یار همیشگی
سلام دوستان
راستش دوست داشتم یه تاپیکی داشته باشیم به نام خاطرات بیمارستانی تا خاطراتی که تو بیمارستان و کارآموزی ها تجربه میشه رو اینجا بنویسیم......این تاپیک بیشتر برای افرادیه که در رشته های علوم پزشکی تحصیل میکنن یا مشغول به کار هستن اما اگر کسی خاطره خاصی داره که مربوط به بیمارستان و فضای اونو و کلا مربوط به بیماری و پزشکی و این حرفاست ممنون میشم اگه خواست اینجا هم بنویسه
راستش بیشتر هدفم آشنا شدن افراد با حیطه فعالیت ها و دیده ها و تجربیات عزیزانیه که در حیطه علوم پزشکی فعالیت یا تحصیل میکنن.......
همون تجربیاتی که گاهی بوی زندگی میدهو گاهی بوی مرگ میده
گاهی شیرینه و گاهی تلخ
گاهی میشن دغدغه چندین روزه ذهن
گاهی اشک به چشم میارنو گاهی باعث لبخند میشن
گاهی اونقدر آدمو تحت تاثیر قرار میدن که به جا آوردن سجده شکر کمترین کاریه که میشه انجام داد برای سپاس از خدا به خاطر هدیه سلامتی
.
.
.
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
یار همیشگی
خوب اولین خاطره رو خودم شروع میکنم......اولین زایمانی که دیدم
یه مادر 35 هفته(فکر کنم همین حول و حوش بود)...ساعت زایمان هم حدودا نزدیکای 11 قبل از ظهر بود.....راستش یه استرس خاص داشتم آخه اولین کارآموزی لیبر یا labor (منظور زایشگاهه ) رو داشتیم....حدودای ترم 3 .....گروه ما 5 نفر بودیم که برای اینکه کی اول زایمان رو بگیره قرعه کشی کردیم منم طبق شانس و اقبال خوبم اون ته مه ا افتادم.....البته بگم ما زایمان رو با استاد گرفتیما فکر نکیند همین جوری میفرستنمون میگن برید زایمان بگیرید ما هم می بینیم.....خوب از صبح که وارد لیبر شدیم وقتی دیدیم این خانم در فاز زایمانی هست بالای سرش بودیم و کنترلش میکردیم البته بیشتر اونی که قراره عامل زایمان باشه ولی چون تازه اومده بودیم به این بخش، استاد اجازه میداد خیلی به هم کمک کنیم و همراه هم باشیم.....ساعت شد 11 و موقع زایمان اون خانم رسید....انگار آدرنالین بهم تزریق کرده بودن......تمام علائم حیاتیم افزایش داشت.......خیلی جالب بود خیلی هم استرس زا بویژه چون اولین بار بود ترس هم همراهش بود....
نکنه خانمه مشکلی براش پیش بیاد؟؟؟
نکنه بچهه مشکلی براش پیش بیاد؟؟؟
نکنه زایمانش سخت باشه؟؟؟؟
تازه وقتی میدیدم درد میکشه واقعا عذاب میکشیدم....ترسم رو هم بیشتر میکرد....دروغ چرا دلم براش میسوخت....تازه همش میگفتم وای بر زن ها چیا قراره بکشن تو زندگی....کلا همش یا میترسیدم خانمه و بچه ش چیزیشون بشه و یا همش تو دلم گله میکردم که زن چرا باید اینجوری درد بکشه... و زنا بدبختن و زنا بیچاره ن ....گاهی هم میگفتم خدا اگه ما بهشت نخوایم باید کیو ببینیم؟؟؟ البته استغفرالله قصدم کفر گفتن نبود اما باور کنید برای اولین بار انتظار دیگه ای نباید داشت...هر چند که یه چیز خیلی برام جالب بود...تا بچه بدنیا میاد خیلی از مادرا انگار نه انگار تا همین چند لحظه پیش داشتن چه دردی میکشیدن همچین قربون صدقه بچه میرن که آدم خندش میگیره البته شیرینه ها
اما چی بگم موقعی که بچه بدنیا اومد ....به عظمتش قسم که خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم خیلی.....یه موجود عور و کوچولو که حیات داره از بطن یه مادر.....راستش اصلا نمیتونم حالمو توصیف کنم... هیچ وقت یادم نمیره که چطور سعی کردم گریه نکنم اما نتونستم..... شاید یکی از زیباترین لحظه های خلقت هر انسانی و شاید یکی از بهترین صحنه ها در دنیا
بعد از اینکه زایمان انجام شد اینقده بالاسر بچهه ورجه وورجه کردیمتا بچه رو بردن نوزادان.....آخه این بچه با همه بچه هایی که تاحالا دیده بودیم فرق داشت
البته اینم بگم همه خاطره خوبی از اولین زایمانی که میبینن ندارن چون گاهی برای اولین بار یه زایمان سخت و بد میبینن و این تصوراتشون رو خیلی تحت تاثیر قرار میده اما انگار شانس تو این مورد با ما یار بود![]()
ویرایش توسط yas-90 : 13th March 2013 در ساعت 03:55 PM
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
یار همراه
ار تولد بچه ها یا سزارین اگه بود میشه عکس بذاری ؟
- - - به روز رسانی شده - - -
ار تولد بچه ها یا سزارین اگه بود میشه عکس بذاری ؟
http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
وبلاگ خودشکوفایی
یار همیشگی
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
یار همیشگی
ویرایش توسط مدیر بخش پزشکی : 16th March 2013 در ساعت 09:09 PM
سلام
الکی نمیگن که بهشت زیرپای مادران است.خانما اونقد رنج و درد میکشن که اندازه نداره البته ماها فقط میگیم چون تجربه نخواهیم نکرد اما در تمام مراحل زندگی این موجود نازنین و دوست داشتنی فداکاری میکنه.
اونقدر که دین به توجه به مادر توصیه کرده به پدر توصیه نکرده.خدا همۀ خانمهارو عاقبت بخیر کنه.
انشاالله همه قدر مادرها و خانمهامون رو بدونیم
الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
من درکت میکنم اولین زایمان رو که گرفتم حس میکردم دیگه رو زمین نیستم داشتم پرواز میکردم .کاش میشد همه تحربش کنن .خیلی با عظمته.
- - - به روز رسانی شده - - -
من درکت میکنم اولین زایمان رو که گرفتم حس میکردم دیگه رو زمین نیستم داشتم پرواز میکردم .کاش میشد همه تحربش کنن .خیلی با عظمته.
سلام، من فکر میکنم واژه ی مادر به کسی تعلق داره که نقش مادر رو ایفا میکنه نه کسی که ازش متولد شدی،بهشت زیر پای اون کسیه که یه عمر سوخته تا تو رو بسازه،یه عمره نخورده تا تو بخوری، یه عمر سکوت کرده تا تو آسوده باشی...مقام معطم رهبری می فرمایند::"تنها مادر میتونه تار و پود های وجودی بپه رو از هم باز کنه کاری که هیچ کس دیگه ای نمی تونه انجام بده" آهای خانوم هایی که دارید اینو میخونید یادتون باشه نه برای دختر و نه برای پسر هیچ کس مادر نمیشه خیلی مسئولیتمون سنگینه...
- - - به روز رسانی شده - - -
سلام، من فکر میکنم واژه ی مادر به کسی تعلق داره که نقش مادر رو ایفا میکنه نه کسی که ازش متولد شدی،بهشت زیر پای اون کسیه که یه عمر سوخته تا تو رو بسازه،یه عمره نخورده تا تو بخوری، یه عمر سکوت کرده تا تو آسوده باشی...مقام معطم رهبری می فرمایند::"تنها مادر میتونه تار و پود های وجودی بپه رو از هم باز کنه کاری که هیچ کس دیگه ای نمی تونه انجام بده" آهای خانوم هایی که دارید اینو میخونید یادتون باشه نه برای دختر و نه برای پسر هیچ کس مادر نمیشه خیلی مسئولیتمون سنگینه...
همکار تالار سایر موضوعات پزشکی
بدترین خاطره من از بخش زنان دیدن یه زن با فشارخون بالا(پره اکلامپشی)که جون خودش در خطر بود و التماس میکرد برا نجات بچش و میگفت هرجوری هست بچمو نگه دارین
- - - به روز رسانی شده - - -
بدترین خاطره من از بخش زنان دیدن یه زن با فشارخون بالا(پره اکلامپشی)که جون خودش در خطر بود و التماس میکرد برا نجات بچش و میگفت هرجوری هست بچمو نگه دارین
یار همیشگی
سلام دوست من
اون در اصل یه کیسه قرمز نیست......برش روی شکم و در نتیجه رحم انجام شده و دارن سعی میکنن بچه رو خارج میکنن و اون قرمزی که می بینید خون چون بالاخره لایه های مختلفی که برش داده شدن دارای عروق خونی هستن
- - - به روز رسانی شده - - -
سلام دوست من
اون در اصل یه کیسه قرمز نیست......برش روی شکم و در نتیجه رحم انجام شده و دارن سعی میکنن بچه رو خارج میکنن و اون قرمزی که می بینید خون چون بالاخره لایه های مختلفی که برش داده شدن دارای عروق خونی هستن
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)