من همانم که شبی، نیمه شبی، درگذار ره تو خانه کنم
گرتو راهم ندهی در حرَمت ،خانهء ساخته ویرانه کنم
نمایش نسخه قابل چاپ
من همانم که شبی، نیمه شبی، درگذار ره تو خانه کنم
گرتو راهم ندهی در حرَمت ،خانهء ساخته ویرانه کنم
مي خور كه عاشقي نه به كسب است و اختيار
ايــن موهبــت رسيــــــد ز ميــراث فطـــــــرتم
من به دینش می کنم آهنگ سخت
زان که در دنیای من زد چنگ سخت ...
تو نه مثل آفتابي كه حضور و غيبت افتد
دگران روند و آيند و تو همچنان كه هستي
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
دلت به وصل گل اي بلبل صبا خوش باد
كه در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست
توانا بود هر که دانا بود
زدانش دل پیر برنا بود;;)
دلداده را ملامت گـفـتن چه سـود دارد ؟
مي بايد اين نصيحت كردن به دلستانان
ناله را هر چند می خواهم که پنهانی کشم
سینه می گوید که من تنگ آمدم فریاد کن ...
نغز گفت آن بت ترسا بچه باده پرست
شادی روی کسی خور که صفائی دارد