پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Sabo3eur
مسخره دیگه کیه
به نظر من که اخر سرگرمیه
اره ادم با ایدیه خودش آن بشه خوبه راس میگی سرگرمیه
بخدا اگه الان جای من بودی منفجر میشدی
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز خیلی خوبه[nishkhand]
اولین روزه دانشگاه رفتنم بود عالی بود.
استاده زن بود خوب حالمونو گرفت.
به گروه های دونفره پسر و دختر تقسیم کرد[esteress]
گفت پول از پسرا ایده از دخترا[nishkhand]
میخوام یه ایده بدم میلیاردی[khande]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
maryam kia
امروز خیلی خوبه[nishkhand]
اولین روزه دانشگاه رفتنم بود عالی بود.
استاده زن بود خوب حالمونو گرفت.
به گروه های دونفره پسر و دختر تقسیم کرد[esteress]
گفت پول از پسرا ایده از دخترا[nishkhand]
میخوام یه ایده بدم میلیاردی[khande]
من هم گروهم پسر میشد سنگ کوب میکردم
اینقد ناجور خجالت میکشم
البته بعضی وقتا خودمو میزدم به بیخیالی
ولی خیلی سخته
وااااااااااای اگه استینم اشتباهی میرفت بالا
یا مثلا تو چشام نگا میکرد
اصن خیلی استرس اور بود
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
1=1+1
من هم گروهم پسر میشد سنگ کوب میکردم
اینقد ناجور خجالت میکشم
البته بعضی وقتا خودمو میزدم به بیخیالی
ولی خیلی سخته
وااااااااااای اگه استینم اشتباهی میرفت بالا
یا مثلا تو چشام نگا میکرد
اصن خیلی استرس اور بود
نه من استرسم چیزه دیگه ایه.
باید باهم کنفرانس بدیم.هماهنگ باشیم.چه میدونم باهم تحقیق کنیم.استاده خیلی خشن بود[nadidan]
گفت خجالتو بزارید کنار دانشجویید دیگه[nadidan]
گفتیم چشم[khejalat]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
maryam kia
نه من استرسم چیزه دیگه ایه.
باید باهم کنفرانس بدیم.هماهنگ باشیم.چه میدونم باهم تحقیق کنیم.استاده خیلی خشن بود[nadidan]
گفت خجالتو بزارید کنار دانشجویید دیگه[nadidan]
گفتیم چشم[khejalat]
ابجی هوا خودتو داشته باش
تا میتونی درجه حیاتو ببر بالا
حتی مجبور شدی نقش بازی کن
اصنم تو چشاش نگاه نکن
باهاشم رسمی رفتار کن
پسرا باهاشون خوب بشی
علاوه بر اینکه فکرای ناجور میکنن
میرن به بقیه دوستاشونم میگن خانوم فلانی با من خوبه
نمیگم . بی محلش کن و این حرفا
فقط اون مرز بین خودتونو حفظ کن
و بزار پسره بفهمه بینتون مرزه
اینجوری تحقیقتونم موفق ترررررررررررررررررررررررر میشه
اها راسی . جاهای خلوتم باهاش نرو .
وااااااااااای من الن بیشتر تو استرس دارم
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
بعدشم . حرف استاده درسته دانشجویین
ولی اصن نباید یه دخترو با یه پسر میذاشت
خیلی بده
باید دوتا دخترو با دوتا پسر میذاشت
اینجوری خیلیا سو استفاده میکنن
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
دانشگاه از شنبه شروع شده بود ولی احساس کردم یه کم بیشتر به تعطیلات نیاز دارم...واسه همین صلاح دونستم که([nishkhand]) نرم دانشگاه...
حالا اینا به کنار...خانواده اصن انگار نه انگار....اصن براشون سوال پیش نیومد که چرا این وقت روز من خونه ام....مگه نباید دانشگاه باشم؟؟؟قبلا یه اهمیتی داشتیم[narahatish]ولی الان نقشمون تو خونواده خیلی کمرنگ شده دیگه کسی کاری به کارمون نداره[khejalat]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
homeyra
دانشگاه از شنبه شروع شده بود ولی احساس کردم یه کم بیشتر به تعطیلات نیاز دارم...واسه همین صلاح دونستم که([nishkhand]) نرم دانشگاه...
حالا اینا به کنار...خانواده اصن انگار نه انگار....اصن براشون سوال پیش نیومد که چرا این وقت روز من خونه ام....مگه نباید دانشگاه باشم؟؟؟قبلا یه اهمیتی داشتیم[narahatish]ولی الان نقشمون تو خونواده خیلی کمرنگ شده دیگه کسی کاری به کارمون نداره[khejalat]
ماه اول زیاد لازم نیس بری
راحت باش[nishkhand]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
آخییییی
انگار همین دیروز بود!
چه زود ایام میگذره و از همه دنیا با عظمتش یه خاطره ی کوچولو تو ذهن آدمی باقی میذاره!!
چقدر دلم تنگه واسه دانشگاه!
چقدر دلم یه روز از اون روزایی رو میخواد که دائم سر ریخت و پاش هم اتاقیا نق میزدم!
چقدر دلم دوستیا و قهر و آشتیای مصنوعی رو داد میزنه!
چقدر دلم میخواد دوباره پنجره کلاسو باز کنم و پرده ها رو کنار بزنم تا خواب پاییزی از سرم بپره!!
چقدر دلتنگ خودکار خریدن و دفتر و کتاب و هندسه م!
چقدر دلم دوباره واسه اون اتاق 3*4 تختای دو طبقه ش پر میکشه!
و چقدر انسان قدر عمرشو نمیدونه!
من دلم دانشگاه رو میخواد و بی خیالیهاش[negaran][negaran][negaran]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
1=1+1
ابجی هوا خودتو داشته باش
تا میتونی درجه حیاتو ببر بالا
حتی مجبور شدی نقش بازی کن
اصنم تو چشاش نگاه نکن
باهاشم رسمی رفتار کن
پسرا باهاشون خوب بشی
علاوه بر اینکه فکرای ناجور میکنن
میرن به بقیه دوستاشونم میگن خانوم فلانی با من خوبه
نمیگم . بی محلش کن و این حرفا
فقط اون مرز بین خودتونو حفظ کن
و بزار پسره بفهمه بینتون مرزه
اینجوری تحقیقتونم موفق ترررررررررررررررررررررررر میشه
اها راسی . جاهای خلوتم باهاش نرو .
وااااااااااای من الن بیشتر تو استرس دارم
یا ابولفضل[nadidan]مگه جنگه!!!![nishkhand][nadidan]