پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
کریما !
این سوز ما امروز دردآمیز است ،
نه طاقت به سر بردن و نه جای گریز است .
سر وقت عارف تیغی تیز است ، نه جای آرام و نه روی پرهیز است .
لطیفا !
این منزل ما چرا چنین دور است ؟
همراهان برگشتند که این کار غرور است .
گر منزل ما سرور است ، این انتظار ، سور است ،
وگر جز منتظر ، مصیبت زده است ، نامعذور است .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
کشیدیم ، آنچه کشیدیم ،
همه نوش گشت ، چون آوای قبول شنیدیم .
الهی !
دانی که هرگز در مهر شکیبا نبودیم ،
و به هر کوی که رسیدیم حلقه در دوستی گرفتیم ،
و به هر راه که رفتیم ، بر بوی تو آن راه بریدیم ،
دل رفت ، مبارک باد ، ور جان برود در این راه ، پسندیدیم .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
ای دهنده عطا و پوشنده جفا ، نه پیدا که پسند که را و پسندیده چرا ؟
بنده بتاوی به قضا ، پس گوی که چرا ؟!
الهی !
کار پیش از آدم و حواست و عطا پیش از خوف و رجاست ،
اما آدمی به سبب دیدن مبتلاست ، خاصه او آن کس است که از سبب دیدن رهاست .
اگر آسیای احوال گردان است ، قطب مشیت به جاست .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اتش یافت با نور شناخت آمیختی ،
و از باغ وصال ، نسیم قرب انگیختی ،
باران فردا نیت بر گرد بشریت ریختی ،
با آتش دوستی ، آب گل سوختی ،
تا دیده عارف را دیدار خود آموختی .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
همه به تن غریبند و من به جان و دل غریبم
همه در سفر غریبند و من در حضر غریبم
الهی !
هر بیماری را شفا از طبیب و من بیمار از طبیبم .
هر کس را از قسمت بهره است و من بی نصیبم .
هر دلشده ای را یاری و غمگساری است و من بی یار و غریبم .
همه شب مردمان در خواب و من بیدار چون باشم
غنوده هر کسی با یار و من بی یار چون باشم
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
عنایت تو کوه است و فضل تو دریاست !
کوه کی فرسود و دریا کی کاست ؟
عنایت تو کی جست و فضل تو کی واخواست ؟
پس شادی یکی است که دوست یکتاست !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
نه دیدار تو را بهاست و نه رهی را صحبت سزاست ،
و نه از مقصود ذره ای در جان پیداست .
پس این درد و سوز در جهان چراست ؟
پیداست که بلا را در جهان چند جاست !
این همه سهم است اگر روزی به این خار خر ماست !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
از کرم تو همین چشم داریم و از لطف تو همین گوش داریم .
بیامرز ما را که بس آلوده ایم به کرد خویش !
بس درمانده ایم به وقت خویش !
بس مغروریم به پندار خویش !
بس محبوسیم در سزای خویش !
دست گیر ما را به فضل خویش !
باز خوان ما را به کرم خویش !
بار ده ما را به احسان خویش !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
آه از روز بتری ! فریاد از درد واماندگی !
الهی !
چه سوز است اینکه از بیم فوت تو در جان ما ،
در عالم کسی نیست که ببخشاید به روز زمان ما !
الهی !
دلی دارم پر درد و جانی پر ز حیر !
عزیز دو گیتی !
این بیچاره را چه تدبیر ؟
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
این همه شادی از تو بهره ماست ، چون تو مولا که راست ؟
و چون تو دوست کجاست ؟ و به آن صفت که تویی از خود جز این نه رواست !
و تا می گویی که این خود نشان است و آیین فرداست !
این پیغام است و خلعت برجاست ، صبر را چه روی و آرام را چه جاست ؟
روزی که سراپرده برون خواهی کرد
دانم که زمانه را زبون خواهی کرد
گر زیب و جمال ازین فزون خواهی کرد
یا رب چه جگرهاست که خون خواهی کرد
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان