موزۀ شهدای آذربایجان شرقی (تبریز)
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدای مهربان
محورِ اصلیِ حرکت! زندگی . . .
جوشش و طغیانِ سکوت! کشف نادیده ها . . .
جنگ!
میدان نبرد! بستر خون و آتش؛ نشانِ رشادت ها و شجاعت ها؛ تا . . . ؛ تا ایثارگری ها و از حیات و لذایذِ زمین گذشتن ها. . . در یک واژه: فــنا بالله.
به یاری و مدد الهی سعی خواهد شد، در صفحات ایجاد شده در این قسمت، دریـافت ها و دیـده های منطبق بر تجربه ی کاری، که چون نعمتی وافر بر دل و وجود خویشتنم نازل گردید، ثبت گردد. واژه هایی که اکنون در کنار هم ردیف شده و صَف می کشند، زائیده ی خیالات نیست؛ بلکه از تراوشات ضمیر خویشتن است که بدین گونه سر تا پا حرف گشته و زبان به سخن گشوده است.
به وضح می توان درک نمود که اتفاق جنگ و دفاع مـلی – میهـنیِ مردانِ جنگ، خود مکتب و آئین خاصی بوجود آورد که نوشتن و تمرکز بر محور آن، بارها و بارها هم تکرار گردد، هنوز هم جایِ سخنِ جوهرِ اصلی باقی است. سخن از ارزش های عظیمی است که از بطنِ زمان دفاع مقدسِ ملی – میهنی، به اکنون رسیده و یادگار ارزشمندی است؛ که باید از آن حفاظت و نگهداری گردد.
لذا تاپیک مورد نظر با موضوع « موزۀ شهدای آذربایجان شرقی (تبریز)» به لطف خدای مهربان ایجاد می گردد تا خط سبزی باشد در حفاظت آثار شهداء. امید است برای علاقمندان مفید بوده باشد.
منبع تمامی مطالب و اکثر تصاویر آورده شده در این تاپیک، به نویسنده برمی گردد.
محقق و پژوهشگر (نویسنده): مریم ماهی کارشناس موزه ی شهدای استان آذربایجان شرقی (واقع در تبریز، بلوار استاد شهریار، ابتدای خیابان گلکار)
و نیز مطالب مکمل با این موضوع نیز در زیر لینک می شود:
موزه شهدای تهران
شناخت آثار شهداء
مطالب جامع از حفاظت و مرمت آثار فرهنگی - تاریخی
آزمایشگاه حفاظت و مرمت آثار فرهنگی - تاریخی
یاحق
پاسخ : موزۀ شهدای آذربایجان شرقی (تبریز)
پاسخ : موزۀ شهدای آذربایجان شرقی (تبریز)
بنام خدای مهربان
اینجا موزه ای است بنام هویّت.موزه ای بنام ارزش ها.
اینجا دیدن و شنیدنِ خاطرات، بسی ملموس تر و شفاف تر است از نوشته های مکتوب جنگ.
اینجا زمان در جبهه توقف شده و با کمال میل، حضور افکاری را می طلبد که به تأمل آمده اند.
تصویر انجماد زمان است در مکان بستری که لحظه به لحظه چهره های رنگارنگ به خود می گیرد.
اینجا قیام اندیشه هاست؛ رکوع بر ایثار و خود سجده گاه عشق است . . .
http://uc-njavan.ir/images/ol1iimrh01650ovatgom.jpg
عکس از بهزاد پروین قدس
مشخصات تصویر:
شهید حسین نوبخت امین آبادی / متولد تبریز: 1349.01.15 / شهادت در ماوؤت عراق: 1366.12.25 / عملیات: بیت المقدس 3.
*
منبع: موزه ی شهدای استان آذربایجان شرقی (واقع در تبریز، بلوار استاد شهریار، ابتدای خیابان گلکار)
یاحق
پاسخ : موزۀ شهدای آذربایجان شرقی (تبریز)
بنام خدای مهربان
تک تک آثار موزه ی شهداء قیام اندیشه ها را به نمایش گذاشته است؛ اینجا باید رکوع بر ایثار که خود سجده گاه عشق است.
عشق . . .
آری عشقی مبهم که نه درگیر جاذبه های سطحی دنیاست و نه مچاله کننده ی قهّار دلبریایان!
عشق است نه جاذبه های گذرا و رو به فرتوت زمان!
عشق، بی آنکه بشکاند، درونت را به بصیرت می خواند؛
بی آنکه بخشکاند، درون محصور شده را در اندیشه های زمینی ات، به جریان می اندازد.
اینجا تبلور اندیشه هاست بی حضور جسم و خاک و تن، تا فهمیدن های حقیقی را بر دلها سهمی نَماید.
سکوتش شفا بخش عقل و عشق است؛ نه کور می کند عقل را و نه باطل می کند اندیشه را.
فهمِ آن، سودای درونت را به فهمیدن می کشاند.
عجبا از عشق منجمد شده در موزه ی شهداء.
http://uc-njavan.ir/images/npdhrbdg6o72b4ziwrgl.jpg
مشخصات تصویر:
آثار به جای مانده از شهید حسن حسن خانی / متولد عجب شیر روستای خضرلو: 1343.04.03 / شهادت در خاک عراق: 1362.08.13 / فرمانده گروهان.
*
منبع: موزه ی شهدای استان آذربایجان شرقی (واقع در تبریز، بلوار استاد شهریار، ابتدای خیابان گلکار)
یاحق
پاسخ : موزۀ شهدای آذربایجان شرقی (تبریز)
http://uc-njavan.ir/images/nv8ihnygbanmqarechkb.jpg
بنام خدای مهربان دلم
عقل و عشق هر دو سخن ها دارند: پس اگر بنده ای و بندگی ات را بنده ای، حصار بشکن و به تاریخ جنگ بیا!
محور پر رمز و راز میدان نبرد؛ میدان آتش و خون.
میدان پهلوانیِ سیاوش ها و آرش ها و بابک ها.
قدمهای خسته ی تاریخِ کهن، افسانه نیست؛ سخن از میدان نبرد شجاعت هاست؛
و اکنون حرف تازه ای است از فرشته صفتان عصر حاضر در مرداب زمین.
حرف مکتب جوانمردیهاست؛ شفیع زاده ها و باکری ها و ملموس تر، شجاعت علیرضاهاست. . . .
آری سخن از جنگ است.
جنگ. . .
جنگ؟ . . .
جنگ نه؛ . . . ظلم است بگوییم «جنگ».
«دفاع».
«دفاع» واژه ی برازنده ی قامت این موزه است.
دفاع ملی – میهنی، با سرشت مذاهب و عقاید مختلف؛ خُرد و کَلان؛ پیر و جوان؛ زن و مرد؛ اتحاد میهنی در «دفاع» از دیار و مکتب.
http://uc-njavan.ir/images/g5z5kwaeh3oslgd1ee.jpg
مشخصات تصویر: شهید حسن شفیع زاده / متولد تبریز: 1336.05.28 / شهادت در کردستان بانه: 1366.02.06 / عملیات کربلای 10 / فرمانده توپخانه.
*
منبع: موزه ی شهدای استان آذربایجان شرقی (واقع در تبریز، بلوار استاد شهریار، ابتدای خیابان گلکار)
یاحق
پاسخ : موزۀ شهدای آذربایجان شرقی (تبریز)
http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/tary1357/5.jpg عکس از بهزاد پروین قدس
بنام خالق وجود
عکس = گویای اتفاق، اتفاقی غریب و قریب. عکس، چشم سومی است که صحنه ای از زمان منجمد شده را به امروز آورده است و ما گرفتارانِ زمین، سیّالی آن دم را درک نکرده و انجماد آن را لمس می کنیم؛ و عاجزیم از درک آن لحظه و اتفاق؛ و شگفتی از عجز! حیرت از ناتوانی! . . . اگر بیرون از حصار زمین که زمان نام دارد، پا نهیم؛ به گستره ی وقوع همان اتفاق، می توان حضوری در زمین آن زمان داشت و خود چشم اول حادث بود. عکس، گویای چیست؟! چهره ها هراسان و دیده ها گریان و بُهتی مبهم در سکوت دستانی که با لمس، به یقینِ جدایی می رسد! جدایی محبت! یا جدایی عادت؟ کدام؟ محبت، ریشه انسانیّت و راز انسان بودن در کائنات؛ و عادت، بر همدم بودن انسانها در همنشینی و همسفری! . . . نمی دانم؛ جواب قطعی را نمی دانم که اگر می دانستم با سیلی از افکار مجهول در مبارزه نبودم و بارها نقش بر زمین، شکست خورده ی میدان نمی شدم! عکس گویای چیست؟ کنون انسانی نقش بر زمین، زندگی را به ورطه مرز زمین و زمان کشانده و با رقص سمای زیبایش، مستانه می رود بر آغوش یار. چشم دومی که حادث را در کاغذی منجمد کرد تا ما چشم سومی باشیم که آن را در اندک فاصله ای به طول ده سانتی متر که نه کیلومترهاست و نه فرسنگها، آن را بیابیم. چشم سومی که ما آن را شکل داده ایم در زمانی آتی از زمان حادث، آیا می تواند زبانی شود و آنچه از اندرون درک کرده را بازگو نماید؟!حرفهایی است در چشم اول و بازیگر نقش اول ماجرا و سخن هایی منجمد شده در چشم دوم یعنی عکاس، و سکوتی عمیق مهمان چشم سوم! زمان، زمان بازیگری چشم سوم است و گامهای آن دو بازیگر، پیشتر کنار رفته و دیگر نقشی ندارند در زمین، که البته چشم اول را به زبان آوردن هنر است!
منبع: از یادداشتهای کارشناس موزه ی شهدای استان آذربایجان شرقی (واقع در تبریز، بلوار استاد شهریار، ابتدای خیابان گلکار)
یاحق
23/3/1391
پاسخ : موزۀ شهدای آذربایجان شرقی (تبریز)
پاسخ : موزۀ شهدای آذربایجان شرقی (تبریز)
بنام خدای مهربان
اینجا موزه ی شهداست. موزه ی از تاریخ شکل گرفته.
خاک و فضا . . .اگر در معامله ی بازار زندگی با زمین در نبردی، اندیشه ات را بال و پر گشا و در میان آثار به جا مانده از شهداء به پرواز در آور؛ بلکه جوابِ جودِ وجودت را بیابی؛ که آیا در خاک عشق بورزی یا در ورای خاک!
اینجا هوایِ آزادی دارد، سینه ات را گشاده دار، تا دَریابی هوای از عمق تاریخ آمده را! نگاهت را بر عمقِ گَرد زمان که بر آثار موزه نشسته، وسعت ببخش تا بینا شوی! دیدن و بیناییِ درونِ وجودت را، از غوّاصیِ در بودنهایِ آثار از زمانِ جنگ به یادگار مانده را، بصیرت ببخش. خود را بر کرسی میزان عمل بگذار و بسنج: توان ایثار داری بدین وسعت؟ توان توقف بر عمر نو شکفته ات را در میان سیل جاذبه های زمین، داری بدین زیبا!؟
منبع: از یادداشتهای کارشناس موزه ی شهدای استان آذربایجان شرقی (واقع در تبریز، بلوار استاد شهریار، ابتدای خیابان گلکار)
یاحق
پاسخ : موزۀ شهدای آذربایجان شرقی (تبریز)
http://uc-njavan.ir/images/pfqerlsq277cewlbbncb.jpeg
شهيد آيت الله حسين غفاري
آيت الله حسين غفاري در سال 1335 هـ.ق در روستاي دهخوارقان تبريز كه امروزه آذرشهر ناميده ميشود، چشم به جهان گشود.
شهید آیت اللّه غفاری از بزرگ مردانی بود که با وجود پربرکتش، صفای باطنش، صداقت کلامش و دستان پرمحبتش، به قلبت ها گرمی می بخشید و نیروی پایداری به جان ها می دمید. او سرچشمه ایمان و جلوه ای از مردانگی و شرف بود. در چهره تابناکش نور عشق و ایمان خانه داشت ودر راز و نیاز شبانه اش با معبود خلوص و پاکی نمودار بود. او معلمی بود که با تمامی وجود در راه روشنگری و بیداری ما می کوشید و در کلام استوار و اطمینان بخش و پراستقامتش در برابر مشکلات، امید به زندگی و یاری خدا را در تمامی مراحل می آموخت. یادش همواره در دل ها مستدام باد!
پاسخ : موزۀ شهدای آذربایجان شرقی (تبریز)
عاشق چو رو به کعبه صدق و صفا کند ........ احرام خود ز کسوت صبر و رضا کند
در پیش راه بادیه گیر غریب وار ....... ترک عشیره و بَلَد و اقربا کند
از صدق چون قدم بنهد در فنای عشق ........ اول به پای دوست سر و جان فدا کند
آن جا که موقف عرفات محبت است ........ بر جای سنگریزه سر از کف رها کند
آنگاه دست و روی بشوید ز خون خویش ........... برخیـزد و نــماز شهــادت ادا کند