انواع نوآوری از دیدگاه سازمان
عنوان مقاله: انواع نوآوری از دیدگاه سازمان
مولف/مترجم: سایت مهندسی ساخت و تولید
موضوع: نوآوری و شکوفایی سازمانی
سال انتشار(میلادی):2006
وضعیت: تمام متن
منبع: سایت مهندسی ساخت و تولید-smeir.ir
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات مدیریت www.maqale.coo.ir
مقدمه:
صاحبنظران علم مدیریت نوآوری را به طرق گوناگون تقسیم می کنند. یکی از شیوه ها این است که انواع نوآوری را از دیدگاه سازمان و باتوجه به منابع مالی موردنیاز، مهارتهای موردنیاز،سطح ریسک ، سرعت نوآوری برای ورود به بازار و... بررسی کنیم . زیرا این دیدگاه کاربردی و عملی است . بنابراین باتوجه به شاخصهایی که برخی ازآنها ذکر شد، به توضیح انواع نوآوری می پردازیم :
1 - نوآوری بنیادی
این نوآوری منجر به خلق بازارهای جدید می شود. جایگزینی لوله های خلاء با ترانزیستور، یک مورد از این نوع است . ویژگی نوآوریهای بنیادی ،توسعه انواع مواد جدید سرامیک ، فیبرهای مصنوعی ، کریستال است . پذیرش کند محصول جدید ازطرف مصرف کنندگان ، هزینه بالا و مخاطره آمیزبودن این قبیل نوآوریها ازجمله ویژگیهای آن است . نوآوریهایی از این قبیل برای شرکت بوجودآورنده آن ، حق ثبت به وجود می آورد و به شرکت یک برتری تکنولوژیکی نسبت به رقبا می دهد. و در درازمدت منجر به حاکمیت آنها در بازار می شود. برای به دست آوردن چنین موقعیتی در بازار شرکت بایدسرمایه گذاری سنگین و مستمر بر روی مهارتهای کارکنان و تجهیزات انجام دهد.
2 - نوآوری مبتنی بر توسعه عملکرد محصول
وقتی نوآوری در محصولی به وجود می آید، شرکتها تلاش می کنند که کاربرد این محصول جدید را افزایش دهند. ویژگیهایی مانند قدرت ، دوام وانعطاف پذیری در توسعه کاربرد محصول موثر است . یک نمونه از انواع توسعه کاربرد و عملکرد محصول ، باتریهای لیتومی بزرگ کداک است . لیتوم به نسبت باتریهای قلیایی دارای مزیت قدرت و وزن است ، اما مشکل اندازه دارد که شرکتها نتوانسته بودند این مشکل را برطرف سازند و مهندسان شرکت کداک توانستند به این محدودیت نائل شوند. به طورکلی نوآوریهای بنیادی ، زمینه اصلی برای توسعه کاربرد محصول را فراهم می سازد و هرکدام از این کاربردهای جدید با منحنی S شکل حرکت می کنند. توسعه کاربردهای محصول به لحاظ مالی کمتر هزینه بر است و هزینه تحقیق و توسعه شرکتهایی که بر روی این قبیل نوآوریها کار می کنند، بسیار بیشتر از شرکتهایی است که تحقیقات بنیادی انجام می دهند. این نوآوری نیاز به دیدگاه ساختاریافته ای برای تعریف و حل مشکل و مهارتهای مرتبط با مهندسی ، بخصوص شیمی و مهندسی مکانیک دارد و به دلیل محیط رقابتی باید کار تحقیق به سرعت به نتیجه برسد. بنابراین باید رابطه متقابل بین کارکنان بخشهای تولید و تحقیق و توسعه وجود داشته باشد.
3 - نوآوری مبتنی بر ساختار فناوری
تجدید ساختار فناوری مستلزم واردکردن مواد یا تجهیزاتی از دیگر حوزه های صنعت برای تولید هر محصول جدید است که اساسا با توسعه کاربردمحصول یا فرمول بندی جدید فرق دارد. زیرا با ترکیب چندتکنولوژی ، محصولی کاملا متفاوت ارائه می شود. از قدیمی ترین نمونه های تجدیدساختارفناوری و تولید که محصولی کاملا جدید است ، می توان به طراحی و تولید تانکهای جنگی اشاره کرد. این تکنولوژی از ترکیب موتورهای دیزلی کامیونهای بزرگ ، تراکتورهای کشاورزی و تفنگهای ته پرسبک به دست آمد که محصولی به نام زره پوش جنگی را به وجود آورد. نمونه ای از نوآوریهای جدید که همراه با تجدیدساختار فناوری بوده ، تولید تلویزیونهای بسیار کوچک مینیاتوری قابل حمل توسط شرکت سونی است . ترکیب کردن موضوع عمده این نوآوریها است . برای مثال شرکت یاماهای ژاپن از تکنولوژی سرامیک برای تولید راکت تنیس استفاده کرد این راکتها بر راکتهای فیبری رجحان داشت و نشان داد که چگونه تکنولوژی مواد برای هر کاربرد خاص می تواند به ایده ای کاملا جدید تبدیل گردد. در این نوع نوآوری نیز باید بین کارکنان تولید، مهندسی و تحقیق و توسعه ارتباط نزدیکی باشد.
4 - نوآوری در زمینه نام محصول و شهرت آن برچسب کالا
نوآوری در برچسب کالا، ایجاد تمایل به خرید یک محصول خاص را دربرمی گیرد. تحقیقات نشان می دهد که حدود24 درصد از فروش محصول صرف تبلیغ آن می گردد. مطالعه بر روی نوشابه ها مثال خوبی از این موضوع است که تاچه اندازه برچسب محصول بر روی فروش آن تاثیر دارد. تحقیقات نشان داده که مصرف کننده با چشیدن نوشابه چشم بسته نمی تواند نوع نوشابه پپسی یا کوکاکولا را تشخیص دهد زمانی که محصول با مارک ارائه شود،ترجیحات مصرف کننده مشخص خواهد شد. نوآوری در برچسب ، نوعی سرمایه گذاری است که یک شرکت برای حفظ مشتری انجام می دهد وشرکتهایی مانند کوکاکولا از قدرت خود درمورد نام کالایشان برای معرفی کالاهای دیگر مانند کوکاکولا با طعم گیلاس و یا کوکای مخصوص رژیم استفاده می کنند. برخی از کالا در بازار برچسب و نام غالب داشتند اما به تدریج به علت عدم تداوم تبلیغ بر روی آن از ذهن مصرف کنندگان پاک شدند. هرشرکت برای موفقیت در این امر لازم است که درمورد چگونگی تاثیر عوامل فرهنگی بر پیام موردنظر، ارزش کانالهای تبلیغی مطالعه و بررسی کند و به این منظور افرادی با تخصصهای بالا در زمینه بازاریابی و تبلیغات موردنیاز است و نیز مستلزم مهارتهایی در زمینه برنامه ریزی برای به حداکثررساندن پتانسیل برگشت سرمایه و نیز تماس تنگاتنگ با مشتری لازم دارد.
5 - نوآوری در فرایند
بیشتر سرمایه گذاریهای جدید صرف جایگزینی تجهیزات می شود. نرخ رشد این سرمایه گذاریها نشان می دهد که صنعت به طور مستمر درپی توسعه ظرفیت تولیدی خود است . نوآوری در فرایند تولید باعث می شود که شرکت ، مزیتهایی بر رقبا به دست آورد که عبارتند از: 1 - افزایش سرعت فرایندتولید و 2 - افزایش قابلیت انعطاف تولید از یک محصول به محصول دیگر.
نوآوری در طراحی با استفاده از کامپیوتر و سیستم های قابل انعطاف تولید 14FMS در بسیاری از بازارها موثر است و نیز بر روی انواع دیگرنوآوری بخصوص توسعه کاربرد محصول و تجدید سازمان تکنولوژی تاثیر دارد. این مزیت رقابتی را 15TBC یا مزیت رقابتی مبتنی بر زمان می گویند.شرکت تویوتا با استفاده از سیستم تولید قابل انعطاف توانست عرضه ماشین جدید را در عرض سه سال انجام دهد شرکت دترویت که سیستم FMS ندارد در عرض پنج سال موفق به عرضه ماشین جدید می شود. نوآوری در فرایند باعث می شود که عرضه یکنواخت تولید با کیفیت بالا و یاقیمت پایین امکان پذیر گردد. نوآوری فرایند نیاز به سرمایه گذاری اساسی و اغلب بلندمدت دارد و اداره موثر نوآوری فرایند نیاز به مهارتهای مهندسی ،مدیریت تولید و مهارتهای خرید دارد.
6 - نوآوری در طراحی
بسیاری از شرکتها نوآوری ازطریق طراحی را نادیده می گیرند. یکی از مسائل مهم در طراحی ، قابلیت انعطاف است بدین معنی که کالا باتوجه به شرایط بازار و تغییر علائق مصرف کنندگان قابلیت تعدیل داشته باشند، یکی از مثالهای کلاسیک در این زمینه ، اختراع خوراک پزی در اوایل قرن بیستم بود که با تغییرات متعددی منجمله در سوخت ، مواد به کار رفته و رنگ توانسته هنوز بعداز هشتاد سال در بازار باقی بماند. معیار دیگر در طراحی ،احساس راحتی و اطمینان مصرف کننده است . برای مثال جاروبرقی الکترولوکس به سرعت توانست به دلیل راحتی مصرف کننده ، در مقابل جاروبرقی هوور قرارگیرد. از مثالهای دیگر نوآوری در زمینه طراحی ، ارائه صندلیهای اداری |ERGON2است که به مصرف کننده امکان تغییر زاویه ، بلندی وکوتاهی و تغییر شکل پشتی های صندلی را می دهد. نوآوری در طراحی نیاز به تماس نزدیک با بازار مصرف دارد.
7 - نوآوری در زمینه تجدید فرمول سازی
تجدید فرمول سازی مشابه تغییر در ساختار محصول بدون تغییر در اجزاء آن است . تغییر ویژگیهای فیزیکی یک محصول ، جزء این دسته بندی قرارمی گیرد. نوآوری در زمینه تجدید فرمول سازی ، شامل ترکیب مجدد اجزاء فعلی برای ارائه محصول جدید است اما این کار با تجدید ساخت تکنولوژی فرق دارد و ترکیب جدیدی از مواد موجود به دست می آید، برای مثال اضافه یا کم کردن اسانس های خاصی برای نوشابه و یا انواع اسپری های خوش بوکننده . شرکتی که در کار تجدید فرمول سازی است باید ارتباط نزدیکی بین بازار و کارکنان تولید به وجود آورد و مهارت تعیین نیازهای مشتری وتوانایی تبدیل آنها به یک محصول را داشته باشد.
8 - نوآوری در ارائه خدمات
تحقیقات انجام شده نشان می دهد که هزینه جلب یک مشتری هفت برابر هزینه حفظ آن است . بنابراین نوآوری در خدمات یکی از مسائل مهم دررقابت محسوب می شود. نوآوری در ارائه خدمات مستلزم توسعه تخصص کارکنان در معرفی و ارائه فنی و مناسب محصول است . برای مثال شرکت دارویی مرک نمایندگان فروش خود را با بالاترین سطح تکنیکی آموزش می دهد تا بتواند به مناسب ترین شکل محصولات شرکت را معرفی کند.نوآوری در ارائه خدمات با سطح نسبتا پایین سرمایه گذاری صورت می گیرد و برگشت سرمایه آن سریع است . البته این نوآوری در کوتاه مدت مزیت رقابتی را فراهم می کند.
9 - نوآوری در بسته بندی
تغییر بسته بندی عموما باعث تغییر میزان خرید کالا و یا میزان استفاده از آن در یک دوره زمانی و بازشدن بازارهای جدید بر روی آن کالا می شود.بسته بندی بهتر، نوع کیفیت انبارکردن کالا را بهبود می بخشد و به سلامت محصول و سهولت حمل آن کمک می کند که به نوعی در میزان پذیرش مصرف کننده تاثیر دارد. هزینه نوآوری در بسته بندی در مقایسه با هزینه تحقیقات نوآوریهای دیگر کمتر است اما مزیت رقابتی بلندمدتی برای شرکت ایجاد نمی کند.
نوآوري، خلاقيت نيست، بلكه فرايندي است كه بايد مديريت شود
بسياري از مديران بر اين باورند كه نوآوري برآيند طوفان فكري ايده هاست. اما استر بالدوين از شركت اينتل معتقد است كه ابزارهاي اندازه گيري، جديت، و فن آوري اطلاعات مي بايد درگير فرايند نوآوري شود تا شركت ها به رشد پايدار نايل آيند.
نوآوري به مانند "كيفيت" مفهوم چندان مانوسي به نظر مي رسد. به سختي مي توان آن را اندازه گيري كرد؛ اما يكي از كارهاي استر بالدوين در شركت اينتل به كار گيري فناوري اطلاعات به منظور غربال، ثبت و تحليل ايده هاي نوآورانه است. او معتقد است كه مي توان نوآوري را به مثابه ديسيپلين فراگير شركتي مديريت كرد.
نوآوري، در خلاقيت خلاصه نمي شود، بلكه يك قابليت مديريتي است. درست به مانند كيفيت، فرايند نوآوري را نيز مي بايد اداره كرد. اين فرايند شامل مراحل مختلفي مي شود، از حس نياز تا ايده اي براي رفع نياز و سپس ايجاد نمونه محصول و اثبات فرضيه هايي كه داشته ايد . كليه اين عوامل منجر به تغييراتي در طراحي وتوسعه، توليد، بازاريابي و حتي مدل كسب وكار شركت مي شود.
نوآوري فناوري اطلاعات، از سوي ديگر، اجازه مي دهد تا از پيشرفت هاي تكنولوژي بهره گيريد و از ابزارهايي براي بهره وري بيشتر، عملكرد سريع تر، ارزان تر و هوشمندانه تر استفاده كنيد. ابزارهاي فناوري اطلاعات، اطلاعات بيشتري را در اختيار شما قرار مي دهد و خرد تجاري را براي اتخاذ تضميمات عاقلانه تر تقويت مي كند.
مثال ساده اي در اين مورد را در نظر بگيريد. در گذشته مديران از جعبه پيشنهادات استفاده مي كردند تا نظرات كاركنان و مشتريان را در موارد مختلف جويا شوند. اما مرور اين پيشنهادات به كابوسي براي مديران مبدل مي شد چون هيچ نقطه تمركزي وجود نداشت. اما با استفاده از پايگاه هاي داده كه ابزاري براي ثبت نظرات است، هم مي توان ايده ها را ثبت و هم آنها را طبقه بندي كرد. به طور مثال مدير در پي ايده هايي در مورد موضوع "الف" است، اما ايده هاي دريافتي در مورد موضوعات "ب"، "ج" و يا "دال" نيز هستند. از آنجا كه موضوع مورد علاقه "الف" است، نمي خواهيم كه در گير ديگر موضوعات شويم و نمي خواهيم كه آنها را نيز از دست بدهيم. نرم افزاري كه در اين مورد قابل استفاده است مي تواند موضوعات غير قابل استفاده را فيلتر كند و تنها مباحث مورد نظر را نشان دهد بدون اينكه ديگر موارد مفقود و يا براي هميشه حذف شود.
بدين ترتيب مي توان با ابزار فناوري اطلاعات، فيلتر، ثبت و تحليل داده را انجام داد. ابزارهايي كه براي اين كار وجود دارد 10 سال پيش در دسترس نبود. اين تنها شركت هاي تكنولوژي نيستند كه از فناوري اطلاعات براي بهينه سازي تصميمات و فرايندهايشان استفاده مي كنند. بقا در عرصهء تجاري ايجاب مي كند شركت ها نوآوري را به مثابه يك فرايند مستمر و قابل بهبود در نظر گرفته و ابزارهاي فناوري اطلاعات مناسب با آن را بكار گيرند.
شركت هايي كه نوآوري را فرايند نمي دانند ممكن است مولد نوآوري هاي شگرفي باشند، اما اين نوآوري ها قاعدتاً درسيلوهاي منزوي همانند واحدهاي تحقيق وتوسه و يا تحليل بازار به وقوع مي پيوندد و در بستر سازماني نهاينه نمي شود. شركت ها مي بايد در كنار در نظر گرفتن نوآوري به عنوان يك فرايند مستمر، در پي ايجاد انگيزه براي كاركناني كه مروج نوآوري هستند، باشند. همچنين استفاده از شبكه ها براي برقراري ارتباط بين افراد و ايجاد برهم افزايي بين افكار ايشان قابل توصيه است. ابزارهاي فناوري اطلاعات همچون رسانه هاي اجتماعي و سايت هاي شبكه هاي اجتماعي مي تواند پويش لازم را در زمينه ايجاد ارتباط و برقراري سينرژي عقايد ايجاد كند.
جاي ترديدي نيست كه مديران نمي توانند در جريان كليه روندهاي نوين فناوري اطلاعات باشند. با اين وجود اينترنت به روز آوري مديران را تا حد زيادي تسهيل كرده است. قوياً توصيه مي شود مديران روندهاي جديد را به صورت آنلاين تعقيب كنند. همين مورد "نوآوري به مثابه يك ديسيپلين" يا "نوآوري به مثابه يك روند" را در نظر بگيريد. واژه هاي “Innovation as a discipline” را در اينترنت جستجو كنيد و از شمار مشاوره ها، كسب وكار ها و ابزارهايي كه حول اين محور توسعه يافته اند، متعجب خواهيد شد!
همکاران سیستم
MIT Sloan Management Review