پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
خــــــــــــــسته شدم ای خدا
امروز که ازمون توی مدرسه آزمون قلم چی گرفتن تازه از نوع تیزهوشانش
سر کلاس عربی هم که شرایط برای خواب مساعد بود و آفتاب حسابی روی صندلی افتاده بود و منم خوابم میومد و وسط نوشتن قواعد خودکار از دستم افتاد و هیچی نفهمیدم از کلاس [khabalood] کلاس خواب آور تر از کلاس عربی ندیدم تا به حال
من تا حالا 100 تا سوال قلم چی پاسخ نداده بودم که به لطف این امتحانات قلم چی دادم [negaran]
فکر می کنم ریاضی رو 90 بزنم ولی تاریخ و جغرافیا و ... افتضاح
در کل منتظر پاسخش می مونیم ... [entezar]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
الان به جمله این زندگیه داریم بیشتر اعتقاد پیدا کردم
آخه واقعا این زندگیه؟؟؟؟
یه روز که داشتم طبق برنامه درس میخوندیم
این ساختمونه که گفتم کنار خونمون پریروز میکسرش زد کابل رو ترکوند
امروز دوباره داشت بتون ریزی میکرد که دوباره صدای انفجار اومد
این دستگاهه که بتون رو پمپاژ میکرد روی میلگردا آتیش گرفت
چند دیقه بعد آتش نشانی که برای کوچه ما بخواطر اون تخریبه تو آماده باشه رسید بعد دوباره انفجار و من دیدم که کابل بالای اون که دیروز ترکیده بود آتیش گرفته
از اونور دیدم پسر عموم با یکی دست به یقه شده و داره دعوا میکنه سریع دویدم پایین دیدم پلیس ریخته و آتشنشانی نذاشتن من برم سراغشون
خلاصه 3 تا ماشین آتشنشانی اومدن تا تونستن خاموشش کنن و شانس اوردیم ماشینا منفجر نشدن
بعدش دوباره صدای انفجار اومد اینبار ترانس برق ترکید
کلا زندگیمون این چند روزه نابوده
اگه شد بعدش عکساشو میزارم براتون
التماس دعاااااااااا
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رضوس
الان به جمله این زندگیه داریم بیشتر اعتقاد پیدا کردم
آخه واقعا این زندگیه؟؟؟؟
یه روز که داشتم طبق برنامه درس میخوندیم
این ساختمونه که گفتم کنار خونمون پریروز میکسرش زد کابل رو ترکوند
امروز دوباره داشت بتون ریزی میکرد که دوباره صدای انفجار اومد
این دستگاهه که بتون رو پمپاژ میکرد روی میلگردا آتیش گرفت
چند دیقه بعد آتش نشانی که برای کوچه ما بخواطر اون تخریبه تو آماده باشه رسید بعد دوباره انفجار و من دیدم که کابل بالای اون که دیروز ترکیده بود آتیش گرفته
از اونور دیدم پسر عموم با یکی دست به یقه شده و داره دعوا میکنه سریع دویدم پایین دیدم پلیس ریخته و آتشنشانی نذاشتن من برم سراغشون
خلاصه 3 تا ماشین آتشنشانی اومدن تا تونستن خاموشش کنن و شانس اوردیم ماشینا منفجر نشدن
بعدش دوباره صدای انفجار اومد اینبار ترانس برق ترکید
کلا زندگیمون این چند روزه نابوده
اگه شد بعدش عکساشو میزارم براتون
التماس دعاااااااااا
بااین اوصاف خیلی مراقب خودت باش[negaran][sootzadan]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رضوس
الان به جمله این زندگیه داریم بیشتر اعتقاد پیدا کردم
آخه واقعا این زندگیه؟؟؟؟
یه روز که داشتم طبق برنامه درس میخوندیم
این ساختمونه که گفتم کنار خونمون پریروز میکسرش زد کابل رو ترکوند
امروز دوباره داشت بتون ریزی میکرد که دوباره صدای انفجار اومد
این دستگاهه که بتون رو پمپاژ میکرد روی میلگردا آتیش گرفت
چند دیقه بعد آتش نشانی که برای کوچه ما بخواطر اون تخریبه تو آماده باشه رسید بعد دوباره انفجار و من دیدم که کابل بالای اون که دیروز ترکیده بود آتیش گرفته
از اونور دیدم پسر عموم با یکی دست به یقه شده و داره دعوا میکنه سریع دویدم پایین دیدم پلیس ریخته و آتشنشانی نذاشتن من برم سراغشون
خلاصه 3 تا ماشین آتشنشانی اومدن تا تونستن خاموشش کنن و شانس اوردیم ماشینا منفجر نشدن
بعدش دوباره صدای انفجار اومد اینبار ترانس برق ترکید
کلا زندگیمون این چند روزه نابوده
اگه شد بعدش عکساشو میزارم براتون
التماس دعاااااااااا
داداش مام تو کوچمون همیشه یک داستانایی داریم که من بهش میگم ساختمان 85
الان حکم اوضاع شما شده ساختمان 85! [negaran]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
masoume.a.92
داداش مام تو کوچمون همیشه یک داستانایی داریم که من بهش میگم ساختمان 85
الان حکم اوضاع شما شده ساختمان 85! [negaran]
4 روزه خیابون ما بسته و تحت کنترل آتش نشانی و نیروی انتظامیه
ماموره میگفت قراره یه ایستگاه سیار تو کوچه شما بزاریم[nishkhand]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
بحث
بااین اوصاف خیلی مراقب خودت باش
خدا روشکر که بازم اتفاقی نیافتاد یه همسایه داریم همیشه ماشینشو میزاره جلو در اینبار اتفاقی ماشینشو گذاشته بوده یکم پایین تر اونور خیابون
ماشین عموم هم زیرش آتیش رفته بود که با کپسول خاموشش کردن و سریع ماشین رو جابجا کردن
اگه اینا رو وقت نمیکردن الان من رو هوا بودم
یه شانس دیگه هم اینه که الان آتش نشانی رو کوچه ما حساس شده و همیشه تو آماده باشه
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز هم مثل ِ همیشه . . .
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
شلوغه همه جا....
هر کی فکر خودشه...
به هم میخوریم...یه ببخشید شاید بگیم شایدم نگیم و از کنار هم رد میشیم....
حواسمون بهم نیس...
سرامونو میندازیم پایین و میریم تو فکر...
زمان از دستمون در میره....
باید بدوئیم دنبالش...
"استاد...استاد یه لحظه..."ولی اصن حواسش نیس...
یه سوال؟؟حواسش کجاس؟
اصن یه سوال دیگه حواس من کجاس؟؟
نه...باید تمرکز کرد....
استاد همینطور که داره میره میگه..."دنیا مثل جنگل میمونه،یادت باشه" و گازشو میگیره و میره....
یه سوال؟؟کجا داره میره؟؟
نه ولش کن ....الان بگو من دارم کجا میرم؟؟؟
من دارم درست میرم....میترسم یه وقت تو این شلوغی گم شم...
نه...نمیترسم...ترس خوب نیس...
پس ولش کن....
"استاد...خواهش میکنم یه لحظه وقتتونو بدیم بهم...."
ولی استاد خیلی وقته رفته....
و من هم چنان مات وایسادم و یکی دو نفر میزنن بهم و یه ببخشید میگن و میرن...
تنم از تنه هایی که این جمعیت بهم زدن درد میکنه....خیلی...
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز هم کسی که منتظرشمو نتونستم ببینم [entezar][entezar]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
سلام
بعد دو روز اومدم سایت که ببینم مقاله ام چقدر بازتاب داشته . به به خیلی کیف کردم . این لیست بلند بالای تشکر ها وامتیاز هامه:
http://uc-njavan.ir/images/tn75baud6bvr0yrrygc.jpg
اینم لینکشه. اخرین پست:
http://www.njavan.com/forum/showthre...%B9%91-M-hdi42
خب یه سری زدم به تالار های دیگه گفتم شاید خب بازدید سایت کم بوده یا هر چی که مقاله من که ساعتها وقت گذاشتم روش بازدیدی نداشته. برخوردم به این تاپیک که تموم محتواش یه عکس کپی پیست شده بود:
http://www.njavan.com/forum/showthre...8%D9%86%DB%8C-!!!
اینم لیست تشکر های زیرش:
http://uc-njavan.ir/images/hq8he1yt8jaqgh8alfu0.jpg
امتیاز ندیده و تشکر ندیده نیستم. کمبود اینا رو هم ندارم ولی.........
ادم بعضی وقتها پشیمون میشه از بعضی کاراش. الان احساس حماقت میکنم که دقیقا برای کی دارم ........... بیخیال
[golrooz]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
سلامی دوباره[nishkhand]
3/4هفته بیشتر نیست ک دارم میرم دانشگاه[nishkhand]شدم اشوب گر اونجا[nishkhand]
اینقدر بچه ها رو میخندونم ک استادا میان داد میزنن میگن مگه اینجا دبیرستانه صداتونو بیارید پایین ما کلاس داریم.[sootzadan][khande](ما هم ک چقدر گوش میدیم[khande])3نمره از همه کم کردن از درس ادبیات هنوز به کاره خودمون ادامه میدیم[nishkhand]
یعنی هیچی به اندازه اینکارا حال نمیده واقعا[nishkhand]
البته دانشجوی نمونه شدما([khejalat] استادا خیلی ازم تعریف میکنن)