-
تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
تقدیم به همبازی دوران کودکی ام...
سلام...
نمیدونم از کجا شروع کنم؟ازکجا بنویسم؟و حتی چجور بنویسم؟
خب البته باید بهم حق بدی چون وقتی نمیدونم چجور "تموم" شد،خب چطور باید بدونم که چگونه و با چه قواعدی "شروع" کنم؟
اما دلمو میزنم به دریا و از تو مینویسم...و این تنها کاریه که من میتونم برای تو...برای هم بازی کودکی ام انجام بدم...
روزهای کودکی،برای من چیزی جز تصویری مبهم نیست...بازی هاش...خاطراتش و آدم هاش...
اما همیشه کودکی به یادماندنی ترین دوران زندگی آدم هاست...هم به خاطر بیخیالیش و هم به خاطر دوستان بی شیله پیله اش...
چندوقت پیش سراغ آلبوم عکسای کودکیم رفتم...بااینکه خیلی خیلی سرم شلوغ بود،گفتم بذار برم یه نگاه به عکسا بندازم...
کار داشتم و عجله...با خودم گفتم عجب کاری کردم که توی این هیر و ویری یاد بچگیا کردم...کاشکی عکسارو جمع کنم و برم پی کارای خودم...! اما...به یه عکس که رسیدم مکث کردم...تو هم توش بودی...به من نگاه میکردی و جفتمون داشتیم میخندیدیم...آخی...خیلی کوچولو...ولی شنیدم الان خیلی خیلی قدکشیدی...
من چیز زیادی از تو نمیدونم...از اون دوران بیشتر از پونزده،شونزده سال میگذره...و من از تو دوست قدیمی چندان خبری نداشتم و فقط دورا دور یه خبرهایی میشنیدم...
نمیدونستم که درس خوندی یا نه؟اگه آره چه رشته ای؟اصلا چند سالته؟
آدما بزرگ میشن وپرمشغله...
اتفاقا چند روز بعد، از تو خبری شنیدم....
دلم میخواست حالا که بااین عکس یاد تو افتادم بهترین خبرهارو ازت بشنوم...اینکه موفقی...شادی...
اما نه اینکه خبر رفتنت رو بشنوم...
اینکه تو رفتی با هزار آرزو ....
اینکه چقدآروم توی خواب ،سکته کردی و برای همیشه با هزار آرزو رفتی...
اینکه میگم هزار آرزو چون تو فقط بیست و چند سالت بود.....خیلی خیلی کم سن...
نتونستم مراسم ختمت رو بیام...آخه من الان باید میومدم مراسم ازدواج تو نه.............
کاشکی من به جای تو رفته بودم... اینکه من و تو یه کودکی داشتیم،اما تو رفتی و من هنوزهستم.....نمیدونم ولی خبر رفتنت من رو خیلی خیلی داغون کرد... اینکه یک جوون بیست و خورده ای ساله،باید سکته کنه...واقعا ناراحت کننده اس
اما خیلی خوب میدونم که گریه و ناراحتی برای تو به هیچ وجه کارساز نیست....پس من هم به هیچ وجه گریه نمیکنم...مثل همیشه...چون متاسفانه یا خوشبختانه به گریه کردن اعتقادی ندارم ....
اما خواستم برای تو کاری کرده باشم تا روحت شاد بشه...و از دوستی با من خوشحال بشی...
بخاطر همین، اینجا (والبته قبل از اون توی ذهن و قلبم) از تو مینویسم و با خودم عهد میکنم که همیشه به یادت باشم...
و از کسی که این متن رو میخونه خواهش کنم که قبل از اینکه این صفحه رو ببنده، یک صلوات،تنها یک صلوات برای شادی روح دوست قدیمی من بفرسته...
اینطوری میتونم مطمئن شم باز داری مثل اون عکس به من نگاه میکنی و میخندی....
دوست خوب و همبازی دوران خوش کودکی من روحت شاد...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم....
روحت شاد...
ممنون از همه ...
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
این همه گفتیم لیک اندر بسیچ
بیعنایات خدا هیچیم هیچ
بی عنایات حق و خاصان حق
گر ملک باشد سیاهستش ورق
ای خدا ای فضل تو حاجت روا
با تو یاد هیچ کس نبود روا
این قدر ارشاد تو بخشیدهای
تا بدین بس عیب ما پوشیدهای
قطرهٔ دانش که بخشیدی ز پیش
متصل گردان به دریاهای خویش
قطرهٔ علمست اندر جان من
وارهانش از هوا وز خاک تن
پیش از آن کین خاکها خسفش کنند
پیش از آن کین بادها نشفش کنند
گر چه چون نشفش کند تو قادری
کش ازیشان وا ستانی وا خری
قطرهای کو در هوا شد یا که ریخت
از خزینهٔ قدرت تو کی گریخت
گر در آید در عدم یا صد عدم
چون بخوانیش او کند از سر قدم
صد هزاران ضد ضد را میکشد
بازشان حکم تو بیرون میکشد
از عدمها سوی هستی هر زمان
هست یا رب کاروان در کاروان
خاصه هر شب جمله افکار و عقول
نیست گردد غرق در بحر نغول
باز وقت صبح آن اللهیان
بر زنند از بحر سر چون ماهیان
در خزان آن صد هزاران شاخ و برگ
از هزیمت رفته در دریای مرگ
زاغ پوشیده سیه چون نوحهگر
در گلستان نوحه کرده بر خضر
باز فرمان آید از سالار ده
مر عدم را کانچ خوردی باز ده
آنچ خوردی وا ده ای مرگ سیاه
از نبات و دارو و برگ و گیاه
ای برادر عقل یکدم با خود آر
دم بدم در تو خزانست و بهار
باغ دل را سبز و تر و تازه بین
پر ز غنچه و ورد و سرو و یاسمین
ز انبهی برگ پنهان گشته شاخ
ز انبهی گل نهان صحرا و کاخ
این سخنهایی که از عقل کلست
بوی آن گلزار و سرو و سنبلست
بوی گل دیدی که آنجا گل نبود
جوش مل دیدی که آنجا مل نبود
بو قلاووزست و رهبر مر ترا
میبرد تا خلد و کوثر مر ترا
بو دوای چشم باشد نورساز
شد ز بویی دیدهٔ یعقوب باز
بوی بد مر دیده را تاری کند
بوی یوسف دیده را یاری کند
تو که یوسف نیستی یعقوب باش
همچو او با گریه و آشوب باش
بشنو این پند از حکیم غزنوی
تا بیابی در تن کهنه نوی
ناز را رویی بباید همچو ورد
چون نداری گرد بدخویی مگرد
زشت باشد روی نازیبا و ناز
سخت باشد چشم نابینا و درد
پیش یوسف نازش و خوبی مکن
جز نیاز و آه یعقوبی مکن
معنی مردن ز طوطی بد نیاز
در نیاز و فقر خود را مرده ساز
تا دم عیسی ترا زنده کند
همچو خویشت خوب و فرخنده کند
از بهاران کی شود سرسبز سنگ
خاک شو تا گل نمایی رنگ رنگ
سالها تو سنگ بودی دلخراش
آزمون را یک زمانی خاک باش
من کشیدم میدونم چقدر سختههه فقط خدا صبرت بده
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
متاسفم .روحش شاد ویادش گرامی دوستم
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
مرسی قشنگ بودمنویاد یه خاطره انداختی یادازدست دادن بهترین دوستم آدماوقتی یکیوازدست میدن اون وقت قدرلحظات درکنارهم بودنومیفهمن
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
این موقع ها زبون قاصره از گفتن، بگم تسلیت میگم؛ غم آخرت باشه، اینا همش جملس که نه درد رو تسکین میده نه آرومت میکنه!
تا بوده همین بوده، همیشه اونایی که برات عزیزن رو باید از دست بدی تا طمع تلخ بدون بودنشون رو بچشی، تا بفهمی تنهایی یعنی چی، دنیا یعنی همین!
ولی بهت توصیه میکنم اگه تونستی حتما برو سر مزارش، درسته خیلی سخته، ولی آرومت میکنه، وقتی باهاش حرف میزنی، آروم میشی!
امیدورام روحش قرین رحمت باشه!
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم!
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
یه ضرب المثله میگه آدم هیچ وقت پایش را دو بار همون جا توی رودخونه نمیتونه بزاره چرا چون که دیگه اون آب رفته حالا هر چقدر هم بری همون جا تو رودخونه پایت رو همون جا بزاری دیگه اون آب قبلی نیست و آب جدید داره میاد
دقیقا مثل عمر ادمی
آرزوی همه بازگشت به دوران بچگی هست
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
تسلیت میگم امیدوارم از این به بعد دوران شادی ات فرا برسد
- - - به روز رسانی شده - - -
تسلیت میگم امیدوارم از این به بعد دوران شادی ات فرا برسد
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
"گرمرگ رسد چرا هراسم؟
کان راه ک ب توست میشناسم
از خوردگهی ب خوابگاهی
وزخوابگهی ب تخت شاهی
خوابی ک ب سوی توست راهش
گردن نکشم ز بارگاهش"
"روحش شاد"
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
حمیرای عزیزم از این خبر بشدت متاثر شدم
تسلیت میگم دوست خوبم خدا رحمتش کنه
از ته دل آرزو میکنم که این آخرین اتفاق بد زندگیت باشه
و لحظه هات غرق شادی و خنده باشن
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
نمیدونم باید چی بگم.
امامنم قبلا چندسال پیش این اتفاق برام افتاد.
کاش میشد بعضی وقتا دنیارواونجورکه میخوایم نگه داریم
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
منو یاد دوست سفر کرده ام انداختی
تو مرداد امسال بارسفرو بست
دوست من فقط 14 سالش بود
امیدوارم تموم اسیرای خاک مورد لطف و بخشش خداوند قرار بگیرن[golrooz]
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
زندگی مثل صفحه یه کاغذ می مونه...2 رو داره...روی اولش رو که پر کردی می رسه به روی بعدیش...فقط باید بدونی روی اولش چی بنویسی...چطور بنویسی...و چقدر درشت بنویسی...تا به مو قع به روی بعدیش برسی...
روح دوست عزیزمون شاد...
حمیرا جان تو هم خودتو ناراحت نکن...
دنیا همین بوده...
بی وفا...
بی انصاف...
همیشه اونایی که باید بمونن زود می رن و اونایی که موندنشون ننگه و باعث آزار می مونن!!...
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
روحش شاد ....
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
متاسفم.روحش شاد ویادش گرامی.امیدوارم غم اخرت باشه اینم بدون که همه ی ما یه روز میریم.خدا رحمتش کنه.[narahatish][narahatish]
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
homeyra
تقدیم به همبازی دوران کودکی ام...
سلام...
نمیدونم از کجا شروع کنم؟ازکجا بنویسم؟و حتی چجور بنویسم؟
خب البته باید بهم حق بدی چون وقتی نمیدونم چجور "تموم" شد،خب چطور باید بدونم که چگونه و با چه قواعدی "شروع" کنم؟
اما دلمو میزنم به دریا و از تو مینویسم...و این تنها کاریه که من میتونم برای تو...برای هم بازی کودکی ام انجام بدم...
روزهای کودکی،برای من چیزی جز تصویری مبهم نیست...بازی هاش...خاطراتش و آدم هاش...
اما همیشه کودکی به یادماندنی ترین دوران زندگی آدم هاست...هم به خاطر بیخیالیش و هم به خاطر دوستان بی شیله پیله اش...
چندوقت پیش سراغ آلبوم عکسای کودکیم رفتم...بااینکه خیلی خیلی سرم شلوغ بود،گفتم بذار برم یه نگاه به عکسا بندازم...
کار داشتم و عجله...با خودم گفتم عجب کاری کردم که توی این هیر و ویری یاد بچگیا کردم...کاشکی عکسارو جمع کنم و برم پی کارای خودم...! اما...به یه عکس که رسیدم مکث کردم...تو هم توش بودی...به من نگاه میکردی و جفتمون داشتیم میخندیدیم...آخی...خیلی کوچولو...ولی شنیدم الان خیلی خیلی قدکشیدی...
من چیز زیادی از تو نمیدونم...از اون دوران بیشتر از پونزده،شونزده سال میگذره...و من از تو دوست قدیمی چندان خبری نداشتم و فقط دورا دور یه خبرهایی میشنیدم...
نمیدونستم که درس خوندی یا نه؟اگه آره چه رشته ای؟اصلا چند سالته؟
آدما بزرگ میشن وپرمشغله...
اتفاقا چند روز بعد، از تو خبری شنیدم....
دلم میخواست حالا که بااین عکس یاد تو افتادم بهترین خبرهارو ازت بشنوم...اینکه موفقی...شادی...
اما نه اینکه خبر رفتنت رو بشنوم...
اینکه تو رفتی با هزار آرزو ....
اینکه چقدآروم توی خواب ،سکته کردی و برای همیشه با هزار آرزو رفتی...
اینکه میگم هزار آرزو چون تو فقط بیست و چند سالت بود.....خیلی خیلی کم سن...
نتونستم مراسم ختمت رو بیام...آخه من الان باید میومدم مراسم ازدواج تو نه.............
کاشکی من به جای تو رفته بودم... اینکه من و تو یه کودکی داشتیم،اما تو رفتی و من هنوزهستم.....نمیدونم ولی خبر رفتنت من رو خیلی خیلی داغون کرد... اینکه یک جوون بیست و خورده ای ساله،باید سکته کنه...واقعا ناراحت کننده اس
اما خیلی خوب میدونم که گریه و ناراحتی برای تو به هیچ وجه کارساز نیست....پس من هم به هیچ وجه گریه نمیکنم...مثل همیشه...چون متاسفانه یا خوشبختانه به گریه کردن اعتقادی ندارم ....
اما خواستم برای تو کاری کرده باشم تا روحت شاد بشه...و از دوستی با من خوشحال بشی...
بخاطر همین، اینجا (والبته قبل از اون توی ذهن و قلبم) از تو مینویسم و با خودم عهد میکنم که همیشه به یادت باشم...
و از کسی که این متن رو میخونه خواهش کنم که قبل از اینکه این صفحه رو ببنده، یک صلوات،تنها یک صلوات برای شادی روح دوست قدیمی من بفرسته...
اینطوری میتونم مطمئن شم باز داری مثل اون عکس به من نگاه میکنی و میخندی....
دوست خوب و همبازی دوران خوش کودکی من روحت شاد...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم....
روحت شاد...
ممنون از همه ...
واقعا خیلی سخته
خدا صبر بده به خانواده و دوستان و نزدیکانش
روحش شاد و غرق رحمت
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
روحش شاد[golrooz].......... خیلی قشنگ بود
- - - به روز رسانی شده - - -
روحش شاد[golrooz].......... خیلی قشنگ بود
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
روحش شاد.... داشتم می خوندم اشکم در اومد..[gerye]
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
وای حمیراجونم.خیلی ناراحت میشم وقتی این گونه خبرا رو میشنوم.مخصوصا اینکه یکی جوون بوده.خدارحمتش کنه و به خانوادش صبربده.خیلی ناراحت شدم...[gerye]
درضمن متنتم عالی بودعزیزم...[golrooz]
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
تسلیت میگم عزیزم.روحش شاد باشه.اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
کوچه به کوچه،خونه به خونه،دنبالت گشتم منِ دیوونه
سایه به سایه دنبالت کردم،اما گم شدی...دورت بگردم
بارون میبارید،چشمام نمیدید،قلبم یه لحظه صداتو نشنید
بهم میریزه تموم دنیام،وقتی تو نیستی من خیلی تنهام
گریم میگیره وقتی که حرفام از یادت میره...یادت میفتم،یادت میفتم بارون میگیره
جایی نمیرم،وای چه دلگیرم،از دنیا سیرم،بی تو میمیرم،بی تو میمیرم،بی تو میمیرم
چشامو بستم...خستۀ خستم...با عکسات اینجا تنها نشستم...ترو ندارم هی بد میارم...دلم گرفته از روزگارم
گریم میگیره وقتی که حرفام از یادت میره...یادت میفتم،یادت میفتم بارون میگیره
(بابک جهانبخش،آهنگ بی تو میمیرم)
اینو که گوش میدم یاد تو میفتم...اولین ماه رمضون بدون تو...
خدا به پدر و مادرت صبر بده...منکه طاقت ندارم....باورش سخته....
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
واقعا متاسفم..... روحش شاد....
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
واقعا منقلب کننده بود...................
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
اون موقع که خبر رفتنتو شنیدم،یکی از اونی که این خبرو آورده بود پرسید:" بچۀ مومنی هم بود؟"
جواب داد:" آره،سینه زن امام حسین بود...."
این حرفش هنوزم توذهنم مونده....از اول محرم یادتم.......
نمیدانستم دلتنگی دل نازکم میکند . . .آنقدر که به هر بهانه ی کوچکی چانه ام بلرزد و چشمهایم پر . . .
نمیدانستم نبودنت کودکم میکند . . آنقدر که ساعتها گوشه ای بشینم و با همه قهر که چرا نیستی . . .چرا . .
حال و هوای این محرم با محرمای سال پیش برای من که خیلی فرق داشت...لحظه لحظۀ این شبا رو قدر دونستم...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
تقدیم تو دوست قدیمیم
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
آنچه که هست...
مرا به یاد
آنچه که نیست می اندازد....
بیژن جلالی
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
میدونم دارم اینجا با دیوار حرف میزنم...
میدونم تنها رهگذر شاید خود تو باشی.....شاید هم نباشی....
ولی دلم میخواد هروقت یادت میفتم بیام و اینجا بنویسم.....
تنها دلیلش هم شاید یه چیز باشه..."دلم میخواد"
دلم میخواد هر دفعه بیام و این متنایی که نوشتمو بخونم....
میخوام بنویسم شاید این دلم یکم خنننننک شه....آروم نه....خنک
فردا ...یکسال از رفتن تو میگذره....
توی این یکسال من باز یکی از عزیزامو از دست دادم....
درست روز اولین امتحانم....
ولی امتحان مهم نیس....
امسال من به یه موضوع بزرگ پی بردم...
اینم باز مهم نیس....
دوست خوبم من امسال خیلی بزرگ شدم....
اینم مهم نیس...
میخواستم بگم توی این دنیا هییییچ چی مهم نیس.....هیچی
همین....فقط همینارو میخواستم بگم....
روحت شاد دوست نازنینم.....اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم....
http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/....2006.LOVE.jpg
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
7دی ماه 2سال پیش
میدون تیر...
یه دوستی داشتم مدت ها تخت امون کنار هم بود
با هم نگهبانی می دادیم
تنبیه شدنمون با هم بود
مرخصی اومدنمون با هم
سرما و گرما رو با هم چشیدیم
ازون روز که 106 قاتل
این اسلحه ی ویرانگر
باعث شهادت اسمائیل عسگری شد و البته تاثیرات جسمی و روحی اشم روی من باقی موند
اما
زندگی ادامه دارد...
پس...
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
سلام
عالی بود ممنون از homeyra عزیز.
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
منم عین شما بودم ولی من بهش قول دادم که بخاطر درسی که ازش دورم کرد باید برای بیمارای سرطانی تلاش کنم و اگه نتیجه ای مثبت بگیرم همه ی ثوابش در اختیار دوستم باشه
هرچند که الان بهشت هست و نیازی به اینا نداره چون از 9 سالگی زجر کشید و با بیماریش زندگی کرد.
خوندن این صفحه منو بیشتر به یاد دوستی انداخت که 4ساله خبر مرگش رو شنیدم و و بازم بخاطر قولم باید تلاش کنم حتی اگه شکست بخورم
شاید این صفحه بیشتر عذاب وجدان برام داشت
آخه یک ساله بخاطر اومدن آدمای مختلف و اتفاقات بعدش خیلی کم به یادش می افتم
الانم که بیشتر ازش خجالت میکشم
چون بعد 4 سال هنوز کار بزرگی برای قولم نکردم.
یاد بچگی بخیر
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
aisan.
منم عین شما بودم ولی من بهش قول دادم که بخاطر درسی که ازش دورم کرد باید برای بیمارای سرطانی تلاش کنم و اگه نتیجه ای مثبت بگیرم همه ی ثوابش در اختیار دوستم باشه
هرچند که الان بهشت هست و نیازی به اینا نداره چون از 9 سالگی زجر کشید و با بیماریش زندگی کرد.
خوندن این صفحه منو بیشتر به یاد دوستی انداخت که 4ساله خبر مرگش رو شنیدم و و بازم بخاطر قولم باید تلاش کنم حتی اگه شکست بخورم
شاید این صفحه بیشتر عذاب وجدان برام داشت
آخه یک ساله بخاطر اومدن آدمای مختلف و اتفاقات بعدش خیلی کم به یادش می افتم
الانم که بیشتر ازش خجالت میکشم
چون بعد 4 سال هنوز کار بزرگی برای قولم نکردم.
یاد بچگی بخیر
سلام...
عیب نداره،از الان دوباره شروع کن...
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
باید شروع کنم
چشم
امیدوارم بشه با همه تردیدا و وسواسام
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
"تا آیینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آیینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم، به تو برمی خورم اما
آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست"
زمان مثل برق و باد میگذره ، به هیچ کدوم از کارام نمیرسم...
درگیر شدم،کمک میخوام
"آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم،خار و خسی نیست
امروز که محتاج توئم،جای تو خالیست
فردا که بیایی به سراغم نفسی نیست"
برام دعا کن...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم....
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
ای دوستان همبازی ها یادتو بخیر کاش بچه بودم اری از هرچیز دنیا نهفکری نه مشکلاتی خودم بودم وخندهای بچه گانه وابنبات چوبی دستم وارزوهای کوچک اما دست یافتنی...................................... .....................یا داد از ان روز ها یادش بخیر پیاده بودیم اما پیادش بخیر در خانه گلی بودیم یادش بخیر اما حیف که دروان خوشی ها خندها معرف ها گذشت حالا همه شدند واین صحفه مجازی وموبایل...........................زمان ما دلخوش بودیم به همان100تومنی پاره حالاهم نمیشود دلخوش بود با میلیون ها ومیلیاردها پول اخ بچه گی یادت بخیر
-
پاسخ : تقدیم به همبازی دوران کودکیم....
شايد اين دور شدن يا فراموشي خيل كثير بچه هايي كه تو بچگي با هم بوديم با توجه به مشغله هاي امروز خودش يه نعمت باشه !!!
اونهايي كه چه تو شهر و چه تو روستا سرمون با حضورشون گرم بود
ولي
حميد جان
درسته كه اون تصادف شما و برادرت رو از خانواده گرفت و شما رو از من ...
درسته كه خيلي سالي نبود تابستون ها و تو تعطيلات بهر وقت ميومدم روستا با هم بوديم ...
ولي يادت هميشه هست، حتي اگر اين 7 سال بشه 7 سال ها ...
روحت شاد