در عهد ساسانیان، نوروز را در میان ملت ایران و نیز در دربار مراسم مخصوص و تشریفات فراوان در كار بوده است و به تحقیق میتوان گفت كه در هیچ زمان مراسم نوروز را با این همه تكلفات به جا نمیآوردند و خوشبختانه از اغلب این مراسم اطلاعات كافی در دست است. از جمله كارهایی كه در ایام نوروز درعهد ساسانیان انجام میگرفت این بود كه در نوروز شاهان ساسانی سان سپاه میدیدند و به عزل و نصب حكام میپرداختند
دكتر «اردشیر خدادایان» كارشناس تاریخ باستان و استاد دانشگاه شهید بهشتی معتقد است كه:
«آیین ساسانیان در این ایام چنین بود كه پادشاه به روزنوروز بار عام را شروع میكرد و حقهای حشم و لشكر را میگزارد و حاجت آن را روا میكرد و بعد از آن زندانیان را آزاد و مجرمان را عفو مینمود، به عنوان نمونه شاپور دوم به دانیال نامی كه سردار نظامی او بود در روز نوروز خلعت داد و انوشیروان و بقیه پادشاهان در نوروز متهمان را میبخشیدند و به كسانی كه در جنگ پیروز میشدند جایزه میدادند و حتی به كشاورزان و دامپروان نمونه نیز هدایا و خلعت میدادند.»
ساسانیان نوروز را«نوك روژ» میگفتند: «به موجب روایت دینكرد، هر پادشاهی در این روز فرخنده رعیت ممالك خویش را قرین شادی و خرمی میكرد و در این عید كسانی كه كارمیكردند، دست از كار كشیده و به استراحت و شادمانی میپرداختند.
نوروز عید بهاری است. در این روز مالیاتهای وصول شده را به حضور شاه عرضه میداشتند و شاه به عزل و نصب حكام میپرداخت. عید نوروز شش روز متوالی دوام داشت. و در این شش روز سلاطین ساسانی بار میدادند و نجبای بزرگ و اعضای خاندان خود را به ترتیب منظم میپذیرفتند و به حضار عیدی میدادند.
روز ششم را سلاطین برای خود و محرومان درگاه جشن میگرفتند. در روز اول و روز ششم نوروز، همه نوع مراسم متداول ملی اجرا میشد. در روز اول مردم صبح بسیار زود برخاسته، به كنار نهرها و قناتها رفته شست و شو میكردند و به یكدیگر آب میپاشیدند و شیرینی تعارف میكردند. صبح پیش از آن كه كلامی ادا كنند شكر میخورند یا سه مرتبه عسل میلیسیدند و برای حفظ بدن از ناخوشیها و بدبختیها روغن به تن میمالیدند و خود را با سه قطعه موم دود میدادند. در این روز سكه نو میزدند و آتشكدهها را پاك و طاهر میكردند.
ازرسوم دیگر این زمان چنان چه كه گفته شد ریختن آب بوده است به یكدیگر درصبح نوروز و این رسم نیز در قرون اسلامی به صورت گلاب پاشیدن باقی ماند.
در باب علت این رسم ابوریحان افسانه عجیبی نقل میكند كه اصلا از اوستا نشات پیدا كرده است و چنین است كه در زمان جمشید عدد جانوران چندان زیاد شد كه پهنای زمین بر آنها تنگ گردید. خداوند زمین را سه برابر آن چه بود فراختر كرد و مردم را امر فرمود كه به آب غسل كنند تا گناهانشان پاك شود، پس همه سال این كار را میكنند تا این كه خداوند آفات آن سال را از ایشان دفع كند.
در صبح روز ششم (خرداد روز) از ماه فروردین مردم خود را با آب میشستند و احتمال دارد كه این رسم به افتخار خرداد فرشته نگهبان آب بوده باشد.
وصول مالیاتهای مملكتی در ایام سلاطین ساسانی در نوروز آغاز میشد. در هر یك از ایام نوروز پادشاه بازی سپید پرواز میداد، و از چیزهایی كه پادشاه در نوروز به خوردن آن تبریك میجست اندكی شیر تازه و خاصل و پنیر تازه بود.
بیست و پنج روز قبل از نوروز در صحن دارالملك، دوازده ستون از خشت خام برپا میشد كه بر ستونی گندم و بر ستونی عدس و بر ستونی كاجیله و بر ستونی ارزن و بر ستونی ذرت و بر ستونی لوبیا و بر ستونی نخود و بر ستونی كنجد و بر ستونی ماش میكاشتند و اینها را نمیچیدند مگر به ترنم و لهو، در ششمین روز نوروز، این حبوب را میكندند و در مجلس میپراكندند و تا روز مهر از ماه فروردین (شانزدهم فروردین) آنها را جمع نمیكردند.
این حبوب را برای تفال میكاشتند و گمان میكردند كه هر یك از آنها نیكوتر و بارورتر شد محصولش در آن سال فراوان خواهد بود.
در ایام نوروز مخصوصا نواهایی مخصوص در خدمت شاه نواخته میشد كه فقط اختصاص به همین جشنها و ایام داشت.
از رسوم دیگر درباری این عهد این بود كه پادشاه در نوروز مایحتاج اولیه سالیانه دفتری و چیزهای دیگر درباری را تهیه میكرد و از قبیل كاغذ و پوستهایی كه در آن نامهها و بخشنامهها نگاشته میشد و آن چه مهر كردنش از طرف پادشاه بود آخر آن كاغذ مهر میشد و آنها را «اسپیدا نوشت» یا «اسپید نوشت» مینامیدند.
پادشاه پس از آن كه در بامداد نوروز زینت خود را میپوشید و لباسی را كه معمولا از برد یمانی بود بر تن میكرد به تنهایی در دربار حاضر میشد و شخصی كه قدم او را به فال نیك میگرفتند بر شاه داخل میگردید.
برخی نگاشته اند كه اولین كس از بیگانگان كه در بامداد نوروز به خدمت شاه میرسید موبدان موبد بود كه با جامی زرین و پر از میو انگشتری و درمیو دیناری خسروانی و دسته ای سبز و شمشیری و تیر و كمان و دوات و قلم و اسبی و بازی و كودكی نیك روی پیش شاه میآمد و جام شراب را به پادشاه میداد و دسته خوید را در دست دیگر او میگذاشت و دینار و درم در پیش تخت وی مینهاد. مقصود ایشان از آوردن این چیزها كه گفته شد این بود كه شاه و بزرگان را دیده بر آنها افتد تا در همه سال شادمان و خرم باشند و آن سال برایشان مبارك گردد . پس از این مقدمات بزرگان به خدمت میآمدند و هدایایی تقدیم مینمودند و شاه نیز به هدیه دهندگان به نسبت درجات آنان چیزی هدیه میكرد.
چنان چه مسعودی میگوید: «خسرو پرویز در یكی از اعیاد درحالی كه سپاهیان با اعداد و سلاح خود رده بسته و هزار پیل و پیلیبان صف كشیده بودند، برای دیدن سان آنها خارج شده بود» و بعید نیست كه مراد از این عید، نوروز باشد و حتی به حدس میتوان گفت كه در نوروز شاهان ساسانی سان سپاه میدیدند زیرا، در قرون اسلامینیز در نزد برخی از سلاطین جزو ایران این رسم در نوروز معمول بوده است.
از رسوم عمومی نوروز در آن عهد یكی برافروختن آتش بود در شب نوروز و این رسم بعدها در زمان عباسیان نیز در بین النهرین رواج داشت و شاید آتشی كه در عصر حاضر در شبهای چهارشنبه سوری (چهارشنبه آخر سال) میافروزند نتیجه همین رسم قدیم باشد.
اما دلیل افروختن آتش در شب نوروز واضح است كه به علت احترام عنصر آتش در نزد ایرانیان قدیم بود. برخی چون ابوریحان نیز گفته اند كه جهت افروختن آتش در این شب تصفیه جو و از میان بردن عفونات مولد؛ از فساد هواست. اولین كسی كه این رسم را بنیاد نهاد شاید هرمز دلیر پسر شاپور پسر اردشیر بابكان باشد .
علاقه مندی ها (Bookmarks)