حتما شما هم مثل بسیاری از مردم دنیا درباره شهر گمشده «آتلانتیس» چیزهایی شنیده اید ولی «جاده بیمینی» کجاست؟ در سال ۱۹۶۸ غواصان، صخره ای عجیب و زیردریایی را کشف کردند که در نزدیکی جزیره بیمینی شمالی در باهاماس قرار داشت...
●کفن تورین
کفن تورین یک تکه پارچه کتان است که تصویر یک مرد در آن نقش بسته درحالی که به صلیب کشیده شده است. بیشتر کاتولیک ها معتقدند این پارچه، کفن عیسی مسیح می باشد. این کفن هم اکنون در کلیسای «سنت جان تعمیر دهنده» در شهر تورین ایتالیا نگهداری می شود. با وجود بررسی های زیاد هنوز هیچ کس نتوانسته توضیح قابل قبولی بر چگونگی چاپ این تصویر ارائه دهد و تاکنون کسی قادر نبوده از روی آن کپی بردارد. آزمایشات رادیوکربن نشان می دهد که این تکه پارچه متعلق به قرون وسطی است ولی مدافعان این کفن، چنین نظریه ای را قبول ندارند. باستان شناسان معتقدند این پارچه در قرن چهارم هم وجود داشته، پارچه دیگری نیز موجود است که می گویند سر عیسی مسیح با آن پوشیده شده بود. پروفسور مارک گاسکین پژوهشگر اسپانیایی در سال ۱۹۹۹ در مورد ارتباط این دو پارچه با یکدیگر تحقیقات مفصل علمی انجام داد. این تحقیقات که بر پایه تاریخ، آسیب شناسی، تجزیه خون و لکه های روی پارچه ها انجام گرفته بود، نشان می داد هر دو پارچه در دو زمان مجزا ولی نزدیک به هم سر یک نفر را پوشانده بوده اند. این نتیجه گیری توسط دانشمندان دیگری نیز مورد تایید قرارگرفت.
●جاده بیمینی
حتما شما هم مثل بسیاری از مردم دنیا درباره شهر گمشده «آتلانتیس» چیزهایی شنیده اید ولی «جاده بیمینی» کجاست؟ در سال ۱۹۶۸ غواصان، صخره ای عجیب و زیردریایی را کشف کردند که در نزدیکی جزیره بیمینی شمالی در باهاماس قرار داشت. هنوز هم هستند کسانی که معتقدند سنگ های این صخره به طور طبیعی ساخته شده ولی به خاطر نوع نظم غیرمعمول این سنگ ها، بسیاری فکر می کنند که بخشی از شهر گمشده آتلانتیس می باشند. شاید عاملی که بیشتر باعث اسرارآمیز شدن این جاده شده «ادگار کایس» پیشگو در سال ۱۹۳۸ است که می گفت: «در سال های ۱۹۶۸ الی ۱۹۶۹ بخشی از یک معبد که هنوز کشف نشده است در دریاهای نزدیک بیمینی عیان خواهد شد.» دکتر «گرگ لیتل» باستان شناس آماتور در تحقیقات اخیر خود صخره جاده مانند دیگری درست شبیه صخره اولی را در زیر آن پیدا کرد. او معتقد است این صخره ها قسمت بالایی یک دیوار قدیمی یا یک اسکله می باشند. به هر حال این صخره ها هر چه که باشند چندان محتمل به نظر نمی رسد که دست طبیعت خود به خود سنگ ها، شن ها و صدف ها را این طور منظم در کنار هم قرار داده باشد.
●مثلث برمودا
مثلث برمودا، منطقه ای در آب های اقیانوس اطلس شمالی واقع شده است که تاکنون شمار زیادی از هواپیماها و قایق ها در آن ناپدید شده اند. در طی سال های بسیار دلایل مختلفی برای این ناپدید شدن های اسرارآمیز ارائه شده که از جمله آنها بدی آب و هوا، حمله فضایی ها، جابجا شدن زمان و برخی قوانین فیزیک بوده اند. هر چند که در بسیاری از گزارشات این اتفاقات پر از اغراق بوده ولی حقیقت این است افراد و اشیای بسیاری در این منطقه مثلث شکل ناپدید شده اند و هیچ دلیل محکمی از آن در دست نمی باشد، اما نزدیک به ۱۵ سال است که دیگر برمودا خبرساز نشده است.
● مهاجران رونوک
در سال ۱۵۸۴ سر والتر رالی به دستور ملکه الیزابت اول به ساحل شرقی آمریکای شرقی رفت تا به وضع مهاجران انگلیسی سامان دهد. بین سال های ۱۵۸۵ تا ۱۵۸۷ دو گروه از مهاجران در دو منطقه جای گرفتند و تشکیل مستعمره دادند. یکی از این گروه ها به جنگ با قبایل بومی آمریکا پرداخت و پس از مدتی از آنجا که دیگر مواد غذایی و نیروی جنگیدن نداشتند دوباره به انگلستان بازگشتند. گروه دوم با بعضی از قبایل طرح دوستی ریختند ولی این سیاست هم نتیجه ای نداشت و بسیاری از آنها کشته شدند. سرانجام این مهاجران شخصی به نام «جان وایت» را مامور کردند تا به انگلستان برود و کمک بیاورد. «وایت» به هنگام ترک آنجا دید که نود مرد، هفده زن و یازده بچه در آن مستعمره زندگی می کردند ولی وقتی در سال ۱۵۹۰ وایت دوباره به آمریکا برگشت هیچ اثری از آنها نبود، حتی اثری از دعوا و جنگ هم به چشم نمی خورد. این گروه از مهاجران به نام «مستعمره گمشده» معروف شده اند و هنوز کسی از ساکنین آن خبری ندارد.
● زمزمه تائوس
«زمزمه تائوس» یا «زمزمه طبیعت» در بسیاری از نقاط دنیا شنیده می شود. این صدا اغلب در محیط های ساکت به گوش می رسد و شبیه صدای موتوری است که از فاصله دور می آید و بیشتر در ایالات متحده، انگلستان و کشورهای شمال اروپا رخ می دهد. هر چند که تاکنون پژوهش های بسیاری برای پیدا کردن منبع این صدا و ضبط آن انجام شده ولی هنوز هیچ کس نتوانسته به نتیجه ای دست یابد. بلندترین زمزمه تاکنون در شهر کوچک «تائوس» در نیومکزیکو شنیده شده است. در سال ۱۹۹۷ کنگره آمریکا گروهی از دانشمندان انستیتوهای علمی معتبر این کشور را مامور تحقیق در این زمینه کرد ولی تا به امروز هیچ کس علت این صدای زوزه مانند را کشف نکرده است.
● کنت سن ژرمن
کنت سن ژرمن (به گفته برخی زمان مرگش ۲۷ فوریه ۱۷۸۴ بود) نجیب زاده ای ماجراجو، مخترع، دانشمند آماتور، نوازنده ویلون، آهنگساز آماتور و بالاخره مردی اسرارآمیز بود. او در زمینه علم کیمیاگری هم مهارت هایی داشت و مردم او را «مرد شگفت انگیز» می نامیدند. هیچ کس نفهمید او از کجا آمده بود وی بدون هیچ ردپایی هم ناپدید شد، اما پس از آن چندین سازمان پنهانی و اسرارآمیز او را الگوی خود می دانستند. در سال های اخیر هم چندین نفر ادعا کرده اند کنت سن ژرمن هستند.
● کتاب دست نویس وینیچ
کتاب وینیچ، کتابی دست نویس متعلق به قرون وسطی است که مشخص نیست با چه خط و زبانی نوشته شده است. بیش از صد سال است که کارشناسان سعی در شکستن رمز این خط داشته اند، تصاویری که در ورق های باقیمانده از این کتاب دیده می شود نشان می دهد که کتاب در زمینه داروسازی و درمان بیماری ها می باشد.
● جک قاتل
در نیمه دوم سال ۱۸۸۸ لندن صحنه قتل های فجیعی بود که در اکثر آنها زنان خیابانی کشته و گلویشان بریده شده بود. نام «جک قاتل» از نامه ای گرفته شده بود که قاتل به روزنامه های لندن فرستاد. پلیس انگلیس مظنونین بسیاری را دستگیر کرد ولی برای هیچ کدام از آنها نتوانست مدرک کافی جمع آوری کند و همه را آزاد کرد. هنوز هم کسی نمی داند جک قاتل چه کسی بود.
● دی . بی . کوپر
دی.بی.کوپر یا «دن کوپر» نام مستعاری است که به یک هواپیماربا داده شده است. دن کوپر در تاریخ ۲۴ نوامبر سال ۱۹۷۱ یک هواپیمای بویینگ ۷۲۷ را ربود و پس از دریافت ۲۰۰ هزار دلار در حالی که هواپیما بر روی اقیانوس آرام پرواز می کرد از آن پایین پرید. هیچ کس نمی داند کوپر از آن پرش جان سالم به در برد یا نه، ولی در سال ۱۹۸۰ یک پسر بچه هشت ساله ۵۸۰۰ دلار اسکناس بیست دلاری خیس را در ساحل رودخانه کلمبیا پیدا کرد که شماره سریال آنها با شماره سریال پول هایی که به کوپر داده شد، یکی بود. همین اتفاق باعث شد که از آن پس در هواپیماها ردیاب فلزی کار بگذارند.
● ال چوپاکابرا
ال چوپاکابرا (مکنده خون بز) بیشتر در کشورهای آمریکای لاتین دیده شده است و احتمالا موجودی سنگین وزن با جثه ای کوچک تر از خرس می باشد که یک ردیف فلس شبیه دایناسورها از پشت گردن تا محل درآمــدن دم روی بـدن خود دارد. این نام لاتین به این دلیل بر روی آن گذاشته شده که به گفته شاهدین این موجود حیوانات به ویژه بز را می کشد و خون آنها را می مکد. می گویند این موجود صورتی شبیه سگ یا پلنگ، زبان دراز نوک تیز و دندان های نیش بزرگی دارد و بویی شبیه بوی گوگرد بر جای می گذارد و به هنگام خطر چشمانش قرمز رنگ شده و می درخشند.
● مرد بالدار
مرد بالدار نام موجودی عجیب است که اوج رویت آن بین سال های ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ در ویرجینیای غربی بوده است در سال ۲۰۰۷ هم گزارش هایی مبنی بر رویت آن موجود می باشد. آنها که مرد بالدار را دیده اند، می گویند این موجود سر ندارد! اما چشمان درشت و سرخی دارد که روی سینه اش می درخشند. افراد زیادی تاکنون خبر داده اند که مرد بالدار را دیده اند ولی هیچ عکسی از آن در دست نمی باشد.
● نورهای مارفا
نورهای مارفا، نورهایی غیرقابل توضیح هستند که به نورهای ارواح هم معروفند. این انوار در مارفا واقع در ایالت تگزاس دیده می شوند. می گویند این نورها به اندازه یک توپ بسکتبال هستند و در ارتفاع ۵/۱ الی ۲ متری زمین شناور می باشند. نورهای مارفا به رنگ های سفید، زرد، نارنجی یا قرمز و گاه سبز و آبی دیده شده اند و به سرعت در جهات مختلف حرکت می کنند. هنوز هیچ کس از فاصله کاملا نزدیک آنها را ندیده است ولی دانشمندان احتمال می دهند این نورها، برق حاصله از تپه های کوارتز همان نزدیکی باشد.
● قاتل زودیاک
قاتل زودیاک در اواخر دهه ۱۹۶۰ به مدت ده ماه فعالیت کرد و بعد دیگر هیچ خبری از او نشد در این مدت او پنج نفر را کشت و دو نفر را زخمی کرد. این دو نفر زخمی نیز به طرز معجزه آسایی از مرگ نجات یافتند در حالی که قاتل فکر می کرد آنها را کشته است. بعد از هر قتل، قاتل که به زودیاک معروف شده بود به پلیس تلفن می کرد و خبر قتل آنها را می داد. او در نامه های خود به روزنامه ها می نوشت: من دوست دارم مردم را بکشم. کشتن یک انسان خیلی لذت بخش تر از حیوانات است چون انسان خطرناک ترین حیوان روی زمین می باشد... هنوز هم راز قاتل زودیاک برملا نشده است.
● مری سلست
کشتی مری سلست در سال ۱۸۶۰ در «نووا اسکوتیا» به آب انداخته شد.
نام اولیه این کشتی «آمازون» و طول آن ۱۰۳ فوت بود و ۲۸۰ تن وزن داشت. به مدت ده سال مری سلست پشت سر هم گرفتار حوادث متعددی شد و این کشتی صاحبان مختلفی داشت تا این که سرانجام در یک حراجی در نیویورک به قیمت سه هزار دلار فروخته شد. صاحب جدید، تعمیرات اساسی روی آن انجام داد و با نام جدید «مری سلست» آن را به آب انداخت. کاپیتان جدید بنجامین بریگز ۳۷ ساله بود که به همراه همسر و تنها دخترش و به اتفاق خدمه سوار کشتی شد و در نوامبر ۱۸۷۲ به سمت ایتالیا راه افتاد.
هیچ یک از سرنشینان کشتی هرگز دوباره دیده نشدند. مدتی بعد کشتی سرگردان در اقیانوس پیدا شدو هیچ اثری از خدمه اش در آن دیده نمی شد ولی هیچ کس در آن نبود و تمام مدارک به جز گزارشات روزانه کاپیتان ناپدید شده بود. اوایل سال ۱۸۷۳ دو قایق نجات در اسپانیا به ساحل نشستند.
در یکی از آنها جسد یک نفر به همراه پرچم آمریکا بود و در دیگری جسد پنج نفر دیده می شد. برخی معتقدند این اجساد بقایای سرنشینان مری سلست بودند ولی حقیقت این است که هویت این اجساد هیچ وقت کشف نشد.
● پا گنده
بیگ فوت یا ساسکواچ به انسانی میمون مانند گفته می شود که در نواحی جنگلی شمال غربی اقیانوس آرام و بخشی از بریتیش کلمبیا دیده شده است. برخی کارشناسان بیگ فوت را موجودی تخیلی و برگرفته از افسانه ها می دانند ولی برخی دیگر به شدت از وجود آن حمایت می کنند.
منبع : خانواده سبز
علاقه مندی ها (Bookmarks)