روزهای 5 تا 10 اردیبهشت زلزلهای 9 تا 10 ریشتر به وقوع خواهد پیوست
روزنامه تهران امروز، دیروز یکشنبه 1/2/92 نوشت: کارشناسان میگویند کمتر شهری در ایران به دور از زلزله است چرا که کشورمان روی یکی از دو کمربند زلزله جهان قرار دارد و 80 درصد آن در معرض خطر زلزلهشدید است. بررسیهای علمی نشان میدهد که از 600 شهر کشور تنها 6 شهر در امان هستند. گسلها و آتشفشانها تنها علامتهایی بیخطر روی نقشه نیستند. آنها میتوانند فعال شوند و زلزله را برای ایرانیها به ارمغان بیاورند!
هنوز خاطره تلخ زلزله اهر، هریس و ورزقان در آستانه اولین سوز هوای سرد از خاطر ایرانیها نرفته بود که امسال نیز سال نوی جامعه ایرانی با زلزلههای پی در پی تلخ شد. پس از تعطیلات نوروزی، روزی نیامده که ایرانیها نام زلزله را از رسانههای کشور نشنوند. یک روز زمین در بوشهر و دشتی میلرزد و یک روز در خراسان. روز دیگر شهرهای سراوان و خاش در سیستان و بلوچستان طعمه زلزله میشود و پس از آن تسوج در آذربایجانشرقی میلرزد. جدیدترین خبرها هم از تکانهای زمین در استانهای فارس و اصفهان خبر میدهد.
از سوی دیگر دیروز خبرگزاری ایلنا به نقل از مرکز زمینشناسی آمریکا اعلام کرد که بین روزهای 5 تا 10 اردیبهشت زلزلهای به بزرگی 9 تا 10 ریشتر در خاورمیانه به وقوع خواهد پیوست که این زلزله میتواند کل منطقه خاورمیانه را به طور کامل تخریب و در عمق زمین دفن کند.
پیشبینیای که بهرام عکاشه پدر زلزلهشناسی ایرانآن را «داستان» خوانده و غیر ممکن میداند. او به تهران امروز میگوید:« زلزلهای با شدت 10 ریشتر تنها در مکانی رخ میدهد که بین اقیانوس و قاره باشد. با توجه به تحمل سنگ ها در منطقه خاورمیانه وقوع چنین زلزلهای بعید است.»
خطر زلزله احتمالی تهران هنوز وجود دارد
این لرزشها هیچگاه سبب نشده تا کارشناسان از زلزله احتمالی تهران غافل شوند! چرا که رشد بیرویه این کلانشهر طی دهههای اخیر سبب شده تا تمرکز جمعیت و سازههای فرسوده و غیراستاندارد به خطری جدی تبدیل شود.
به گفته بهرام عکاشه پدر زلزلهشناسی ایران و رئیس سابق بخش زلزلهشناسی موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران «وقوع زلزلههای پی در پی در کشور نشان میدهد که منطقه در زمینه زلزله آبستن حوادثی است.»
او میگوید: «بروز زلزله در نقاط مختلف کشور به این معنا نیست که انرژی در منطقه تخلیه شده و دیگر از زلزلههای بعدی مصون هستیم بلکه گویای این موضوع است که ایران در این شرایط به علت مباحث زمین ساختی در برابر زلزله بسیار آسیبپذیر است. برای همین است که سازمان مدیریت بحران باید آمادگی کافی برای مقابله با زلزله تهران را داشته باشد. تصورها باید این باشد که زلزله پشت در منتظر است.»
کاهش مقاومت سنگها
یک هفته پس از تعطیلات نوروزی امسال، هنوز حال و هوای دید و بازدید و مسافرت نوروزی از سر مردم نپریده بود که زلزلهای به بزرگی 6.1ریشتر شهرستان دشتی در استان بوشهر را لرزاند. کشته شدن 37 نفر از هموطنانمان در این استان سبب شد تا آیتالله صفاییبوشهری نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه بوشهر، یک روز پس از زلزله، در این استان سه روز عزای عمومی اعلام کند.
اما این همه ماجرا نبود. تکانهای شدید زمین در این استان، 850 زخمی را راهی بیمارستان کرد و شائبه آسیبدیدن نیروگاه اتمی استان بوشهر را به وجود آورد. شائبهای که هم از سوی حسنوند استاندار این استان و هم توسط جعفری مجری طرح نیروگاه بوشهر در همان دقایق اولیه تکذیب شد.
باز هم زلزله!
خبرهای بعدی از زلزلههایی با شدت کمتر در تسوج آذربایجانشرقی و خراسان رسید. اما به فاصله یک هفته از زلزله بوشهر؛ گُشت، خاش و سراوان در سیستان و بلوچستان لرزید. زمین لرزهای با شدت 7.8 ریشتر که حتی در دهلی نو احساس شد و مردم در امارات متحده عربی یک شب را از ترس پس لرزهها در خیابان صبح کردند.
آن سوی مرزهای شرقی کشور، در کویته نیز چند شهروند پاکستانی زیر آوار زلزله جان باختند. به گفته عکاشه «پدیدهای که با آن مواجهایم و تکرار زلزلهها در استانهای مختلف، نشانه این است که باید آمادگی بیشتری در ارتباط با زلزله داشت. با اینکه عامل وقوع زلزله را میتوان در دو دسته در کشور تقسیمبندی کرد؛ زلزلههای ناشی از فعالیتهای آتشفشانی و زلزلههای ناشی از عوامل زمینساختی اما کوههای البرز و زاگرس و همچنین منطقه کویر با یکدیگر در ارتباط هستند.»
او ادامه میدهد: «زلزلههای اخیر ناشی از فشارهای زمین ساختی است و فشارهای زمین ساختی به دلیل حرکت صفحه شبه جزیره عربستان به سمت شرق، شبه قاره هند به سمت شمال غرب و صفحه دریای عمان به زیر صفحه منطقه سیستان و بلوچستان است. همین فشارهاست که موجب کاهش مقاومت سنگها و در پی آن وقوع زلزلهشده است و ما باید همیشه در حالت آماده باش باشیم.»
پایتخت و زلزله احتمالی
چند سالی میشود که اخبار زلزله احتمالی پایتخت داغ است. قرار است پایتخت در جنگی نابرابر با زلزله بجنگد. هرچند با توانمندی و قابلیتهای موجود و با طراحی و راهاندازی «سامانه تخمین خسارت» گامی موثر در زمینه تطبیق نیازها در زمان بحران برداشته شده است، اما تاثیر مولفههای متعددی چون شدت، فاصله، عمق و... در افزایش یا کاهش خسارات وارده را نمیتوان نادیده گرفت. به همین دلیل تخمین میزان خسارات و تلفات میسر نیست و در ادامه آن نمیتوان میزان آمادگی را مشخص کرد.
عکاشه در این باره میگوید: «حداقل میتوان 10 مورد مستند را با اعداد و ارقام ثبت شده نشان داد که زلزلههای پهنه تهران با شدتی بالا نظیر 7.7 ریشتر رخ میدهد. مثلا در سال 1830 میلادی در ماه مارس در پهنه تهران زلزلهای رخ داد که با در نظر داشتن جمعیت آن زمان حدود 45 هزار نفر کشته شدند. پهنه تهران این روزها 14 میلیون نفر جمعیت دارد. بدون شک با وقوع چنین زلزلهای تعداد کشته شدهها میلیونی خواهد بود.»
او ادامه میدهد: «این اظهارنظر تنها بر اساس تفکرات شخصی من نیست. در سال 80 شهرداری تهران و آژانس بینالمللی حوادث غیر مترقبه قراردادی را منعقد کردند که به موجب آن شهر تهران از نظر آسیبپذیری در برابر زلزله مورد بررسی قرار گرفت و در آن خسارت جانی به تهرانیها تا میلیونها نفر اعلام شد.»
کارشناسان میگویند برای پایتختی که بیش از 200 سال عمر دارد نمیتوان با برنامههای ضربتی آمادگی در برابر زلزله ایجاد کرد چرا که در زمان بزرگ شدن این شهر، برنامه مدونی برای اقدامات پیشگیرانه درباره نوسازی بافت فرسوده، مقاومسازی بیمارستانها، مدارس، پلها و... انجام نشده است. به همین دلیل است که وضعیت امروز تهران با 50 سال پیش از آن در برابر زلزله متفاوت است.
اگر در این شهر زلزلهای 7 ریشتری رخ دهد خسارتهای مالی زیادی به افراد وارد میشود. زخمیهای زیادی بر جای میگذارد. صدمات زیادی به شریانهای حیاتی آب، برق، گاز، پلهای مواصلاتی و... وارد میشود و چون اقدامات زیادی درخصوص پیشگیری انجام نشده، توان موجود خیلی از سازمانها جوابگوی وضع به وجود آمده نیست. همین احتمالات است که سبب میشود از این پس هرگاه به نقشه نگاه میکنید، گسلها را خطوط ممتد بیخطر نپندارید!
علاقه مندی ها (Bookmarks)