با سلام.
مطمئنا یکی از زیباترین و خاطره انگیز ترین بازیهای تمام دوران Metal Gear Solid بوده و هست. در خیلی از مواقع توضیح در مورد این بازی و عمق داستان آن کار سخت و دشواری بوده ولی ما در این قسمت قصد داریم تا نگاهی به وقایع این بازی با توجه به تاریخ وقوع اتفاقات و خط داستانیش بیاندازیم. در واقع بهتر است اینطور توضیح بدهم که روش قرار گرفتن توضیحات به شکل تاریخی است که در بازی اتفاقات رخ میدهند. بیشتر توجه ما در ابتدا به خط داستانی بازی است و بعد از اتمام خط داستانی هر قسمت به موارد دیگر نیز خواهیم رسید ولی قبل از آن کمی توضیح لازمه.



خط داستانی بازی به ترتیب تاریخ وقوع اتفاقات به شرح زیر میباشد:

Metal Gear Solid 3: Snake Eater (1964) کارکتر Naked Snake (Big Boss)
Metal Gear Solid: Portable Ops (1970) کارکتر Naked Snake (Big Boss)
Metal Gear Solid: Peace Walker (1974) کارکتر Naked Snake (Big Boss)
Metal Gear (1995) کارکتر Solid Snake
Metal Gear 2: Solid Snake (1999) کارکتر Solid Snake
Metal Gear Solid ( The Twin Snakes) (2005) کارکتر Solid Snake
Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty (Tanker Chapter) (2007) کارکتر Solid Snake
Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty (Plant Chapter) (2009) کارکتر Raiden
Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots (2014) کارکتر Solid Snake (Old Snake)
Metal Gear Solid: Rising (؟؟؟) کارکتر Raiden (فرضی)



با توجه به توضیحات بالا پس ما الان باید از داستان Metal Gear Solid 3: Snake Eater شروع کنیم و کم کم به قسمت های بعدی برسیم!در ابتدا بذارید بازی رو در یک نگاه کلی ببینیم و بعد کار رو ادامه بدیم:





سازنده(ها):
Konami Computer Entertainment Japan
Kojima Productions

منتشر کننده (ها):
Konami

طراح (ها) :
Hideo Kojima

آهنگ ساز (ها):
Harry Gregson-Williams /
Norihiko Hibino
Shuichi Kobori
Nobuko Toda
Rika Muranaka
Star Sailor

پلتفورم (ها):
PlayStation 2

تاریخ انتشار:
November 17, 2004
December 16, 2004
March 4, 2005
March 17, 2005
MGS3: Subsistence
December 22, 2005
March 14, 2006
October 6, 2006
October 13, 2006

ژانر:
اکشن مخفی کاری

درجه (ها):
BBFC: 15
CERO: 18+
ESRB: M
OFLC: MA15+
OFLC: R16
PEGI: 16+, 18+

قبل از اینکه وارد داستان بازی بشیم میخوام کارکترهای اصلی بازی رو به صورت مختصر معرفی کنم تا اگر در طول داستان بهشون برخورد کردیم گیج نشیم!


کارکترها:


Naked Snake :



اولین برخورد ما با Naked Snake در سال 1964 خواهد بود یعنی تقریبا سه دهه قبل از وقوع داستان MGS2 و قبل از نام گرفتن Big Boss ! عضو گروه ویژه FOX با نام مستعار Jack است. او آخرین شاگرد The Boss میباشد که تمام فنون مبارزات تن به تن و انهدام و ... را از او آموخته است.


EVA :



او یک جاسوس از جمهوری مردمی چین است! در واقع EVA از جذابیت و زیبایی خود برای مجذوب کردن Naked Snake و دشمنانش استفاده میکند و در این کار خیلی هم موفق است. در مدت زمان بازی او سعی میکند که در میان دشمن نفوذ کند و بعد با نزدیک کردن خود به Naked Snake اطلاعات و چیزهایی که میخواهد به دست بیاورد. در واقع این کار زمانی که Snake عاشق او شد بسیار راحتتر خواهد بود! بعد از اتمام ماموریت EVA به خاطر قولی که به The Boss داده بود نتوانست ماموریت خود را کامل کرده و Snake را بکشد و به همین دلیل با چیزهایی که فکر میکرد Philosophers' Legacy است فرار کرد که البته بعدها مشخص شد تمام آنها دروغ بوده اند!


Major Zero :



او را همچنان با نام Major Tom نیز میشناسند که در واقع افسر فرمانده یگان FOX است که از طریق رادیو با Snake ارتباط برقرار میکند. او در قسمتهای دیگر بازی نیز حضور خواهد داشت که به موقع و در جای خود به آنها نیز رسیدگی میکنیم!


Sokolov :



دکتر Nikolai Stephanovich Sokolov یک دانشمند موشکی است که Shagohod را ساخته. او توسط Colonel Volgin اسیر شده و به اجبار باید صلاح خود را ساخته و به اتمام برساند و ظاهرا بعد از تلاش های زیادی که برای فرار میکند در زیر شکنجه کشته میشود! البته سالها بعد مشخص میشود که او زنده مانده و به US فرار کرده است!


The Boss :



The Boss نمونه ی کامل یک سرباز افسانه ای آمریکایی است! او بنیان گذار و رهبر گروه Cobra بوده و در واقع به نوعی او را مادر یگان ویژه آمریکا میدانند! او متولد 1922 بوده و این یعنی در هنگام بازی او 42 سال سن دارد! در June 1944، در هنگام جنگ جهانی دوم ، او گروه Cobra را برای پیروز در جنگ سواحل Normandy رهبری میکرد. در آن زمان او از The Sorrow باردار بود! او فرزند خود را در میدان جنگ به دنیا آورد و جای زخم آن سر تا سر شکمش را گرفت! آن بچه توسط فیلسوف ها برده شد و بعد از بزرگ شدن او را Revolver Ocelot خواهید یافت!


Volgin :



Yevgeny Borisovitch Volgin یک فرد مریض و سادیستی است که علاقه ی شدیدی به زجر دادن دیگران دارد! او در واقع قصد دارد تا با نابود کردن Nikita Khrushchev و منصوب کردن Leonid Brezhnev و Aleksei Kosygin کنترل اتحادیه شوروی را بدست بیاورد! او اولین دشمن Naked Snake است!


The Sorrow :



او یک رابط ارواح قدرتمند است که پیشتر یکی از اعضای Cobra بوده که توسط قدرت ذهنی خود به سربازان در میدان نبرد کمک میکرده! او به طرز عجیبی درگیر رابطه ی احساسی با The Boss است که در مسیر بازی مشخص میشود که پدر فرزند او یعنی Ocelot است! بعد از جنگ سرد و وفاداری قابل ستایش The Boss و او خیلی چیزها تغییر کرد. در واقع میتوان اینگونه گفت که جهت و افکار آن دو بعد از جنگ سرد کمی تغییر یافت. بعد از آنکه The Sorrow و The Boss یکدیگر را در میدان نبرد دیدن The Sorrow به خاطر برخورد گلوله به چشم چپش به اصطلاح نابود شد و در مقابل گروه Cobra هم منحل گردید! البته او ظاهر خود را مانند روح کرد و ناپدید شد و در طول بازی میتوانید او را مشاهده کنید! او در مدتی که Snake در شکنجه گاه است با نشان دادن رمز باز شدن در به او کمک میکند.


Revolver Ocelot :



او یکی از فرماندهای زیر نظر Colonel Volgin و رییس گروه Ocelot unit میباشد. مهارت او در تیر اندازی با هفت تیرش بی نظیر است ولی در اولین رویارویی او با Naked Snake شکست خورده و گلوله ای که در تفنگش باقی میماند را به علامت انتقام به گردنش می اندازد تا هر وقت توانست با آن گلوله Naked Snake را بکشد! او فرزند گمشده ی The Boss و The Sorrow است. رویا رویی بعدی او زمانی بود که در یک مبارزه ی دیگر با Naked Snake مجبور شد بخاطر حمله ی گروه زنبور های The Pain فرار کند. او چندین بار به متدها و دستورات Colonel Volgin در مورد شکنجه کردن اعتراض کرده بود و در واقع ریشه هایی از نافرمانی در او مشاهده میشود. او همچنین کسی بود که باعث شد چشم راست Naked Snake از بین برود گرچه این اتفاق ناگهانی رخ داد!


Para-Medic :



او پشتیبان و ساپورت کننده تیم FOX است که در بازی با دادن اطلاعاتی در مورد داروها و موراد بهداشتی به او کمک میکند! اطلاعات او در مورد جانوران و همچنین خواص گیاهان در مواردی به بدرد بخور خواهد بود.



کارکترهای اصلی بازی که نیاز بود در موردشون توضیحاتی داده بشه همین ها بودند هرچند که کارکترهای دیگه ای هم در بازی حضور دارند که نقش چندان پر رنگی نداشته اند! حالا به داستان بازی میپردازیم.


داستان بازی:

بعد از جنگ جهانی دوم جهان دوباره وارد یک جنگ بین غرب و شرق شد که آن جنگ سرد بود. در October 16, 1962 رییس جمهور آمریکا اطلاعاتی دریافت کرد که اتحادیه شوروی در حال ساخت یک سلاح خطرناک هسته ای در کوبا هستند! این خبر و احتمال وقوع یک جنگ هسته ای ترس و وحشت زیادی به همراه داشت. پس از شدت گرفتن بحث ها سرانجام شوروی قبول کرد سلاح های خود را از خاک کوبا عقب بکشد! با رفع این خطر که بعدها با نام بحران موشکی کوبا نام گرفت به نظر میرسید که بشریت نجات پیدا کرده و دیگر خطری تهدیدش نمیکند.
هرچند که در این معامله یک شرط مخفی هم وجود داشت . Stepanovich Sokolov که یک دانشمند فراری شوروی بود و به آمریکا گریخته باید بر طبق این تعهد به وطنش برگردانده میشد! آمریکا صلاح دید که این شرط را بپذیرد و Sokolov را به سرزمین مادریش برگرداند. اندکی بعد آنها دریافتند که Sokolov همان دانشمندی بوده است که سلاح وحشتناک را ساخته و اکنون با برگشتن Sokolov در دستان شوروی آنها آماده هستند تا آن سلاح خطرناک را کامل کنند و این بدان معنا بود که دوره ی جدیدی از ترس و وحشت بر جهان حکمفرما خواهد شد!
در August 1964 سازمان SIA طی آخرین نشست های وضعیت فوق العاده نقشه ای برای بازپس گرفتن Sokolov مطرح کرد که طی آن گروه ویژه FOX باید به مرکز تحقیقاتی Sokolov نفوذ میکردند! محلی که مشخص شده بود Sokolov در آن نگه داشته میشود جایی در جنوب دژ بزرگ Groznyj Grad بود. گروه FOX نسل جدیدی از یگان ویژه بود که اعضای آن تخصص بالایی در مبارزات و همچنین جاسوسی و مخفی کاری داشتند که توسط Major Zero گردانده میشد! یگان FOX تصمیم گرفتند تا یک جاسوس به تنهایی درون دژ نفوذ کند و تمام راهنمایی ها و اطلاعات از دور و به وسیله ی ارتباط رادیویی به او داده شود.
August 24 شخصی که برای این ماموریت انتخاب شد و زیرکی و قدرت کافی را داشت برای اعزام آماده شد. اسم رمز او Naked Snake بود!

ماموریت Virtuous :

Metal Gear Solid 3 در مدت جنگ سرد سال 1964 رخ میدهد، زمانی که Naked Snake به جنگل های اتحادیه ی شوروی اعزام میشود. او توسط تیمی که از Major Zero و Para-Medic و مربی اصلیش یعنی The Boss تشکیل میشود راهنمایی در مورد ماموریتش دریافت میکند. در واقع ماموریت اصلی او نفوذ به پایگاه اتحادیه ی شوروی و پیدا کردن Sokolov است که بر طبق اطلاعاتی که به او داده شده یک تانک پیشرفته که قابلیت حمل موشک های هسته ای دارد با نام Shagohod میسازد.همه چیز ماموریت به خوبی در حال انجام بود که ناگهان The Boss به گروه خیانت کرده و بر روی پلی با دو Davy Crockett راه Naked Snake را سد میکند و Sokolov را میدزدد. Sokolov توسط گروه Cobra دزدیده شده و Naked Snake نیز در مبارزه ای با The Boss به شدت مجروح میشود. Volgin و گروهش نیز بعد از دزدیدن Sokolov از آنجا فرار میکنند و برای آنکه همه ی نشانه ها را پاک کنند یکی از سلاح های هسته ای Davy Crockett را منفجر میکنند تا همه ی تقصیر ها به گردن The Boss بیفتد.

عملیات Snake Eater :

با مشخص شدن هواپیمای آمریکایی که Naked Snake را در خاک شوروی وارد کرد، شوروی نیز اظهار داشت که ایالات متحده باید جوابگوی حمله ی هسته ای در خاک آنها باشند که این موضوع داشت هر دو ملت رو وارد یک جنگ هسته ای میکرد! در یک نشست محرمانه میان رییس جمهور آمریکا Lyndon Johnson و رهبر شوروی Nikita Khrushchev یک روزنه ای برای اثبات بی گناهی ایالات متحده و بازگشت صلح مشخص شد! در پی این موضوع ایالات متحده قبول کرد که گروه Volgin خائن را متوقف کرده و صلاح Shagohod را نابود میکنند و همچنین آمریکایی که باعث این انفجار شده است را نیز از بین میبرند که او کسی نبود جز The Boss!
یک هفته بعد از رهایی از عملیات اول Snake به یک جنگ در موقعیت عملیاتی Snake Eater برده شد تا تعهدات ایالات متحده را انجام دهد. در هنگام پیشرفتن در منطقه ی دشمن او با یک جاسوس آمریکایی فراری با نام EVA برخورد میکند که سالها پیش بخاطر برخی اشتباهات از آنجا فرار کرده است.
بعد از درگیری های بسیار زیاد و شکست دادن Ocelot Unit و تقریبا نابود کردن بیشتر اعضای Cobra، او بالاخره به جایی میرسد که Sokolov و Shagohod به آنجا انتقال یافته اند! اما در توسط Volgin در دژ Groznyj Grad دستگیر و اسیر میشود. مدتی قبل از آنکه Snake دستگیر شود او و Ocelot با یکدیگر برخوردی داشتند که در این برخورد Ocelot توسط EVA بی هوش میشود ولی بوی عطر مخصوص EVA در خاطر او میماند. هنگامی که Snake در زندان در حال شکنجه است Volgin متوجه میشود که در بین اعضای خود فردی خائن وجود دارد که در ورود Snake به دژ او را یاری کرده است. در این میان شک او به سمت EVA که البته خود را با نام Tatyana معرفی کرده بود میرود. در این میان Ocelot نیز متوجه بوی آشنای او میشود و با نشانه رفتن هفت تیر خود به سمت او سعی میکند که از او اعتراف بگیرد که در این میان Snake خود را به جلوی پرت میکند و باعث میشود که Ocelot تعادل خود را از دست بدهد و گلوله چشم سمت راست Snake را کور کند. بعد از فرار Sanke از زندان او دوباره باز میگردد تا اینبار با دقت بیشتری Shagohod را نابود کند ولی دقیقا در همین هنگام او به نکته ی مهمی پی میبرد! او متوجه میشود که The Philosophers گروهی روشن فکر و افراد قدرتمند از آمریکا و شوروی و چین هستند که در پشت پرده تمام امور سیاسی جهان را کنترل و هدایت میکنند هرچند که بعد از جنگ جهانی دوم اختلافات میان این اعضای گروه شکل گرفت و باعث شد متلاشی شود. نکته ای که ذهن را به خود مشغول میکند آن است که اگر این گروه فیلسوفین نام داشت پس "میراث فیلسوف" یا Philosopher's Legacy چه چیزی است؟ در واقع Philosopher's Legacy مبلغی پول نقد بود که اعضای The Philosophers با مشارکت هم برای تامین هزینه های جنگ ها گرد آورده بودند که مبلغی معادل 100 بیلیون دلار بود که تقسیم و در بانک های جهان پخش شده بود. Volgin به طور غیر قانونی این پول ها را بدست آورده بود و ایالات متحده نیز قصد داشت تا آنها را از او پس بگیرد!
در هر صورت Snake ماموریت خود را همچنان ادامه داد و ساختمان و تانک Shagohod را نابود ساخت و همچنین در طی مبارزاتی Volgin هم کشته شد. Snake و Eva نیز به عجله به سمت دریاچه، جایی که یک هواپیما مخفی شده بود، رفتند اما قبل از آنکه آنها بتوانند با کمک آن هواپیما از منطقه فرار کنند Snake با مربی قدیمی خود و البته خائن کنونی یعنی The Boss رو به رو شد که برای اتمام ماموریت خود Snake حتما باید او را میکشت. در این لحظه ناگهان صحنه عوض شده و The Boss را نشان میدهد که در میدان جنگ و در حال به دنیا آوردن یک کودک است. Snake به یاد یک مکالمه ی رادیویی که با EVA داشته است میفتد که در آن EVA میگوید علت آنکه Ocelot در چنین سن جوانی به درجه ی بالایی از فرماندهی رسیده است آن است که مادرش یک سرباز افسانه ای و بسیار قوی بوده! او همچنین میگوید که مادر Ocelot برای آنکه او را به دنیا بیاورد مجبور بوده که بدن خود را به صورت شکل مار پاره کند. او این جای زخم را در بدن The Boss مشاهده کرد که با دیدنش متوجه شد مادر Ocelot کسی به جز The Boss نیست.
بعد از یک مبارزه پر هیجان، Snake بر احساسات خود غلبه کرده و او را شکست میدهد. بعد از شکست دادن The Boss او و EVA سوار هواپیما شده و پرواز میکنند که ناگهان سر و کله ی Ocelot پیدا میشود. او قبلا نیز در مبارزه ای که Snake با Volgin داشت با سرپیچی کردن از Volgin به Snake کمک کرده بود اما اینجا احتمالا داستان متفاوت بود چرا که این یک دوئل بین آن دو بود که از ابتدای داستان نا تمام گذاشته شد. Snake و Ocelot در ابتدا کمی با هم گلاویز میشوند ولی بعد تصمیم میگیرند تا موضوع را با دوئل حل کنند پس Ocelot یک گلوله که از قبل نیز برای انتقام از Snake آماده کرده بود درون یکی از دو هفت تیر میگذارد و آنها را به گونه ای جا به جا میکند تا مشخص نباشد گلوله در کدام است و اینجاست که شانس تنها راه نجات خواهد بود. در هر صورت یکی از آن دو تفنگ درست و با گلوله را بر میدارد و اگر آن شخص Snake باشد تیر را به کنار Ocelot میزند و اگر Ocelot باشد نیز همین کار را میکند و بعد هم او از هواپیما به پایین میپرد.
بعد از این همه درگیری و هیجان Snake و EVA یک شب را با هم در آلاسکا میگذرانند. شبی که بسیار خاطره انگیز و آرامش بخش میباشد !!! اما این آرامش زیاد طول نمیکشد چرا که فردا صبح زمانی که Snake از خواب بیدار شود متوجه حقایق تلخ و عمیق میشود که شاید تا آخرین روز زندگی او را رها نخواهند کرد. فردا صبح Snake متوجه میشود که EVA نصفه شب غیب شده و تنها از او یک نوار کاست بر جای مانده. درون نوار کاست EVA اعتراف میکند که یک جاسوس از طرف چین بوده و وظیفه ی اصلیش نفوذ درون دژ Volgin و پیدا کردن جایگاه پول های Philosopher's Legacy بوده است. نوار ادامه پیدا میکند و EVA همچنان به گفتن اعترفات تلخ خود ادامه میدهد با این حرف که The Boss هرگز یک خائن نبوده و وظیفه ی او نیز مانند EVA نفوذ به دژ Volgin و بدست آوردن سهم آمریکا از Philosopher's Legacy و برگردادنش به ایالات متحده بوده و دردناک تر از همه مرحله ی آخر ماموریت او بود که بر طبق آن باید خود را در قالب یک خائن نشان میداد و به دست Snake هم خود و هم تمام افتخاراتش را قربانی میکرد تا بیگناهی کشورش در انفجار اول داستان مشخص شود.
حق با EVA بود... گاهی اوقات کسی بخاطر افتخار کشورش فدا میشود و چه غم انگیز TheBoss خود را فدا کرد. Snake بعد از بازگشت عنوان Big Boss را دریافت کرد نشان افتخار و خدمات ممتاز برای پیروزی در ماموریت وجلوی جمعیت مشتاق اهدا شد اما اینها چیزی نبود که حال Snake را بهتر کند. بعد از اعترافات EVA دیگر او دلسرد و پریشان بود! مدتی بعد Snake وارد یک قبرستان گمنام میشود جایی که The Boss بین هزاران قبر بی نام دیگر در گورستان Arlington دفن شده است. گورستان Arlington جایی است در Virginia که یک قربستان نظامی میباشد. Snake به آرامی اسحله ی The Boss ره به همراه یک دسته گل یاس سفید که نمادی از او بود بر روی یک قبر بی نام که متعلق به مربی قدیمیش است میگذارد. مقابل قبر یک سرباز واقعی و نماد یک زن شجاع آمریکایی می ایستد و با اندوه بزرگی که در سینه دارد سلامی نظامی به او میدهد و آخرین حرفهای EVA را به یاد می آورد. به یاد می آورد که EVA در آخرین حرف هایش گفته بود که در ماموریت خود باید Snake را میکشت و هیچ چیز نمیتوانست جلوی او را بگیرد، نه عشقی که به Snake داشت و نه آنکه Snake قبلا جانش را نجات داد. او گفت تنها دلیل آنکه او را نمیکشد قولی است که قبلتر به The Boss داده است و به همین دلیل مجبور است ماموریتش را نیمه کاره رها کرده و فرار کند و این موقع بود که اشک آخرین راه رهایی از غم های فراوان برای Snake میشود.
در انتهای داستان نیز مشخص میشود که میکرو فیلمی که EVA دزدیده بود تقلبی بوده و Philosopher's Legacy در دستان آمریکاست البته این نکته ی جالب ماجرا نیست چرا که بعد طی صحبت های تلفنی CIA مشخص میشود که Ocelot یک جاسوس از طرف این سازمان بوده و در واقع تمام این مدت Ocelot برای CIA کار میکرده و وظیفه ی او نیز نفوذ بین افراد Volgin بوده است!



این هم از داستان بازی ولی میخوام کمی هم در مورد خود بازی توضیح بدم. در واقع بازی در ابتدا قرار بود برای PS3 عرضه بشه ولی به این دلیل که زمان رلیز PS3 طولانی تر از چیزی که تصور میرفت شد، بازی بر روی PS2 عرضه گردید. Kojima بسیار میل داشت که ساختار این بازی بسیار متفاوت و قویتر نصبت به قسمت های پیشین ساخته گردد به همین دلیل بازی را درون یک جنگل وارد کرد، این همان چیزی بود که تیم تولید کننده و البته طرفداران بازی میخواستند یعنی یک جنگل پر از رنگ ها و ساختار زنده که در گوشه گوشه ی آن هیجان و رنگامیزی جذاب وجود داشت. البته او بعدها تایید کرد که در مورد جنگل چیزهایی مانند آب و هوا و نمای زمین و حیوانات و طبیعی جلوه دادن آنها یکی از مشکلات اصلی تولید بوده است. در قسمت های قبلی شروع بازی در اردوگاه دشمن میبود ولی این چیزی نبود که Kojima دوست داشت چرا که او میخواست بازی واقع گرایانه تر باشد یعنی باید مایل های از تمدن و اردوگاه های دشمن دور میبودید و برای رسیدن به آنجا تلاش میکردید.



Kojima همچنین توضیحاتی داد که در آنها بیان شد علت آنکه در قسمت های قبلی معمولا بازی در محیط های بسته بوده آن است که کنسول بازی قدرت به تصویر کشیدن جلوه هایی مانند نمای واقعی و باز جنگل را نداشته و در مقابل محیط های شهرنشینی یا متدن و بسته، محیط جنگل ظاهر یکنواختی نداشته است.
زمانی که بازی در حال ساخت بود خیلی از طرفدران و فن های بازی بارها از Konami و Kojima خواستند که بازی قابلیت اجرا با 3D camera را داشته باشد ولی سرانجام این خواسته اجرایی نشد. در واقع Kojima در این مورد گفت که Metal Gear Solid ، Sons of Liberty و Snake Eater به شکلی یک سگانه بوده اند و او میل داشته است دوربین بازی همان چیزی باشد که در دو قسمت قبلی بوده تا بازیکن حس کند که این سه بازی به یک شکل هستند.

جوایز:


بازی Metal Gear Solid 3: Snake Eater جوایز بسیاری را برد که برخی از آنها را در زیر آنها را میبینید:
IGN: Best of 2004

  • Best Overall Action Game
  • Best Overall Story
  • Best PS2 Use of Sound

GameSpot: Game of the Year 2004 Awards

  • Best Story
  • Best Sound Effects

GameSpy: Game of the Year 2004 Awards

  • 4th Best Overall Game of 2004
  • 2nd Best PS2 Game of 2004
  • Most Amazing Comeback

Gaming Convention Germany

  • Best PS2 Game

Game Audio Network Guild 2005

  • Best Original Vocal Song - Pop for MGS3 Theme



امتیازات:


امتیازاتی که بازی در زمان عرضه گرفت به شرح زیر میباشد:
Edge : 8/10
GamePro : 4.5/5
GameSpot : 8.7/10
GameSpy : 4.5/5
GameTrailers : 9.0/10
IGN : 9.6/10
PSM : 10/10
X-Play : 4/5