-
خلاقیت
- مقدمه
آرامش زندگی در گرو برآوردن نیازهاست. نیازها به طور کلی به 5 گروه تقسیم میشوند:
نیازهای فیزیولوژیکی
نیاز به امنیت
نیازهای اجتماعی
نیاز به احترام
نیاز به خودیابی
که به ترتیب نیازهای اولی نیازهای رده پایین و نیازهای آخری نیازهای رده بالا به حساب آمده و نیاز به خودیابی حد بالای نیازهاست.
برآورده شدن مناسب نیازها شرط لازم برای به وجود آمدن آمال و آرزوهاست. به عنوان مثال یک فرد گرسنه و آواره هرگز به فکر پرواز بر فراز کوهها نخواهد افتاد. بسیاری نیز معتقدند که خلاقیت در نیاز متولد میشود همان گونه که بسیاری از اختراعات بزرگ نه محصول تعریف مشکلی خاص بلکه برای برآورن نیازی خاص به وجود آمدهاند.
2- اصول اولیه خلاقیت
به طور کلی خلاقیت فرایندی است که طی زمان ادامه داشته و ابتکار، انطباقپذیری و تحقق از خصوصیات بارز آن به شمار میآیند و میتواند جوابگویی برای مشکلات باشد. برخی از محققان اصولی برای مشخص شدن مرزهای خلاقیت تعریف نمودهاند:
اول اینکه خلاقیت متضمن پاسخ یا مفهومی نو باشد یا آن که احتمال وقوع آن بسیار کم باشد. اما باید توجه داشت که نو بودن و اصالت با آن که شرط لازم خلاقیت است اما کافی نیست. زمانی یک پاسخ را میتوان بخشی از یک فرایند خلاقیت به شمار آورد که تا اندازهای با واقعیت مطابقت داشته یا اصولاً واقعی باشد.
دوم خلاقیت باید گرهای را بگشاید یا با وضعیتی تناسب داشته و یا مقصود معینی را برآورد.
سوم، خلاقیت واقعی مشروط به دوام آن بینش ابتکاری، ارزیابی و تفسیر و رشد آن باشد. در جملهای کوتاه میتوان اینگونه بیان کرد «خیلیها ایدههای خوب دارند اما عده کمی آنها را عملی میکنند». همچنین یکی از عواملی که معمولاً با خلاقیت مربوط میدانند موضوع هوش است.
3- وجوه هوش
یک مبنای طبقهبندی، نوع فرایند و یا نحوه عملکرد خاصی است که انجام میگیرد. این نوع طبقهبندی شامل 5 گروه اصلی از توانشهای هوشی میباشد که عبارتند از:
عوامل شناخت
حافظه
تفکر همگرا
تفکر واگرا
و ارزشیابی
شناخت، کشف و یا کشف دوباره و بازشناسی است. حافظه عبارت از حفظ آن چیزی است که درک شده است. در تفکر واگرا ما در جهات متفاوت تفکر میکنیم، گاهی به تفحص میپردازیم و گاهی در جستجوی تنوع هستیم در حالی که در تفکر همگرا اطلاعات به یک جواب درست و یا به بهترین جواب شناخته شده و قراردادی منتج میگردد. واضح است که یکی از توانشهای تفکر واگرا گوناگونی پاسخهایی است که تولید میشود. این نوع تولید تماماً زاده اطلاعات ارائه شده نیست. در اینجاست که مبحث انعطافپذیری در تفکر پیش میآید که از مباحث اصلی خلاقیت به شمار میآید . با این حال در بررسی افراد خلاق این نتیجه به دست آمده است که اگر چه داشتن حد معینی از هوش لازم است ولی شرط کافی نیست و لزوماً افراد با هوش خلاق نبودهاند در حالی که افراد با هوش متوسط میتوانند افراد خلاق برجستهای باشند. در واقع امور خلاقیت شاید بیشتر اکتسابی باشد تا فطری و میتوان با آموزشهایی این توانایی را در خود افزایش داد.
4- خصوصیات افراد بسیار خلاق
از مطالعهی افراد بسیار خلاق موارد زیر نتیجه شده است. البته این خصوصیات شخصیتی آنهاست نه این که با این گونه رفتارها، انسان بتواند به خلاقیت برسد:
تمایل به تعریف و تمجید از خود دارند.
اشخاص خلاق مخصوصا خواهان قبول پیچیدگی و حتی بینظمی در دریافتهای خود هستند بدون آنکه نگران آشفتگی ناشی از این امر باشند. این بدان معنی نیست که آنان فی نفسه بینظمی را دوست دارند بلکه پرمایگی موجود در بینظمی را به کم مایگی نظم ترجیح میدهند. تمایل دارند نزد دیگران به داشتن نظرات تند و احمقانه شهرت داشته باشند.
کارهای آنها با اظهار نظر اینکه از موضوع پرت هستند مشخص میشود. شوخ طبعی و بذلهگویی از صفات بارز این افراد است. باید به این افراد کمک کرد که بدون اینکه کینهتوز و پرخاشگر باشند جسارت خود را حفظ کنند.
5- عوامل بازدارندهی خلاقیت
تلاشهای قبل از بلوغ برای حذف خیالبافی
محدودیتهای بازدارندهی قوه تدبیر و کنجکاوی کودکان
تکیهی بیش از حد به نقش جنسیت؛ تفکر خلاق مستلزم حساسیتی بیش از حد (خصوصیتی کاملاً زنانه) و وابستگی به غیر و اتکای به خود (خصلتی کاملاً مردانه) است. از همین رو یک پسر بسیار خلاق نسبت به سایر همجنسان همسال خود بیشتر دارای صفات زنانه به نظر میرسد .
تاکید زیاد بر پیشگیری (نحوه پاسخگویی کودکان به مسایلی که مستلزم چارهاندیشی فرد هنگام قرار گرفتن در وضعیتی بنبست است نشان میدهد که تأکید بر پیشگیری قوه تصور بسیاری از کودکان را از رشد باز داشته است ).
القای ترس و کمرویی
تاکید بر مهارتهای کلامی
خطری که استعداد خلاق فرد را تهدید میکند، قضاوت یا ارزیابی تجربه فرد نیست بلکه پیشداوری است که به تبع آن تجارب بسیاری در حوزه دریافت را نمییابند. خطری که آموزشهای معمول چه در خانه و چه در مراکز آموزشی در بردارند این است که نظرات نو و احتمال وقوع اعمال جدید خیلی زود و بیش از اندازه مورد انتقاد قرار میگیرند.
6- عوامل تشدیدکننده خلاقیت و نوآوری
حس درونی تفکر، انسان را قادر میسازد شرایطی را که وجود خارجی ندارند، در درون ذهن شبیهسازی نماید و به وی این امکان را میدهد تا در امکانات یکسان با سایرین برای خود فرصتهای بهتری بیافریند. در واقع امور خلاقیت شاید بیشتر اکتسابی باشد تا فطری و میتوان با آموزشهایی این توانایی را در خود افزایش داد. مجموعه عواملی که باعث تشدید و ترغیب فرد به نوآوری میگردند به عوامل تشدیدکننده تعبیر میگردند که خود به دو بخش کلی انگیزهها و ابزارها تقسیم میشوند که در اینجا توضیح داده میشوند.
6-1- انگیزهها
انگیزههای ترغیب کننده به نوآوری، میتوانند به خصوصیات و زندگی خصوصی افراد مربوط باشد و یا اینکه به اجتماع محل سکونت فرد بستگی داشته باشد که ما در اینجا دلایل بروز هر یک را بررسی میکنیم.
6-1-1- انگیزههای بیرونی: به همه انگیزههایی که از جامعه به فرد القاء میگردند گفته میشود که خود بر اثر موارد زیر ناشی میگردند:
بحرانهای جامعه: میدانیم سرچشمه خلاقیت نیاز است. اغلب مواقع اگر نیازی در زندگی بشر مشاهده نشود، الزامی به خلاقیت وجود نخواهد داشت. نیازهای بشر معمولاً به طور یکنواخت بروز مییابند مگر در شرایطی استثنایی مانند بحرانهای مختلف از جمله بحرانهای طبیعی چون سیل و زلزله و آتشفشان و طوفان و همچنین بلایایی که خود انسان مسب آنهاست که بارزترین آنها جنگ است. نوع و دلیل بروز یک بحران در اینجا مد نظر نیست و آنچه حائز اهمیت است هجوم سیل عظیمی از نیازها پس از وقوع بحران است که میتواند در جامعه سبب یک انقلاب فکری در نزد افراد گوناگون گردیده و به شکل نوآوری و خلاقیت بروز نماید.
سطح توقعات جامعه: جامعهای که در آن سیر صعودی پیشرفت حاکم باشد، هر روز از طرف تک تک اعضای خود شاهد خلاقیت و نوآوری است. در این جامعه نوآوری به قشر متفکر و اندیشمند محدود نگردیده و همه مردم را شامل میشود بطوریکه حتی تبهکاران نیز در این جامعه هر روز به فکر خلق روشی نو در روند کاری خود میباشند.
6-1-2- انگیزههای درونی: انگیزههایی که از درون شخص، منشاء میگیرند را انگیزههای درونی مینامند که شامل موارد زیر میباشند : استعداد ذاتی فرد: این امر حتی بدون وجود هر گونه محرک خارجی ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه صورت گیرد و با داشتن هوشی متوسط و آموختن راههای افزایش تفکر خلاق، کاملاً قابل دسترسی برای همه نیازهای زندگی میباشد.
نیازهای درونی: گاهی اوقات افراد در خود نیرویی احساس میکنند که همواره آنان را وا میدارد که در جهت کمک به دیگران و ارتقای سطح زندگی در جامعه، دست به نوآوری بزنند. این افراد از هر جنس و سن و شغلی میتوانند باشند. به عنوان مثال خانمی در آمریکا که از آگهی های تجاری تلویزیون ناراضی بود آنها را مطابق با ذوق خود مجدداً مینوشت .
بحرانهای شخصی: بحرانهای شخصی نیز مانند بحرانهای جامعه، میتوانند محرک بسیار قوی در امر نوآوری برای شخص باشند.
6-2- ابزارها
برخی فاکتورهای تعیینکننده برای دستیابی به تفکر خلاق و جود دارند که میتوان از آنها به عنوان ابزارهای نوآوری یاد کرد. این ابزارها عبارتند از:
اراده
اعتماد به نفس
کمیت
شبیهسازی
استمداد از دیگران
مجاورت/ تشابه/ تباین
تغییر دادن
فعالیتهای جنبی و . . .
Creativity
-
پاسخ : خلاقیت
خلاقیت، نقطه آغاز و به اصطلاح موتور نوآوری است. نوآوری در واقع تلاش برای تبدیل ایدههای خلاق به محصول و فرآیند است. خلاقیت به ایجاد ایدههای جدید، توجه دارد و نوآوری به کاربرد آن. خلاقیت، بیشتر شامل جنبههای فکری و نظری است و نوآوری بیشتر شامل جنبههای کاربردی و عملی است. به عبارتی دیگر، طراحی و پیشنهاد فکرها و ایدهها و طرحهای نو را "خلاقیت" و اجرا و پیاده کردن آنها را "نوآوری" گویند.
اختراع و نوآوری، بسیار به هم نزدیکند. اختراع و نوآوری با هم مرتبطاند، اما ، یکی نیستند. اختراع، بیشتر حالت اتفاقی دارد، در حالی که نوآوری، یک فرآیند است. اختراعالت به ندرت اتفاق، میافتند ولی هر اختراع، میتواند به چندین نوآوری منجر شود. اختراع، معمولا مقدم بر نوآوری است. اختراع، دستیابی به چیز یا روشی جدید است، در حالی که نوآوری، معرفی یا کاربرد چیزی یا روشی نوین است. حاصل اختراع، محصولی است که مشتری آن محققان و متخصصان و حاصل نوآوری، محصولی است که مشتری آن عموم مردم و مصرفکنندگان معمولی هستند.
بنابراین، تعریف اختراع بر زندگی محققان و متخصصان تاثیر میگذارد و نوآوری بر زندگی مردم. از مهمترین ویژگیهای اختراع، ناشناخته بودن آن در گذشته و جدید بودهن آن است. واژه جدید در اینجا به معنی جدید در کل دنیاست، اما نوآوری، ضرورتا به معنی جدید بودن در کل جهان نیست.
نوآوری میتواند تغییری در نوع عملکرد صنعتی باشد که باعث افزایش بهرهوری شود. اختراع، حاصل هوش و تفکر انسان است که ممکن است به صورت غیر منظم و برنامهریزی نشده اتفاق افتد. گاهی اوقات هم براساس اتفاق و گاهی هم در عین سعی و خطا برای برآوردن نیاز خاصی صورت میگیرد. همانطور کهع تبدیل علم به تکنولوژی ممکن است سالها به طول بیانجامد، همچنین، عرضه اختراع به بازار (در قالب محصول یا خدمات) نیز ممکن است سالیان درازی به طول انجامد. اما، نوآوری، حاصل ارتباط مهم یک ایده و کاربرد (یا تجاری سازی) آن است و بیشتر ناشی از خواست و اراده است تا هوش افراد (Jain & Triandis1990) .
نوآوری، زمانی جایگاه شایسته خود را یافت که جوزف شومپیتر، اقتصاددان شیداتریشی، نوآوری را دارای نقش مهمی در کارآفرینی برشمرد. او نوآوری و نوآورنده را اختراع و مخترع تمیز داد. او گفت که نوآوری مسیر است، حتی بیآنکه واقعا چیزی به نام اختراع وجود داشتهباشد و اختراع لزوما مصدر نوآوری نیست. اختراع، اصلا به خودی خود ثمرات اقتصادی ایجاد نمیکند.
یکی دیگر از واژههای نزدیک به "نوآوری": واژه "فناوری" است که به تفاوتهای آنها نیز اشارهای میکنیم. فناوری در بردارنده کلیه روشها، فرآیند ها، سیستمها و مهارتهایی است که جهت تبدیل منابع به محصولات به کار گرفتهمیشود؛ در حالی که نوآوری به هر گونه تغییر و تحول در فناوری (ترک روشهای قدیمی و سنتی انجام امور) اطلاق میگردد.
با این توضیحات، مجددا برمیگردیم به مفاهیم نوآوری، نوآوری در زبانهای اروپایی از ریشه لاتینی "Innovare" ، ساخته میشود که به معنی "ساختن چیزی تازه" است. در امور صنعتی یا تکنولوژیک، نوآوری بیشتر به معنی تبدیل ایدهای جدید به چیزی که در مقیاس وسیع جامعه به کار آید،اطلاق میشود. نوآوری صنعتی شامل فعالیتهای فنی، طراحی، تولیدی، مدیریتی و بازرگانی میشود که برای به بازاررساندن محصولی نو (یا بهبود یافته) لازم است. همچنین، اولین استفاده اقتصادی از فرآیند یا تجهیزاتی نو (یا بهبود دادهشده) را نوآوری میگویند.
نوآوری، لزوما به معنای به بازار رساندن آخرین و تازهترین دستاورد مهم تکنولوژیک نیست؛ بلکه حتی میتوان ، بهرهگیری از هر تغییر کوچکی را که در دانش فنی ایجاد میشود، نوآوری نامید.
در هر حال، گویاترین واژه برای پیشرفت نوآوری است و این پدیده را میتوان در ابعاد گوناگون مانند نوآوری فردی (انفرادی)، سازمانی، ملی و جهانی مشاهده نمود.
برگرفته از:
تعاریف و مفاهیم نوآوری
-
پاسخ : خلاقیت
خلاقیت و عوامل بروز آن
خلاقیت به معنای به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است . خلاقیت هم چون عدالت، دموکراسی و آزادی برای افراد دارای معانی مختلف است ولی یک عامل مشترک در تمام خلاقیت ها این است که فرد خلاق مجموعه ی عوامل را طوری در کنار هم قرار می دهد که منتج به ترکیب این عوامل در الگوی جدید می شود. خلاقیت یک فعالیت فکری و ذهنی است که در نهایت به نوآوری که محصول عملی آن است منجر می شود .
ایده های جدید با اندیشیدن به دست می آید که در آن ذهن به طور عمیق با یک مسئله درگیر می شود و به تجسم آن می پردازد و یا با حذف و یا ترکیب واقعیت های موجود، به روشن شدن فکر جدید کمک می کند. منشاء فکر جدید، قوه تصور و تخیل است که سر نخ های مختلفی را که به دست می آید در آن مورد ارزیابی قرار گرفته و به هم ربط داده می شود تا بهترین فکر به دست آید. افکار بشری با یک دیگر ارتباط دارند و بافت به هم پیوسته ای را تشکیل می دهند. به همین دلیل قدرت تداعی در ایجاد و ظهور یک فکر جدید بسیار کارساز و مؤثر است. علاوه بر قوه تصور و تخیل وجود محیط خلاق از مهم ترین عوامل رشد خلاقیت است. در محیط خلاق از اندیشه های جدید و نو به جای انتقاد، استقبال می شود و تمایلات دگرگونی و تغییر با مقاومت و ممانعت مواجه نمی گردد . ایجاد فضای محرک و خلاق باید از خانواده مورد توجه قرار گیرد و در کنار ایجاد این فضا استقلال لازم به فرد داده شود و فرد از طریق اظهارنظر و کنجکاوی برای رسیدن به سؤالات خود تلاش کند. یعنی فرد در صورت یافتن جوابی غیر از القاعات بیرونی،آزادی یا جسارت نفی کردن را داشته باشد و یافته های خود را به صورت مدون درآورد زیرا در سایه به نمایش گذاشتن افکار و اندیشه ها چشمان آدمی با چرخه ای از نگاه، سکوت تفکر و نوشتن مواجه می گردد. اگر انسان بخواهد به افکاری نو برسد باید بنویسد و باید لحظاتی از عمر خویش یا روز خود را به نوشتن اختصاص دهد. انسان با نوشتن قادر می گردد که افکار خویش را وسعت دهد و این اقدام زمینه ساز جست وجوگری در انسان می شود . پرواضح است که قرار گرفتن صبر و جست وجوگری در کنار نگاه، سکوت، تفکر و نوشتن محصولات زیبایی را پدید آورد و زمینه ساز افکار نو در انسان می شود .
ادیسون می گوید: تمام پیشرفت های عالم گیر خود را از جمله اختراع برق، مدیون تفکر منظم و یادداشت برداری دقیق اوست .
یک فرد خلاق، احساس توانمندی را در خود پرورش می دهد. با محبت، ناکامی ها را می پذیرد و نیرو هایش را در تحقق اهدافی که دارد بسیج می کند و بسیار ریسک پذیر است. ایام گران بهای عمر را به بطالت تباه نمی کند، خوب می داند که بیکاری و وقت گذرانی و به فراغت پرداختن بیش از اندازه، اسباب تکدر خاطر می شود .
یک انسان خلاق، یک اندیشمند عینی است، دارای تحرک ذهنی فراوان است، از انگارهای انفعالی حذر می کند و علاقه مند و با نشاط در جهت هدف هایش گام بر می دارد .
یک فرد خلاق مشتاق و هدف گراست. احساس جوانی دائم دارد، احساسی که همه به آن نیاز دارند و متأسفانه اغلب از آن محروم هستند. خلاصه این که ملتی که خلاقیت را قدر می داند، خلاق را بر صدر می نشاند و جامعه ای که تفکر خلاق ما را پاس می دارد، فرهیختگان را سپاس می گذارد و زمینه های خلاقیت را در همه ی عرصه های علمی و تربیتی به کار می بندد.
برگرفته از سایت:نصیر
-
پاسخ : خلاقیت
خلاقیت،بزرگترین عصیان درعالم هستی
خلاقیت ، بزرگترین عصیان در عالم هستی است . برای خلق کردن باید از همه ی قید و بندها رها شد ، و گر نه خلاقیت تو، چیزی جز تقلید و نسخه برداری نخواهد بود : فقط یک نسخه ی بدل ! تو فقط هنگامی می توانی خلاق باشی که فردیت خویشتن را دریابی . تو به عنوان بخشی از روان شناسی عامه ی مردم نمی توانی چیزی خلق کنی .
روان شناسی عامه ی مردم غیر پویا و غیر خلاق است ، چون زندگی کسالت آوری را سپری می کند : هیچ رقص و سرود و تفریحی نمی شناسد : از این روی قالبی و فاقد قوه ی ابتکار است .
فرد خلاق نمی تواند راه رفته را طی کند : باید راه خود را در میان جنگلهای انبوه زندگی بیابد . باید تنها گذر کند : باید از ذهن توده ی مردم ، از روان شناسی عامه ی مردم ، مبرا و متمایز باشد . ذهن جمعی ، پست ترین ذهن در دنیاست – حتی افراد به اصطلاح احمق هم از حماقت جمعی برترند . اما هیچ جمع گرایی از بازار رشوه گری برخوردار است ، به این معنی که فقط برای افرادی احترام و افتخار قائل است که مصرانه راه ذهن جمعی را تنها راه صحیح بدانند .
در گذشته ، افراد خلاق : نقاشان ، موسیقی دانان ، شاعران ، مجسمه سازان – صرفا از روی ضرورت محض مجبور بودند از حسن شهرت و احترام چشم بپوشند . آنها مجبور بودند زندگی سنت شکنانه ای را در پیش بگیرند . زندگی یک خانه به دوش – این تنها راه ممکن برای بروز و ظهور خلاقیت آنان بود . در آینده دیگر لزومی به این کار نیست . اگر حقیقت نهفته در این گفته ها را با دل و جان احساس کنید ، آنگاه در آینده هر کس می تواند به عنوان فردی شاخص زندگی کند . دیگر نیازی به زندگی سنت شکنانه نیست . زندگی سنت شکنانه محصول فرعی یک زندگی جزمی ، متحجر و قراردادی است ، که آبرو در آن حرف اول را می زند .
تلاش واقعی عارفان ین است که با نابود ساختن ذهن جمعی ، تک تک افراد را آزاد سازند تا بتوانند خودشان باشند. به این ترتیب دیگر مشکلی بر س راه نخواهد بود : آنگاه هر کس می تواند هر طور دلش خواست زندگی کند . در حقیقت ، انسانیت فقط آن روزی می تواند به واقع متولد گردد که (( عصیان فرد )) مورد احترام قرار گیرد. انسانیت هنوز زاده نشده است : هنوز در درون رحم به سر می برد . آنچه به عنوان انسانیت ملاحظه می کنید ، صرفا یک پدیده ی بسیار مخدوش و در هم و بر هم است – مگر آن که به هر کس آزادی فردی – آزادی مطلق – بدهیم تا خودش باشد و به شیوه خودش اعلام موجودیت کند ... و البته به نحوی که مزاحم دیگران نباشد. این بخشی از آزادی است : هیچ کس نباید برای دیگران سد و مانعی ایجاد کند .
برای خلق کردن باید از همه قید و بندها رها شد ، وگرنه خلاقیت تو چیزی جز تقلید و نسخه برداری نخواهد بود ! فقط یک نسخه بدل ! تو فقط هنگامی می توانی خلاق باشی که فردیت خویشتن را دریابی .
اما تا به امروز رسم بر این بوده که همه در کار یکدیگر فضولی کنند – حتی در چیزهایی که کاملا جنبه ی خصوصی داشته و هیچ ربطی به اجتماع ندارد . به عنوان مثال ، وقتی تو عاشق می شوی ، این چه ربطی به اجتماع دارد ؟ این پدیده ای کاملا شخصی است . به بازار کسب و کار چه کار دارد ؟
بشریت برای رشد به بستر جدیدی احتیاج دارد – به بستر آزادی . سنت شکنی یک واکنش بود – یک واکنش ضروری – اما اگر دورنمای من موفق از کار در آید و به نتیجه برسد ، دیگر ذهن جمعی یی در میان نخواهد بود که مردم را زیر سلطه بگیرد . آنگاه هر کس با خودش راحت است . البته نباید مزاحم دیگران بود – تا آنجا که به زندگی تو مربوط است ، تو باید مطابق با شرایط خودت زندگی کنی . فقط آن موقع ، خلاقیت وجود دارد .
خلاقیت بوی خوش آزادی فردی است .
برگرفته از سایت:charismaco.com
-
پاسخ : خلاقیت
خلاقیت بیشتر، مخاطرات کمتر
همه وسایل و تجهیزات در محیطهای كاری به شكلی طراحی شده باشند كه عوامل زیانآور در محیط كار وجود نداشته باشد، یك شرایط ایدهآل است كه در هیچ كجای دنیا به راحتی قابل دسترس نیست. گاهی هزینههای نصب و راهاندازی وسایل كنترل ایمنی و بهداشت آنقدر سنگین است كه صاحبان صنایع از آن صرف نظر میكنند اما چاره چیست؟ نمیشود كه دست روی دست بگذاریم تا كاركنان سلامتشان را از دست بدهند. اینجاست كه خلاقیت به كمكمان میآید. گاهی با تغییرات كوچك و كمهزینه هم میشود شرایط را بهتر كرد و خطرات را به حداقل رساند.
موسسه ایمنی و بهداشت كار آمریكا، نتایج تلاش كارخانهها و واحدهای صنعتی كه این اقدامات و تغییرات ساده و موثر را انجام دادهاند، منتشر كرده تا بقیه صنایعی كه با این مشكلات مواجه هستند از تجربه آنها استفاده كنند و با هزینه بسیار كم به مقدار زیادی، مخاطرات شغلی را كاهش دهند و سطح سلامت كاركنانشان را بالاتر ببرند.
قدم اول برای بهتر كردن شرایط كار و ارتقای سطح سلامت كاركنان شناسایی خطرات است. بعد از شناخت خطر و عامل آسیبزا، نوبت رفع یا كاهش آن میرسد. گاهی اوقات یك ابزار كاری مثلا یك چكش میتواند عامل خطر باشد و باعث آسیب رساندن به افرادی كه از آن استفاده میكنند، شود. همانطور كه در سمت راست تصویر میبینید، چكش با دسته حلقهای شكل باعث ایجاد فشار روی انگشتان، كف دست و همچنین آسیب به اعصاب و عروق خونی میشود اما با تبدیل دسته چكش به شكل مخروطی (در سمت چپ تصویر) دستگیری آن راحتتر میشود و فشار روی انگشتان، كف دست و اعصاب و عروق كمتر شده و از جراحات و آسیبها پیشگیری میشود.
حالا دیدید با هزینه كم و تغییرات كوچك هم مینبع:روزنامه سلامتشود از آسیبها پیشگیری كرد و خطرات را به حداقل رساند. شما هم دست به كار شوید. اول سعی كنید خطرات موجود در شغلتان را شناسایی كنید و بعد هم، راهحلهای خلاق را برای رفع آنها ارائه بدهید و با كمك بخش ایمنی و بهداشت محل كارتان، آن را اجرا كنید.
منبع:روزنامه سلامت
-
پاسخ : خلاقیت
تکنیکهای خلاقیت و ایده یابی (چطور به ایده ها دست پیدا کنیم؟)
خلاقیت در مرزهای تاریکی متولد می شود. در انتهای بن بستها و در آنجا که به نظر می رسد راه دیگری نیست. در واقع نوآوری و خلاقیت آنجا شکوفا می شود که راههای کهنه و قدیمی پاسخگوی نیاز فعلی یا خواسته موجود نیست یا براورده شدن ان به زمان و صرف هزینه زیادی محتاج است. کارشناسان خلاقیت معتقدند «برآورده شدن مناسب نیازها شرط لازم برای به وجود آمدن آمال و آرزوهاست. به عنوان مثال یک فرد گرسنه و آواره هرگز به فکر پرواز بر فراز کوهها نخواهد افتاد. بسیاری نیز معتقدند که خلاقیت در نیاز متولد میشود همان گونه که بسیاری از اختراعات بزرگ نه محصول تعریف مشکلی خاص بلکه برای برآورن نیازی خاص به وجود آمدهاند. »
بپرس « دیگه چی؟»
برای گذر گام به گام از تاریکی و ساختن جاده های تازه برای عبور در انتهای راههای قدیمی (در حوزه نیازهای زمینی بشر) تفکر خلاق تکنیکهایی ارائه می کند که با راهبرد ذهن و افزایش کارایی ان منجر به بروز خلاقیت و افزایش ایده های نو می شود. متفکران معتقدند یکی از خصوصیات بارز افراد خلاق، آن است که توانایی "نوع دیگر دیدن"، در آنها زنده و فعال است. منظور از "نوع دیگر دیدن" این است که تنها به یک حالت، به یک تعریف و یک تعبیر از رویدادها اکتفا نکرد و از خود پرسید که غیر از این، چه تعبیر دیگری میتواند برای این رویداد خاص وجود داشته باشد. تکنیکی وجود دارد که فرایند اخیر را در انسان فعال میسازد. این تکنیک ساده، پرسیدن یک سؤال از خود، در هنگام مواجهه با مسائل و موضوعات است. این سؤال حرکتدهنده در جهت توسعه نگاه انسان، سؤال "دیگه چی؟" است که موتور تفکر خلاق فرد را روشن می کند و از این طریق شخص، خود را وادار میسازد که به دنبال برداشتها و تعابیر دیگری از موضوع برود و به یک تعبیر، بسنده نکند.هر چه در مورد یک موضوع، تعداد تکرار این سؤال، بیشتر باشد، دستاورد آن بیشتر خواهد بود. این دستاورد، دستیابی به ایدههای هرچه بیشتر است. البته این امر، اسبابی دارد که از اصلیترین آنها، پرهیز از تعجیل برای به پایان رساندن حل مسئله است. باید به خود، زمان کافی جهت دستیابی به راه حلهای هر چه بیشتر را داد، حوصله داشت و تمام توان خود را دراین راستا به کار گرفت. در ادامه و بر اساس بررسی تکنیکها و روشهای مختلفی که متفکران شاخص تفکر خلاق ارائه کرده اند به برخی دیگر از تکنیکها در قسمت دوم این مقاله می پردازیم. پیش از طرح سایر تکنیکها به یک پیش نیاز اشاره می کنیم که لازم است در موضوع تفکر خلاق و روش طوفان ذهنی به ان توجه داشته باشیم.
زود قضاوت نکن
به تعویق انداختن قضاوت یک پیش نیاز مهم در استفاده از تکنیک های ایده یابی است. تا مدتها عقیده بر آن بود که مرحلۀ ایده یابی حل خلاق مسائل را به شانس واگذار کنند. اکنون روشن شده است که می توان به طور سنجیده و با برنامه، ایجاد ایده را توسط اصولی افزایش داد. یکی از این اصول " به تعویق انداختن قضاوت" است. در طی جلسات یورش فکری و تقریبا در زمان مشابه، با به تعویق انداختن قضاوت، و تا دستیابی به سرنخهای کافی برای حل یک موضوع، می توان تعداد ایده های خوب مطرح شده را تا دو برابر افزایش داد. انسان در ایده یابی، بر حسب غریزه، به قضاوت زودرس گرایش دارد، با وجود این در مواردی دیگر قضاوت را به تعویق می اندازد. هنگامی که برای یافتن یک لغت مترادف مناسب در فرهنگ لغات به جستجو می پردازد، در لغت اول، دوم یا سوم توقف نمی کند، لیکن مجموعه تمام لغات را مشاهده می کند و سپس، قضاوت و ارزیابی را انجام می دهد که در این مورد روش صحیحی است زیرا فرهنگ لغات، فهرست آماده ای در دسترس ماست. برای برخی از مسائل دیگر نیز صورت آماده ای در دست داریم. هنگامی که به مسئله انتخاب کاغذ دیواری مناسب برای اطاق نشیمن خود بر می خوریم، به مغازۀ تزیینات منزل مراجعه می کنیم و با مرور در کاتالوگ کاغذهای دیواری، پس از بررسی انواع موجود- که مرحله تصوری را پشت سر می گذارد- قضاوت می نماییم و تصمیم می گیریم. بنابراین در تمام مواردی که برای تامین نیازها، صورت و فهرستی وجود دارد به همین ترتیب عمل می کنیم. لیکن در بیشتر مسائل، صورت و فهرست آماده ای وجود ندارد. لذا باید خود صورتی از راه های مختلف را خلق کنیم.
چندین پروژه تحقیقاتی، اهمیت اصل تعویق قضاوت را مورد تایید قرار داده اند. به عنوان مثال دکتر" مدو" و " دکتر پارنر" ( استادان دانشگاه بوفالو و متخصصان امر خلاقیت) در یک مطالعه به همراه جمعی، مسئله ای را یورش فکری نمودند. در حالی که گروه دیگری از ایده جویان با همان تعداد شرکت کننده به طور انفرادی همان مسئله را به روش معمول- یعنی بدون تعویق قضاوت در هنگام ایده یابی- مورد بررسی قرار دادند. نتیجۀ مطالعات نشان داد که در مدت زمانی مساوی، گروه اول، ۷۵ درصد بیش از گروه دوم ایده های خوب ایجاد کرده است. همین بررسی ها در مورد ایده جویی به صورت فردی نیز انجام شد، و نشان داد هنگامی که ایده جویان فردی، اصل تعویق قضاوت را رعایت می نمایند به طور مرتب دو برابر زمانی که اجازه می دهند قضاوت به طور همزمان دخالت کند، ایده های خوب ایجاد شده است.
تعویق قضاوت، موضع گیری قدرتمندی است که بر اساس آن، حصول ایده های خوب در مدت زمان مساوی ( نسبت به همان عمل، بدون تعویق قضاوت) را به طور چشم گیری افزایش می دهد. این موضع گیری از شروط اساسیِ جلسات ایده یابی ( به ویژه به روش یورش فکری)، است و از دیدگاهی دیگر می توان گفت: روش کاربردی استفاده از تعویق قضاوت در زمان ایده یابی، در جلسات یورش فکری است.
-
پاسخ : خلاقیت
خلاقیت ایرانیها
تحقیق، نوآوری، ابداع و ابتكار منشاء ثروت جوامع پیشرفته است. رقابت تنگاتنگ جوامع پیشرفته در كسب بخش بزرگتری از بازار جهانی، آنها را به این نتیجه رسانیده است كه خلاقیت و ابتكار تنها موتور قابل اطمینان حركت اقتصادی جامعه است و محركان این موتور نیز انسانهای خلاق میباشند.انسانهای خلاق، پیشروان و مشعلداران جامعه خود هستند. آنها چه دانسته و چه ندانسته، هدایتگر جامعه خود و از یك نگاه كلی، هدایتگر تمامی جامعه انسانی میباشند.تمامی تحولات و پیشرفت زندگی انسانی در روی كره خاك از زمان غارنشینی بشر تا امروز را افراد خلاق و مبتكر باعث گردیدهاند.زمانی كه «فرانسیس بیكن» با تفكر فلسفی جدید خود انسان را به سمت كشف رموز و اسرار طبیعت و پرهیز از تفكر كلیسایی بخت، شانس، قضا و قدر فراخواند یا زمانی كه «گراهام بل» با خلاقیت و پشتكار خود تلفن را اختراع كرد و یا زمانی كه «بیل گیتس» در آمریكا جنبش نرمافزاری مدرن را برپا نمود، در واقع تمامی بنیادهای قدیمی پیش از خود را به هم ریخته و بنیاد جدیدی برپا ساختند. آنها و هزاران فرد خلاق دیگر با خلاقیت خود علاوه بر كسب ثروت برای جامعه خود تحول و پیشرفت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بسیاری منافع دیگر را نیز به ارمغان آوردند.تكامل و رشد انسان، پیشرفت متقابل نیروهای مادی و فكری او در جریان كار خلاق در بستر جامعه است.
هستی وجه بیرونی و خرد وجه درونی انسان خلاق است. این دو در تقابل دائم خویش با هم و با جامعه از مجرای كار، با یكدیگر آمیخته و جریانی را میسازند كه انسان خلاق نام دارد.پس در مفهوم كلی انسان خلاق، با سه مقوله برخورد داریم: هستی، خرد و جامعه از دیدگاه علمی، از دو مقوله هستی و خرد كه دو وجه انسان است، ما ایرانیها تفاوتی با دیگر جوامع از جمله جوامع پیشرفته نداریم. آنچه در طبیعت به عنوان انسان مطرح است همه از یك ریشه و بنیان است. ما نه از آنها برتریم و نه پستتر. همه انسان هستیم و خصوصیات انسانی یكسانی داریم؛ هستی و خرد ما یكسان و همسطح است.پس آنچه موجب تمایز ما از آنها میشود را باید در تفاوت جوامع و تفكر حاكم بر آنها دانست. جامعهای با تفكر علمی، ارزش خلاقیت و افراد خلاق. پس بدیهی است كه از درون خود به جوشش و خلق انسانهای خلاق و مبتكر در هر زمینهای میپردازد و به آنها امـكان رشد و شكوفایی میدهد. نگاه مردم این جوامع همواره به سمت افراد خلاق است و الگوهای خود را از آنها میگیرند. آنها نیز با خلاقیتهای خود به افزایش ثروت عمومی پرداخته و بدین ترتیب سطح رفاه در جامعه روز به روز بالاتر میرود.اما جامعهای كه تفكر حاكم بر آن نه تنها علمی نیست، بلكه دچار پریشانی و چند پارهگی فكری است. در ارزیابی ارزشها نیز دچار سردرگمی و انحراف میگردد؛ بنابراین از درون خود تنها به تكثیر و تشویق انسانهایی میپردازد كه نقشی در تحول و دگرگونی جامعه ندارند. به طور مداوم تاجر، دلال و بساز بفروش، راننده و ویزیتور و.... تولید میكند. بدین ترتیب ثروتهای جدید خلق نمیگردد، بلكه آن چه موجود است به تعداد بیشتری تقسیم میگردد و در نتیجه روز به روز از سطح رفاه كاسته شده و فقر گستردهتر میگردد. این چنین جامعهای تحول و دگرگونی و پیشرفت را از طریق سیاستبازان، تاجران، هنرمند نماها، دلالان، فوتبالیستها و .... جستجو میكند.ما ایرانیها جامعهای ساختهایم كه در آن به افراد خلاق و مبتكر اجازه رشد نمیدهد. ما ایرانیها به هر آنچه كه موجب تغییر ساختارهای قبلی شود با دیده شك نگاه میكنیم و از در مخالفت با آن برمیآییم. نگاه ما ایرانیها به سمت افراد خلاق نیست، بلكه به سمت سیاستمداران، تاجران و سرمایهداران است. ما ایرانیها در بند گذشتهایم. در تار و پود گذشته اسیریم؛ اسارت در گذشته نیز مانع از تحول آینده است. اسیر در بند گذشته، مانع از رشد فرزند خود با دید ابتكار و خلاقیت میگردد. یك فرد خلاق تنها نیاز به نگاه جامعه دارد تا به خلاقیت بپردازد. او در بند كسب ثروت، پول و مقام برای خود نیست. اگرچه تمامی اینها را نیز بدست میآورد. فرد خلاق تنها نیاز به نگاه جامعه دارد و زمانی كه این نگاه را به سمت خیل وسوسههای سیاستمداران بیسیاست، رفاه خفتآور تجار پول پرست، ارتفاع پست برجهای زمینخواران بیهویت، رقاصگی و دلقكی نفرتانگیز هنرپیشههای بیهنر و دیگر سرابهای بیارزش اجتماع میبیند، سرخورده و افسرده میگردد یا به خدمت آنها درمیآید و یا تن به مهاجرت میدهد تا در جامعهای جدید این نگاه را بیابد.چند سال پیش نخست وزیر كانادا در راس یك هیأت بزرگ سیاسی اقتصادی سفری به ژاپن كرد. او در این سفر به همراه خود یك دكتر ایرانی مقیم كانادا را كه موفق به ابداع یك قلب مصنوعی جدید شده بود را به همراه برده بود. این ایرانی خلاق در واقع بهعنوان تكخال افتخار، غرور و اعلام قدرت و توانایی این هیأت در مقابل ژاپنیها به همراه برده شده بود. این ارزشگذاری به یك فرد خلاق نه بهدلیل علاقه شخصی و خواست آن نخست وزیر سیاستمدار یا آن هیأت سیاسی اقتصادی بود. بلكه ناشی از نگاه مردم و جامعه كانادایی به این افراد خلاق است كه آنها را تا این پایه از احترام و اهمیت بالا میبرد.ما ایرانیها اگر به آینده جامعه خود اهمیت قائل هستیم. نباید بهدنبال الــگوهای بیارزش برویم و روانهی سراب جستجوی آینده در میان تارو پود پوسیده گذشته نباشیم. روح خلاقیت و ابتكار را در جامعه زنده كنیم و پرورش دهیم. بیاموزیم كه در هر زمینهای خلاقیت و ابتكار را سرلوحه خود قرار دهیم؛ منتظر معجزهای از آسمان نباشیم، بلكه باید به فكر و خلاقیت خود متكی گردیم.
خبرگزاری ایسنا
-
پاسخ : خلاقیت
خلاقیت فقط با نقاشی روی بوم پرورش نمی یابد
خلاقیت چیست شاید اگر جواب این سؤال را درست می دانستیم، آن وقت فرزندمان را درست پرورش می دادیم. باید گفت خلاقیت محصول نیست، هرچند نتیجه آن در شنیدن، دیدن یا حتی لمس کردن دیده می شود. خلاقیت در حقیقت فرآیند تفکر و عمل است.
زمانی که بفهمیم برای حل مسأله بیش از یک راه حل وجود دارد و به این نکته برسیم که برای یک پرسش چند جواب صحیح می تواند وجود داشته باشد، آن وقت اگر به مانع برخورد کنیم، دنبال راه های دیگری می گردیم. زمانی که به خلاقیت با این دید نگاه کنیم، در آموزش کودکانمان، به اهمیت آن پی خواهیم برد. تفکر خلاق در مدرسه به کودک کمک می کند، همچنین زمانی که او بزرگ می شود و می خواهد شغلی برای خود دست و پا کند یا با دیگران به معاشرت بپردازد یا حتی هنگامی که خستگی، او را از پای در می آورد یا اضطراب تمام وجودش را فرا می گیرد به او کمک می کند.
خلاقیت با نواختن یک ساز یا نقاشی بر روی بوم یا دیوار پرورش نمی یابد. کارهای بسیار ساده تر هم می توانند در خلاقیت کودک مثمر ثمر باشند. یکی از راه های ساده پرورش خلاقیت، «بازی خلاق» است. هیچ چیز به اندازه اجرای یک نمایش، تخیل کودک شما را قلقلک نمی دهد. می توانید امتحان کنید. کافی است برای تشویق خلاقیت کودکتان از نمایش های خیالی او حمایت کنید. کمک به فرزندانتان برای اجرای یک نمایش در خانه بسیار سهل و آسان است. تنها کاری که باید بکنید این است که آن را ارزشمند و مهم بدانید. این کار، به فضا، زمان و وسایل نمایش، برای اجرای آن نیاز دارد.
زیاد سخت نگیرید، کافی است به گنجه یا انباری خانه نگاهی بیندازید. همه ما در خانه هایمان دامن و شلوار های کهنه، کفش، کلاه و انواع و اقسام جواهرات بدلی، ساک های دستی، کیسه های خرید، لوازم آرایشی قدیمی و ده ها خرت و پرت دیگر داریم. کافی است این وسایل را در چند جعبه مجزا قرار دهید تا کودکتان بتواند راحت از آنها استفاده کند.
و اما اجرای نمایش، یکی از آسان ترین محیط هایی که می توانید برای اجرای نمایش بسازید، مغازه خوار بار فروشی است. درگوشه ای از آشپزخانه یا یکی از اتاق های خانه، تعدادی جعبه و قوطی کوچک غذا به کودکتان بدهید تا هرجور که دوست دارد آنها را بچیند، چند پول کاغذی نیز درست کنید و چند سکه نیز برای خرد کرد پول و یک جعبه برای نگهداری پول ها به او بدهید. به کودکتان فرصت بدهید تا شما را در درست کردن تابلو نام مغازه و نرخ اقلام داخل مغازه کمک کند. بعد ساک پلاستیکی یا کاغذی برای بسته بندی کردن خواربار در اختیار او قرار دهید.
کودک شما می تواند خیلی از چیز هایی را که در خانه دارید بفروشد. بگذارید گاهی او مغازه دار و شما خریدار و زمانی شما مغازه دار و او خریدار باشد. در این مغازه می توانید خیلی چیزها برای فروش داشته باشید. از اسباب بازی های خود او تا لباس ها و وسایل کهنه ای که در جعبه نگهداری می کنید. حتی می توانید برای او یک مغازه اسباب بازی فروشی راه بیندازید. اگر کودک احساس خستگی کرد، ناراحت نشوید. نمایش دیگری را ترتیب دهید. شاید اجرای یک نمایش بیمارستانی خالی از لطف نباشد. برای اجرای یک نمایش بیمارستانی می توانید این وسایل را تهیه کنید: توپ پارچه ای، پیراهن سفید و حیوانات اسباب بازی (به جای بیماران احتمالی) بقیه نمایش ها را خودتان فکر کنید. مطمئناً می توانید پیدا کنید.
منبع:روزنامه ايران
-
پاسخ : خلاقیت
نشانههای یک فرد خلاق
امروزه بازار خلاقیت خیلی گرم است و افراد زیادی پیدا میشوند که ادعای خلاقیت دارند ولی آیا همه آنها طبق ادعایی که میکنند خلاق هستند؟
از کجا بفهمیم چه کسی خلاق است؟ نشانههای یک فرد خلاق چیست؟ اگر بخواهیم خلاق باشیم چگونه باید باشیم؟
از دیدگاهی، نخستین گامها برای شناخت نحوه بازیابی خلاقیت، شناسایی خصوصیات افراد خلاق و درک چگونگی زندگی آنها میتواند باشد. بدین صورت که با دریافت این شناخت، خواهیم دانست که چه خصوصیات و ویژگیهایی را باید در خود احیا ساخته و از آنها مراقبت کنیم تا از این طریق خلاقیتمان در روند احیای مجدد قرار گیرد. با فهم این شاخصهها و مراقبت از آنها در جریان زندگی روزمره بستر و مقدمات تجلی خلاقیتمان فراهم خواهد شد.
اما شاید پرداختن به این که چه کسی خلاق است و به چه کسی نباید خلاق گفت، کار چندان سادهای نباشد، از آن جهت که، پاسخگویی به این سؤال، ارتباطی مستقیم به تعریفی دارد که از خلاقیت میپذیریم. تعاریف مطرح شده برای خلاقیت متفاوت و گوناگون و گاهی ضد و نقیض است و معیارهای شناخت افراد خلاق و در نتیجه تعریف کیستی فرد خلاق را متغییر میسازد؛ با این حال در اینجا سعی شده است آنچه را که اکثر صاحبنظران و محققان (درزمینه خلاقیت) مطرح کردهاند، عرض کنیم.
● خلاق یعنی چه؟
خلاق یکی از اسامی خداوند است و به معنی بسیار خلقکننده، آفریننده، آفریدگار و... در لغتنامه دهخدا معنا شده است. در اصطلاح، خلاق به کسی میگویند که در موقعیتهای لازم و ضروری، در برخورد با مسائل، راهحلهایی مؤثر و کاربردی برای حل مسائل و رفع موانع ارائه میکند. عدهای پا را فراتر نهاده و چنین عقیده دارند که فرد خلاق نهتنها در موقعیتهای مختلف، ایده ارائه میکند بلکه خود آستینها را بالا زده و تا عملی شدن ایدهاش کار را پیگیری میکند. عدهای نیز چون «رابرت ویزبرگ» از آن جهت که خلاقیت را کاری عادی و روزمره تعریف میکنند، عقیده دارند که همگان در هر لحظه در حال خلاقیتاند و در نتیجه هر کسی شایسته لقب خلاق است و مسئله را این میدانند که کسی فعلاً به خلاقیت آنها پی نبرده است.
مثالی از این مورد، افراد خلاقیاند که در طی زندگی خود کسی آنها را نشناخت و پس از مرگشان تازه به خلاق بودن آنها پی بردند؛ از جمله وانگوگ، نقاش بزرگ که در فقر و گمنامی مرد. وی را بعدها بنیانگذار سبک اکسپرسیونیسم دانستند و آثار وی، بهعنوان آثاری خلاق و گرانبها به شمار آمد. ولی در زمان حیاتش، کسی وی را خلاق ندانست و به قابلیتهای هنری او توجه چندانی نشان نداد.
عبور روزمره ما از خیابان مثال دیگری در تایید این موضوع است که هر کسی را میتوان خلاق دانست. این پندار براساس این تعریف خلاقیت است که: «خلاقیت کاری است نو که تا به حال کسی آنرا انجام نداده است.» تصور کنند از خیابانی شلوغ عبور میکنید و ماشینها در حال حرکت هستند. کاری که شما انجام میدهید هیچکس تابهحال در جهان انجام نداده است و انجام هم نخواهد داد و حتی اگر شما دست کسی را بگیرید و با هم از خیابان عبور کنید باز هم هیچکدام مانند هم عبور نمیکنید.
توضیح اینکه، هیچگاه ماشینهایی که در حال عبور از خیاباناند یک وضعیت توزیع ثابتی ندارند و ثانیاً هیچ دونفری به صورت یکسان از خیابان عبور نمیکنند (مکثها و شروع به حرکتهای آنها با هم متفاوت است). این، مثال قابل تعمقی است که سؤالی را برمیانگیزد و آن این که اگر همه ما خلاقیم و دائم در حال خلاقیت، پس چرا خلاقیت عدهای به چشم میآید و خلاقیت عدهای دیگر خیر؟ عدهای عنوان «خلاق» را میگیرند و مورد تشویق و توجهند و عدهای دیگر خیر؟ پاسخ شاید این است که برای درک خلاقیت و شناخت فرد خلاق، باید جامعه و مردم، خلاقشناس و پذیرنده خلاقیت باشند؛ باید نگاه «خلاقبین» پیدا کنند. مردم خلاقیتهایی را که برایشان قابل درک و فهم است، مورد تشویق قرار میدهند و نه غیر آن را. در این نگاه هر چه اعمالی که فرد انجام میدهد عامالمنفعهتر شده، بهگرفتن عنوان «خلاق» نزدیکتر میشود؛ (البته این تنها یکی از عوامل است).
براساس نظریهای دیگر، عدهای بر این عقیدهاند که هرقدر فرد دانش، مهارت و ممارست بیشتری داشته و از حافظه قویتری بهرهمند بوده و قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را از ابعاد متنوعتری دارا باشد، احتمال بیشتری دارد که «خلاق» باشد. اکثر صاحبنظران در زمینه خلاقیت با این فهرست صفات موافق بوده و آن را معیاری برای اعطای لقب «خلاق» به فرد میدانند؛ تقریباً تمام کسانی که برای خلاقیت فرمول ارائه میکنند.
● صفات یک فرد خلاق
از دیگر صفاتی که برای افراد خلاق برمیشمرند و اکثر صاحبنظران با آن موافقند عبارتنداز:
۱) داشتن تخیل قوی
۲) کنجکاوی فراوان
۳) دقت خاص (دقت به مواردی که دیگران به آنها توجه ندارند)
۴) توانایی نوع دیگر دیدن مسائل و موضوعات
۵) شوخ طبعی و بذلهگویی (بهطور کلی دارای شخصیت غیرمتعارف و غیررسمی)
۶) توجه به زمان و وقتشناسی
۷) اعتماد به نفس بالا و وقار
۸) خودانگیختگی
۹) داشتن تفکر شهودی
۱۰) داشتن طرزفکر انتقادی
۱۱) نوعی شجاعت خاص در بیان آرا و نظرات خود و دفاع از آنها
۱۲) پذیرنده و یادگیرنده (عاشق و آماده یادگیری و دریافت از درون بیرون)
هرقدر نشانههای بیشتری از موارد یاد شده در فرد مشاهده شود، احتمال بروز خلاقیت در وی بیشتر خواهد بود. این موارد درواقع همان عوامل سنجش میزان خلاقیت افراد است.
مکانیزمهایی که برای سنجش میزان خلاق بودن، از آنها یاد میشود، درواقع مکانیزمهایی هستند که از طریق آنها میزان حضور و فعال بودن این ویژگیها بررسی میشوند. البته باید دقت کرد چنانکه بیان شد حضور این عوامل و خصوصیات در فرد تنها احتمال بروز خلاقیت توسط وی را افزایش میدهد و وجود اینها دلیل بروز حتمی خلاقیت در اشخاص نیست. به هر حال همیشه استثناء وجود دارد و ممکن است بعضی از افراد خلاق این خصوصیات را نداشته باشند. شاید به هیچوجه نتوان قبل از آن که فرد در عمل، خلاقیتی را بهخرج دهد گفت که وی خلاق هست یا نیست، تنها میتوان با مشاهده حضور یا عدم حضور خصوصیات افراد خلاق در وی حدس زد که احتمال بروز خلاقیت از او زیاد است یا کم.
● نظرات متفاوت
در اینجا سؤالی مطرح میشود و آن اینکه آیا خلاقیت، سبب بروز خصوصیات در افراد خلاق میشود یا این خصوصیات سبب خلاقیت میشوند؟
جواب به این سؤال مشکل و شاید غیر ممکن است. شاید بتوان گفت که خلاقیت و خصوصیات یاد شده لازم و ملزوم یا علت و معلول یکدیگرند و تفکیکناپذیر هستند.»
باوجود کلیه خصوصیاتی که برای فرد خلاق برشمرده شد، ویژگیهای دیگری هم به آنها اطلاق شده است: «خلاق کسی است که از بینش برخوردار است. او آنچه را که هیچکس تا به حال ندیده و نشنیده میبیند و میشنود و به هستی ارائه میکند. از نظر وی خلاق درواقع کسی است که از خود چیزی ندارد و مجرایی بیش نیست. او نه در گذشته زندگی میکند و نه برای آینده. او فقط در لحظه و برای این لحظه زندگی میکند. این لحظه همه چیز است. او فردی است خودانگیخته. فرد خلاق باورهای زیادی را یدک نمیکشد او فقط حامل تجربههای خویش است. فرد خلاق نمیتواند راه رفته را طی کند بلکه باید خود، در میان جنگلهای انبوه زندگی راه را بیابد؛ باید تنها گذر کند... کسی که چنین زندگی میکند هر لحظه در حال خلق خواهد بود و این همان معنی واژه خلاق است.
به هر حال نظرات گوناگونی در مورد اینکه به چه کسی میتوان «خلاق» گفت وجود دارد که در بیشتر موارد جای تأمل دارند و اینجا بهاندازه مجال، به معدودی از آنها پرداختیم. در پایان به ذکر چندین خصوصیت رفتاری افراد خلاق در زندگی روزمره اشاره میکنیم. آگاهی از این حالات میتواند به مدیران و مسئولان در شناسایی پرسنل خلاق و به اولیاء و مربیان در شناسایی کودکان و افراد خلاق کمک کند تا در صورت مشاهده این عوامل، این افراد را تحت توجه ویژه قرار دهند
منبع:روزنامه همشهري
-
پاسخ : خلاقیت
خلاقیت و فعالیت های ادراکی
Schachtelخلاقیت فرد را در این می داند كه محیط و عوامل موجود در آن را بهتر بررسی می كند و بدون اینكه تحت تاثیر دیگران قرار گیرد ویا هدف معین اورا از بررسی محیط باز دارد و آزادانه به شناختن محیط و مشخص ساختن عناصر عمده آن بپردازد . او نظر فروید را در مورد خیالبافی رو یا و جریان تصورات آزاد تا اندازه ای صحیح تلقی می كند ولی معتقد است كه فروید درباره تفكر خلاق سخت در اشتباه است (۱۹۹۹ Schachtel)
افرادی كه فكرشان باز است كمتر تحت تاثیر عادات و تلفیقات قرار می گیرند و بهتر می توانند محیط اطراف خود را بشناسند و به خلق افكار و عقاید تازه مبادرت كنند .محرك فرد در پیدا كردن راههای تازه و خلق افكار جدید احتیاج او با ایجاد و ارتباط با محیط است .
افرادی كه در برخورد با محیط بیشتر دقت كنند فكر خود را افكار بیندازند و عناصر موجود در محیط را از جهات مختلف مورد بررسی قرار دهند بهتر می توانند اندیشه هاو افكار تازه را به وجود آورند (ردل ۱۹۸۸)
● فعالیتهای ادراكی یا فكری بشر به دو صورت ظاهر می گردد .
۱) یا مركزیت فرد یعنی آنچه فرد احساس می كند مبنای فعالیت و تفكر او قرار می گیرد .
۲) یا مركزیت شیی یعنی توجه بشی و خصوصیات آن در این صورت فرد می خواهد اشیاءخارجی را بدون دخالت دادن احساس و تمایل خود درك كند .
مركزیت فرد در دوره كودكی و بچگی بر فعالیتهای فكری افراد غلبه دارد و در دوره بلوغ و سالمندی، فرد بیشتر متوجه اشیاءمی شود و می خواهد آنها را چنانچه هستند در نظر گیرد . به عقیده او خلاقیت در حد وسیعی معلول غلبه صورت دوم بر اول است یعنی هر چه فرد كند احساس و تمایل خود را در شناختن محیط دخالت دهد بهتر می تواند به خلق افكار تازه اقدام كند .(اس چكتل ۱۹۹۹)
● مرحله آمادگی prepartion
در این مرحله فرد به جمع آوری حقایق و مدارك می پردازد و مسئله را از جهات مختلف مورد بررسی قرار میدهدپس از اینكه مدارك مزبور راجمع آوری نمود آنها را سازمان می دهد و رابطه حقایق را با مسئله مورد بحث در نظر می گیرد راه حلهائی را كه دیگران برای حل این مسئله بكار برده اند مورد مطالعه قرار می دهد خلاصه آمادگی وقتی شروع می شود كه فرد افكار ونظریات خود را روی مسئله معینی متمركز سازدوجهت فكر خود رامعین نماید. (والز۱۹۹۹)
● رشدغیرمحسوس Incu;bation
در این مرحله فرد ظاهرا فعالیتی برای حل مسئله مورد بحث یا نیل به هدف معین از خود ظاهر نمی سازد .ودر این جهت پیشرفتی نصیب دانشمند نمی شود اما ممكن است به طور حتمی فرضیه یا راه حل خاصی را رد یا قبول كند. یعنی می توان گفت اگر چه مبتكر ظاهرا فعالیتی درباره حل مسئله مورد بحث ازخود نشان نمی دهد معذلك در قسمت ناخودآگاه ذهن به بررسی معلومات جمع آوری شده می پردازد.(همان منبع)
● كشف Illumination
مرحله سوم درجریان تفكر خلاق اهمیت خاصی دارد در این مرحله فكر تازه ظاهر می شود و مانند نورافكنی زمینه یا موقعیتی را كه مسئله در آن قرار دارد روشن می سازد فكر واندیشه تازه در این مرحله شكل می گیرد و مشخص می شود به طور كلی طرح وشكل ،اساس یا هسته مركزی اختراع در این مرحله ظاهر می گردد.(همان منبع)
● بررسی وآزمایش (Verification)
در این مرحله متفكر كمتر تحت تاثیر عواطف قرار دارد و با خونسردی آنچه راكه كشف و اختراع كرده مورد توجه قرار می دهد . حالت انتقادی به خود می گیرد.اگر متفكر موفق به كشف زمینه جدیدی شده باشد دراین مرحله آن را مورد ارزش سنجی قرار می دهد.
▪ آنچه تفكر خلاق را ممكن می سازد:
ـ فراگرفتن مهارتهای عقلانی و كسب معلومات
ـ محركهای حسی یا پاره ای از سرگرمیها. مطالعه طرز كار مخترعان نشان می دهد .
كه در مواقع خاصی مثل سیگاركشیدن ،قهوه خوردن ،راه رفتن زمینه ذهنی بعضی از آنها را برای خلق افكار واندیشه های تازه مساعدتر است.
۱) طرز تفكر عتقادی
۲) ابتكار
۳) رهائی ازجهودروانی
۴) ایدآلها وآرزوها
۵) قدرت تخیل
۶) مساعد بودن عوامل فرهنگی واجتماعی
▪ آنچه خلق را از تفكر خلاق باز می دارد:
ـ ترس واضطراب
ـ كار سخت و اجباری
ـ مسئولیتهای اداری
ـ اشتغال بكار وتحقیق دروقت معین و ثابت
ـ رغبت شدید بكاری كه با مسئله مورد بحث هیچ نوع ارتباطی نداشته باشد.
ـ ترس از ادامه نیافتن كار و تحقیق یا احتمال متوقف شدن آن
ـ تضادهائی كه منشا پیدایش مشكلات عاطفی شود(وردورث۲۰۰۱)
موسسه ایران زمین پارسیان
Forum Modifications By
Marco Mamdouh