اگر بخواهید برای خرید به فروشگاهی بروید كه هیچ آشنایی قبلی با آن ندارید و جنسی را انتخاب كرده و قصد خرید آن را داشته باشید و در این هنگام، فروشنده شروع به تعریف از جنس مورد نظر شما كند، چقدر به گفتههای او اعتماد میكنید؟
اگر گذرتان به بیمارستانی افتاده باشد و ناچار به بستری كردن بیمار خود شده باشید، پس از ترخیص، فهرست بلند بالایی از داروهای مصرفی بیمارستان و سایر اقلام درمانی در اختیار شما قرار گیرد، شما پس از پرداخت وجه قابل پرداخت به بیمارستان، چه اندازه به آن فهرست اعتماد میكنید؟
اگر همسایهای یا یكی از اقوام، تقاضای مبلغی پول از شما كند، چقدر به گفتههای او برای بازپس دادن وجه در زمان وعده داده شده اعتماد خواهید كرد؟اگر هنگام رانندگی، فردی با تكان دادن دست از شما تقاضای كمك برای رساندن وی به مقصدی مشخص كند، چقدر به او اعتماد كرده و حاضر به كمك او میشوید؟
اگر مجبور به مراجعه به كلانتری شده و نسبت به حادثه پیش آمده برای خود قصد شكایت و رسیدگی به آن را داشتید، تا چه حد امیدوار خواهید بود كه به شكایت شما سریعا رسیدگی شده و شما در زمان لازم به حقوق خود دست یابید؟
اگر قصد رفتن به یكی از دستگاههای اجرایی برای رفع نیاز و مشكل پیش رو را داشته باشید، چقدر به زمان انجام كار اداری خود در آن دستگاه اجرایی مطابق با استاندارد موجود اطمینان دارید؟...دهها نمونه از این سوالات را صرف نظر از درستی یا نادرستی انجام آنها در ذهن خود مرور كنید و یك پاسخ برایشان داشته باشید كه محور آنها اعتماد به سایرین باشد.
آیا در مجموع خود را در برابر این پرسش نمیبینید كه چرا اعتماد عمومی در سطح جامعه كم شده است؟اساسا اعتماد چیست؟ اعتماد طبق تعریف فرهنگ معین، تکیه کردن بر واگذشتن کاری به کسی و سپردن چیزی به کسی است .
در سطح اجتماعی، اعتماد ، اطمینان داشتن به جامعه و نظام اجتماعی است كه شامل خانواده، اقوام، همسایگان، دوستان و آشنایان و دولت و مسوولان میشود.بیاعتمادی حس ناخوشایندی به لحاظ داشتن بار روانی آن است. حسی كه اغلب ما آن را تجربه كردهایم؛ اما موضوع این جاست كه بیاعتمادی، حالا بیماری جامعه شده است.
این بیماری توان فكری را از جامعه میگیرد و آن را مثل فردی همیشه نگران میكند.سالها پیش یك پیمایش ملی در سطح 28 استان كشور انجام شده بود كه نشان داد 52 درصد مردم صداقت و راستگویی در جامعه را كم میدانند و هر چه سطح تحصیلات بالاتر میرود، باور به صداقت و راستگویی مردم كاهش مییابد.
همچنین 73 درصد مردم تظاهر و دورویی در جامعه را زیاد میدانند. بررسی میزان اعتماد مردم به یكدیگر هم نشان داده بود كه 88 درصد مردم اعضای خانواده خود را بسیار زیاد و زیاد ،49 درصد اقوام و خویشان را بسیار زیاد و زیاد و 44 درصد مردم هم ، دوستان خود را بسیار زیاد و زیاد قابل اعتماد میدانند.این آمار اگرچه به نقش مهم خانواده در ایران در موضوع حفظ اعتماد اشاره دارد اما آن جا نگرانكننده میشود كه وقتی اعتماد، پا را از خانواده فراتر میگذارد ، كمرنگتر میشود.
این درحالیست كه اعتماد عمومی ركن سرمایه اجتماعی در هر جامعهای به شمار می رود و فاصله زیاد اعتماد در خانواده با اعتماد به كسانی كه در زمره خانواده نیستند، نشانهای از سطح ناكافی سرمایه اجتماعی در آن جامعه است.
باید این موضوع را بسیار جدی گرفت كه هر جامعه ای كه اعضای غیرقابل اعتماد بیشتری داشته باشد، در مورد پذیرفتن قوانین هم مشكلات جدی خواهد داشت و همین امر مشكلات اجتماعی بعدی را به دنبال خواهد داشت.از نگاه جامعهشناختی، سطح پایین اعتماد عمومی موجب بروز رفتارهای ضد اجتماعی میشود و به تبع آن، دروغپردازی، كلاهبرداری، تقلب، كمفروشی، هرج و مرج و قانونشكنی، بیمسۆولیتی، كمكاری، انواع جرایم و دهها مشكل دیگر پدیدار میشود.البته پرواضح است كه انتظار مدینه فاضله از جامعه را نمیتوان داشت بطوریكه همه خوب باشند،هیچ كس رفتار ضد اجتماعی نداشته باشد و همه بطور مطلق به هم اعتماد كنند؛ بلكه منظور آن است كه اعتمادی عمومی مثل سد محكمی برای جامعه در برابر پیشگیری از بیماریهای اجتماعی است و این سد از سطحی برخوردار است كه وقتی مایه آن كاهش یافت باید علامت خطر آن را جدی گرفت.
این علائم خطر از تغییر رفتارهای اجتماعی مردم نمایان میشود. چیزی كه امروز در جامعه ما هم در مجموع تحت عنوان كاهش اعتمادی عمومی خود را نشان داده است.
اغلب ما در بحث اعتماد عمومی كم میآوریم و بسیار محتاطانهتر از قبل عمل میكنیم. این درحالیست كه اعتماد اجتماعی، ضمانت فعالیتهای اجتماعی است و بدون آن نظم اجتماعی برقرار نمیشود.
برای حفظ كالای ارزشمند اعتماد عمومی چه باید كرد؟این كه طبق همان پیمایش ملی، بیش از 72 درصد مردم ندانند این روزها آدم خوب چه كسی و آدم بد كیست؟ یا 70 درصد مردم ندانند كه دیندار واقعی و متظاهر و ریاكار كیست؟ نشانگر آن است كه دیوار اعتماد پر از رنگكاریهای نامطلوب شده كه نیازمند پاكسازی و در اصصلاح عامیانهتر، سفیدكاری لازم دارد.
یعنی اعتماد عمومی را باید به گونهای احیا كرد كه مردم در سایه آن به احساس آرامش و اطمینان دست یابند؛ در غیر این صورت بیاعتمادی جامعه را خسته و فرسوده خواهد كرد.
به نظر میرسد از آن جا كه اعتماد عمومی، ركن مهم ساختار یك جامعه ایدهآل است، مبارزه با مفاسد اقتصادی و نیز مفاسد اجتماعی از مهمترین راهكارهاست. مردم اگر ببینند در جامعه اسلامی كوچكترین مفسده اقتصادی هم از نظر مسوولان دور نمانده و با پاسخی عبرتآموز مواجه میشود، یا با كسانی كه به خود اجازه تجاوز به حریم افراد و حقوق فردی و اجتماعی دیگران را میدهند برخورد قضایی محكمی صورت میگیرد، به دولت و دستگاه قضایی اعتماد كرده و به دنبال آن اعتماد عمومی مثل آبی جاری و زلال در تمام جامعه جریان مییابد و حیات پاكی را به جامعه میبخشد.
مسوولان هم به عنوان الگوی عملی مردم، باید در انجام مسوولیتها و اجرای بموقع وعدهها، به خود سختگیری كنند؛ چرا كه بیتوجهی به همین موضوع، پایه بیاعتمادی در بین مردم است و ضررهای جبرانناپذیر دارد؛ همچنین اجرای قانون توسط شهروندان را جدی بگیرند؛ چرا كه قانونشكنی رابطه دو طرفه در اعتماد عمومی را به شدت متزلزل میكند و خود، مقدمه هرج و مرج و بیتفاوتی در جامعه میشود؛
در ادامه، با هر عاملی كه به اعتماد عمومی لطمه میزند به شدت مقابله كنند؛ مانند كمفروشی، گرانفروشی و احتكار، تجاوز به حقوق یكدیگر در جامعه تا مردم هم از این اجرای قانون درس اعتماد بگیرند. چراكه به نظر میرسد مادامی كه نظم اجتماعی در جامعه به هر دلیلی رعایت نشود، دامنه بیاعتمادی، وسیعتر میشود.
تبیان
علاقه مندی ها (Bookmarks)