاپ شد و دو سال بعد یک شعر دیگر دربارهی مرگ. وقتی کمی بزرگتر شدم، گاهگاهی شعرهای بد و معمولا ناتمام دربارهی طبیعت در سبک جورجیایی میگفتم. داستان کوتاهی هم نوشتم که شکست مفتضحانهای بود. در واقع اینها جدیترین کاری بود که در طول آن سالها تحریر شد.
سال گذشته رمان «همهجا پای پول در میان است» اورول با ترجمهی رضا فاطمی از سوی نشر مجید به چاپ رسید. همچنین ترجمهی دیگری از رمان «زندهباد کاتالونیا»ی این نویسندهی مطرح قرن بیستم به قلم مهدی افشار در سال گذشته منتشر شد. رمان «زندهباد کاتالونیا» در کنار رمانهای «مزرعهی حیوانات» و «1984» سه اثر مهم و تأثیرگذار این نویسندهاند، با این توضیح که رمان «زندهباد کاتالونیا» به اندازهی آن دو رمان دیگر در بین مخاطبهای فارسیزبان شناختهشده نیست.
جورج اورول متولد 25 ژوئن سال 1903 در استان بنگال هند است که آن زمان مستعمرهی انگلیس بود. اولین کتاب او با نام «تهیدستی در پاریس و لندن» (1933) دوران سخت زندگیاش را بهتصویر کشیده است. «روزهای برمی»، «دختر یک کشیش» و «جادهای بهسوی ویگان پیر» از آثار این نویسندهاند، که روز 21 ژانویهی 1950 در سن 47سالگی درگذشت.
علاقه مندی ها (Bookmarks)