دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: خوابی كه برای برج آزادی دیده‌اند

  1. #1
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    12,119
    ارسال تشکر
    25,003
    دریافت تشکر: 20,366
    قدرت امتیاز دهی
    2458
    Array

    پیش فرض خوابی كه برای برج آزادی دیده‌اند

    خوابی كه برای برج آزادی دیده‌اند
    اینجا نماد تهران استی كه از روز اول ساخت‌اش قرار بود سینه‌ای به وسعت تهران داشته باشد و قلبی به مهربانی همه‌ تهرانی‌ها و حتی ایرانی‌ها، جایی كه طبق گفته‌ طراح و سازنده‌اش، معطوف به حقیقت، جوهره و عمق فرهنگ ایران است،‌ اما ...

    اینجا میدان آزادی است، جایی كه در قلب آن دست كم از 30 سال پیش تا كنون بسیاری از اتفاق‌هایی كه برای ایران و ایرانی ماندگار و تاریخی شد‌ند، رخ داد، درست در سایه‌ی آن هشتی مرموز زیبا بود كه با حضور معمار انقلاب نام «آزادی» به خود گرفت، ولی حالا این برج انگار شده تكه‌ای اضافه از تاریخ كه شاید می‌خواهند كم‌رنگ‌اش كنند.



    به گزارش خبرگزاری ایسنا، میدانی را كه قرار بود «جوهره‌ی فرهنگی» كشور برای مسافران پایتخت باشد، به‌خاطر قامت راست و سفیدی تنش كه زیر نور خورشید زیباتر می‌درخشد، از فاصله‌ی خیلی دور هم به‌وضوح می‌توان دید، جایی كه روزی تنها نام آشنا برای گرفتن عكس یادگاری بود تا نشانی از حضورت در تهران باشد.

    اما برای رسیدن به آن باید از میان ماشین‌ها و اتوبانی كه یكی از بزرگ‌ترین دلایل بیماری این كالبد محسوب می‌شود، بگذرم. حالا درست وسط میدان و زیر برج می‌ایستم؛ جایی كه می‌توانم بزرگی و عظمتش را به‌روشنی ببینم. قوس اصلی میان برج یادآور طاق كسری از معماری قبل از اسلام و قوس شكسته‌ی بالای برج به قول «حسین امانت» (طراح و سازنده‌ی برج آزادی) حرف‌ها از دوران بعد از اسلام و نفوذ اسلام در كشور دارد و حتا رسمی‌سازی‌هایی كه الهام‌گرفته از گنبد مساجد ایرانی در میان برج شكل گرفته‌اند، هر كدام بخشی از معماری در دوران‌های مختلف را نشان می‌دهد.

    اجازه‌ی ورود به برج با پرداخت شش‌هزار تومان برای سه قطعه بلیت داده می‌شود. برای بازدید از همه‌ی بخش‌های برج، نخست باید از میان جواهرات و سنگ‌های قیمتی داخل ویترین‌ها كه دل كندن از زیبایی خیره‌كننده‌شان ساعت‌ها زمان می‌خواهد، بگذرم.

    سالن ایران‌شناسی مسیر بعدی است كه گام‌هایت را به خود می‌خواند، جایی كه ماكتی از سرزمین پهناور ایران را نشان می‌دهد، ‌سالنی كه به نظر می‌رسد تنها باقی‌مانده از كاربری اصلی این بنای تاریخی در سال 1350 باشد. شاید بهتر است نگاهم را به سمت غرفه‌های پرشده از صنعت و هنر ایران باقی بگذارم و سرم را به سمت سقف و دیواره‌های خالی نچرخانم تا با دیدن شوره‌ها و نم دیواره‌هایی كه سیاهی همگون سیمان را با لكه‌های سپید شوره، ناهمگون و زشت كرده‌اند از احساس تهی نشوم.

    تالار آینه، نگارخانه و گذرگاه‌هایی كه طبق نوشته‌ی تنها بروشور منتشرشده از سوی مدیریت برج «گذرگاه پیشینیان» نام دارد نیز از این قاعده مستثنا نیستند. رفتن به بادگیر برج با دو آسانسور امكان‌پذیر است كه حضور راهنما را دست كم در این زمینه ضروری می‌كند.




    بادگیری كه با كاشی‌های آبی رنگ‌اش، از شوره، نم، ترك و ریزش بخش‌هایی از كاشی‌ها بی‌نصیب نمانده است. پایین آمدن از 275 پله به جای آسانسور،‌ شاید سخت ولی هیجان‌انگیز است، هرچند از اولین راهرو ترجیح می‌دهم سرم را پایین نگه دارم تا باز هم با این‌گونه صحنه‌ها مواجه نشوم؛ اما یادگاری‌نویسی‌ برخی بازدیدكنندگان به راه‌پله‎ها هم امان نداده و آنجاست كه فكر می‌كنم در بی‌انصافی بازدیدكنندگانی كه انگار نمی‌دانند یك بنای تاریخی چرا باید حفاظت شود و اصلا تعریف آن چیست؟


    هر گامی كه به پایین‌تر می‌گذارم، نم و شوره‌ی دیواره‌های برج بیشتر پیداست آن هم در تاریكی محضی كه راهم را با سفیدی شوره‌ها می‌توانم پیدا كنم، از پله‌ها كه پایین می‌آیم به جمله‌ی راهنمای داخل آسانسور فكر می‌كنم كه با افتخار به بازیدكنندگان می‌گفت «یك زلزله‌ی 10 ریشتری شاید بتواند لرزه‌ای كوچك به اندام این برج وارد كند» و به این می‌اندیشم كه آیا گریه‌ی برج از آغاز زمستان امسال، نشان بی‌طاقت شدن آن است؟ آیا این می‌تواند مانند زلزله‌ی 10 ریشتری بر اندام برج آزادی لرزه بیندازد؟ آیا ممكن است زمانی نماد ایستادگی تهران به‌خاطر این بی‌توجهی‌ها فرو بریزد؟

    بی‌توجهی كه شاید بخشی از آن گریبان متولی اصلی بنا بعد از ثبت‌اش در فهرست آثار ملی را هم بگیرد، بنایی كه در سال 1350 ساخته شد، اما به دلیل اهمیت‌اش سه سال بعد با تهیه‌ی پرونده‌ای كه شاید تنها توان مسئولان آن زمان بود در 26 اسفند 1353 در فهرست آثار ملی به ثبت رسید، ولی بعد از حدود 38 سال هنوز هیچ برگی به چهار صفحه اطلاعات ثبتی تكراری، دو صفحه عكس قدیمی از فضای داخل برج و هفت صفحه از طرح‌های اولیه، به پرونده‌ی برج آزادی اضافه نشده است.



    و اینجا برج آزادی است، جایی كه بنیاد رودكی زیر نظر معاونت هنری وزارت ارشاد آن را مدیریت می‌كند، مدیریتی چند پاره كه گاهی كارهایش به شهرداری، كه حفاظت و مرمت آن به پول بستگی دارد و گاهی به اداره‌ی میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران و گاهی به وزارت ارشاد برگشت داده می‌شود. اینجا ساختمان 41 ساله‌ای است با مقاومت در برابر 10 ریشتر زلزله، كه قرار است آن را تا همیشه‌ی تاریخ نگه دارد، البته اگر شوره‌ها و نم دیواره‌های برج بگذارند.

    ​​


  2. 2 کاربر از پست مفید وحید 0319 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •